بسم الله الرحمن الرحيم
وَ مِنْ خُطْبَة لامام علي عَلَيْهِ السَّلامُ
(خطبه قاصعه )
وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يُسَمِّى هذِهِ الْخُطْبَةَ بِالْقاصِعَةِ، وَ هِىَ تَتَضَمَّنُ ذَمَّ إِبْلِيسَ لَعَنَهُ اللّهُ عَلَى اسْتِكْبارِهِ وَ تَرْكِهِ السُّجُودَ لاِدَمَ عَلَيْهِ السَّلامُ، وَ إِنَّهُ أَوَّلُ مَنْ أَظْهَرَ الْعَصَبِيَّةَ، وَ تَبِعَ الْحَمِيَّةَ، وَ تَحْذِيرَ النّاسِ مِنْ سُلُوكِ طَرِيقَتِهِ.
الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِى لَبِسَ الْعِزَّ وَ الْكِبْرِياءَ، وَ اخْتارَهُما لِنَفْسِهِ دُونَ خَلْقِهِ، وَ جَعَلَهُما حِمىً وَ حَرَمًا عَلى غَيْرِهِ، وَ اصْطَفاهُما لِجَلالِهِ، وَ جَعَلَ اللَّعْنَةَ عَلى مَنْ نازَعَهُ فِيهِما مِنْ عِبادِهِ. ثُمَّ اخْتَبَرَ بِذلِكَ مَلائِكَتَهُ الْمُقَرَّبِينَ، لِيُمَيِّزَ الْمُتَواضِعِينَ مِنْهُم مِنَ الْمُسْتَكْبِرِينَ.
فَقالَ سُبْحانَهُ وَ هُوَ الْعالِمُ بِمُضْمَراتِ الْقُلُوبِ وَ مَحْجُوباتِ الْغُيُوبِ: (إِنِّى خالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِين، فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِى فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ، فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ إِلاّ إِبْلِيسَ). اعْتَرَضَتْهُ الْحَمِيَّةُ فَافْتَخَرَ عَلى ادَمَ بِخَلْقِهِ، وَ تَعَصَّبَ عَلَيْهِ لاَِصْلِهِ. فَعَدُوُّ اللّهِ إِمامُ الْمُتَعَصِّبِينَ، وَ سَلَفَ الْمُسْتَكْبِرِينَ، الَّذِى وَضَعَ أَساسَ الْعَصَبِيَّةِ، وَ نازَعَ اللّهَ رِداءَ الْجَبَرِيَّةِ، وَ ادَّرَعَ لِباسَ التَّعَزُّزِ، وَ خَلَعَ قِناعَ التَّذَلُّلِ.
أَلا تَرَوْنَ كَيْفَ صَغَّرَهُ اللّهُ بِتَكَبُّرِهِ، وَ وَضَعَهُ بِتَرَفُّعِهِ، فَجَعَلَهُ فِى الدُّنْيا مَدْحُورًا، وَ أَعَدَّ لَهُ فِى الاْخِرَةِ سَعِيرًا. وَ لَوْ أَرادَ اللّهُ سُبْحانَهُ أَنْ يَخْلُقَ ادَمَ مِنْ نُور يَخْطَفُ الاَْبْصارَ ضِياؤُهُ، وَ يَبْهَرُ الْعُقُولَ رُواؤُهُ، وَ طِيب يَأْخُذُ الاَْنْفاسَ عَرْفُهُ لَفَعَلَ. وَ لَوْ فَعَلَ لَظَلَّتْ لَهُ الاَْعْناقُ خاضِعَةً، وَ لَخَفَّتِ الْبَلْوى فِيهِ عَلَى الْمَلائِكَةِ.
وَ لكِنَّ اللّهَ سُبْحانَهُ يَبْتَلِى خَلْقَهُ بِبَعْضِ ما يَجْهَلُونَ أَصْلَهُ تَمْيِيزًا بِالاِْخْتِبارِ لَهُمْ، وَ نَفْيًا لِلاِْسْتِكْبارِ عَنْهُمْ، وَ إِبْعادًا لِلْخُيَلاءِ مِنْهُمْ.
فَاعْتَبِرُوا بِما كانَ مِنْ فِعْلِ اللّهِ بِإِبْلِيسَ، إِذْ أَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِيلَ، وَ جَهْدَهُ الْجَهِيدَ ـ وَ قَدْ كانَ عَبَدَ اللّهَ سِتَّةَ الافِ سَنَة لا يُدْرى أَمِنْ سِنِى الدُّنْيا أَمْ سِنِى الاْخِرَةِ ـ عَنْ كِبْرِ ساعَة واحِدَة.
