بسم الله الرحمن الرحیم


کيد شيطان ضعيف است !


شيطان


اوصاف شيطان در خطبه قاصعه (نهج البلاغه)


امام علي عليه السلام مي فرمايد: اي بندگان خدا، از دشمن خدا پرهيز کنيد، مبادا شما را به بيماري خود مبتلا سازد و با نداي خود شما را به حرکت درآورد و با لشکرهاي پياده و سواره خود بر شما بتازند