فَمَنْ بَعْدَ إِبْلِيسَ يَسْلَمُ عَلَى اللّهِ بِمِثْلِ مَعْصِيَتِهِ؟ كَلاّ! ما كانَ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَرًا بِأَمْر أَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكًا.
إِنَّ حُكْمَهُ فِى أَهْلِ السَّماءِ وَ أَهْلِ الاَْرْضِ لَواحِدٌ، وَ ما بَيْنَ اللّهِ وَ بَيْنَ أَحَد مِنْ خَلْقِهِ هَوادَةٌ فِى إِباحَةِ حِمىً حَرَّمَهُ عَلَى الْعالَمِينَ.
فَاحْذَرُوا ـ عِبادَ اللّهِ ـ عَدُوَّ اللّهِ أَنْ يُعْدِيَكُمْ بِدائِهِ، وَ أَنْ يَسْتَفِزَّكُمْ بِنِدائِهِ، وَ أَنْ يُجْلِبَ عَلَيْكُمْ بِخَيْلِهِ وَ رَجْلِهِ. فَلَعَمْرِى لَقَدْ فَوَّقَ لَكُمْ سَهْمَ الْوَعِيدِ، وَ أَغْرَقَ لَكُمْ بِالنَّزْعِ الشَّدِيدِ، وِ رَماكُمْ مِنْ مَكان قَرِيب، وَ قالَ: (رَبِّ بِما أَغْوَيْتَنِى لاَُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِى الاَْرْضِ وَ لاَُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ).
قَذْفًا بِغَيْب بَعِيد، وِ رَجْمًا بِظَنّ غَيْرِ مُصِيب، صَدَّقَهُ بِهِ أَبْناءُ الْحَمِيَّةِ، وَ إِخْوانُ الْعَصَبِيَّةِ، وَ فُرْسانُ الْكِبْرِ وَ الْجاهِلِيَّةِ، حَتّى إِذَا انْقادَتْ لَهُ الْجامِحَةُ مِنْكُمْ، وَ اسْتَحْكَمَتِ الطَّماعِيَةُ مِنْهُ فِيكُمْ، فَنَجَمَتِ الْحالُ مِنَ السِّرِّ الْخَفِىِّ إِلَى الأَمْرِ الْجَلِىِّ، اسْتَفْحَلَ سُلْطانُهُ عَلَيْكُمْ، وَ دَلَفَ بِجُنُودِهِ نَحْوَكُمْ.
فَاقْحَمُوكُمْ وَ لَجاتِ الذُّلِّ، وَ أَحَلُّوكُمْ وَ رَطاتِ الْقَتْلِ، وَ أَوْطَأُوكُمْ إِثْخانَ الْجِراحَةِ: طَعْنًا فِى عُيُونِكُمْ، وَ حَزًّا فِى حُلُوقِكُمْ، وَ دَقًّا لِمَناخِرِكُمْ، وَ قَصْدًا لِمَقاتِلِكُمْ، وَ سَوْقًا بِخَزائِمِ الْقَهْرِ إِلَى النّارِ الْمُعَدَّةِ لَكُمْ.
روايتى از هماوردىِ انسان با ابليس
در خطبه قاصعه
از خطبه هاى آن گرامى ـ بر او درود ـ خطبه اى است كه «قاصعه» ناميده مى شود و نكوهش ابليس را ـ نفرين خدا بر او ـ در بر دارد، به جهت خودبزرگ بينى وى و وانهادن سجده بر آدم ـ درود بر او ـ كه طى اين خطبه، حضرت مردم را از پيمودن راه ابليس برحذر مى دارد، زيرا همانا وى نخستين كسى است كه تعصّب نشان داد و از غيرت بيجا پيروى كرد.
سپاس ويژه خداست، آن كه «عزّت» و «سترگى» را درپوشيده و آن هر دو را براى خويش و نه آفريدگانش برگزيده و قرقگاه و حريمى مخصوص خود قرار داده و آستانه جلال و شكوهش ساخته و بر هر بنده اى كه در اين دو خصلت با وى بستيزد، نفرين نهاده است.
آنگاه به همين كبريا فرشتگان مقرّب خويش را آزمود تا فروتنان از مستكبران شناخته شوند. پس خداى ـ پاكيزه باد نام وى ـ در حالى كه داناى پنهانىِ دلها و فروپوشنده غيبهاست فرمود:
«من انسانى از خاك مى آفرينم و چون او را موزون و بهنجار ساختم و در او از روح خود دميدم، همه بر او سجده بريد. آنگاه فرشتگان همگى او را سجده بردند مگر ابليس».
نخوت گريبان او بگرفت و به خلقت خويش بر آدم باليد و به خاطر طينت و اصل خود بر او تعصّب ورزيد. پس دشمن خدا (شيطان) پيشواى متعصّبان و پيشاهنگ خودبزرگ بينان است، همان كه بنياد تعصّب را برنهاد و با خدا در رداى بزرگمنشى، به ستيزه پرداخت و تن پوش تكبّر را درپوشيد و روپوش فروتنى را از تن به در كرد.
آيا نمى بينيد كه چگونه خداوند او را به خاطر خودبزرگ بينى و برترى جويى، كوچك و فرودست گردانيد و در اين جهان رانده و مطرود ساخت و براى وى در آن جهان زبانه آتش فراهم كرد؟ و اگر خدا اراده مى فرمود كه آدم را از نورى بيافريند كه تلألؤ آن چشمها را خيره سازد و زيبايى آن بر خرَدها چيره گردد و شميم آن نفسها را معطّر گردانَد، چنين مى كرد. و اگر چنين مى كرد، همه با فروتنى گردن مى نهادند و نيز اين آزمون براى فرشتگان آسان مى شد.
امّا خداوند ـ منزّه باد نام وى ـ بندگان خود را با برخى امور كه ريشه آن را نمى دانند مى آزمايد تا آنان را از هم متمايز سازد و استكبار را از آنها بردارد و خودپسندى را از آنان دور كند.
پس پند گيريد از آنچه خداوند با اهريمن كرد: كردارهاى درازدامن و تلاشهاى پيگير او را بيهوده ساخت ـ در حالى كه او شش هزار سال خداى را پرستيده بود، آن هم دانسته نيست كه از سالهاى دنياست يا از سالهاى آخرت ـ تنها به خاطر يك لحظه خودبزرگ بينى و تكبّر.
پس چه كسى بعد از شيطان با گناهى همانند گناه او از عذاب حق سالم تواند ماند؟ هرگز خداوند ـ منزّه است نام وى ـ بشرى را با وجود انجام گناهى كه فرشته اى را به خاطر آن از بهشت راند، بدان وارد نسازد.
فرمان وى در مورد آسمانيان و زمينيان يكسان است و خداى سبحان به هيچ كس از آفريدگانش ورود به «منطقه ممنوعه و حرام» را رخصت نداده است.
پس اى بندگان خدا،
از دشمن خدا بهراسيد كه شمايان را به درد خود مبتلا كند و با اغوا و فراخواندنش، شما را به هلاكت رسانَد و با سواره نظام و پيادگان خويش بر شما بتازد. سوگند به جانم كه او تير هلاك و شر بر كمان نهاده و چلّه آن را به نهايت كشيده و از جايگاهى نزديك و دقيق شما را هدف قرار داده است،
و همو گفته است:
«پروردگارا، به خاطر آنكه مرا اغوا كردى، بى گمان كردار ناپسند بندگانت را كه روى زمين هستند در نظرشان مى آرايم و حتماً همگان را گمراه خواهم ساخت».
اين سخن گرچه تير افكندن به ناپيداى دور، و سنگ اندازى بر اساس گمانى بى هدف و اشتباه است امّا گروه نخوت پيشگان و دسته متعصّبان و سواركاران ميدان خودبينى و نادانى آن را لباس تحقّق پوشاندند،
چندان كه گردنكشان شما به فرمان شيطان گردن نهاده اند و طمع او براى گمراه كردن شما پا گرفته و راز پوشيده به رسوايى آشكار رخ نموده و چيرگىِ او بر شما عظيم گشته و آرام آرام با همه سپاه خويش به سوى شما راه افتاده است.
پس لشكريان شيطان، شما را در دامچاله هاى خوارى و گردابهاى هلاكت درافكندند و پايمال زخمهاى جانكاهتان كردند، تا در چشمتان سرنيزه گناه بركوبند و در گلويتان فرياد حق را بخشكانند و بينى تان را خرد كنند و در نهايت، قصد قتل و نابودى شما نمايند و سرانجام، با ذلّت قهرآميز به سوى دوزخى كه محصول عملكردتان است رانده شويد.
خطبه 234/ نهج البلاغه
ادامه دارد ...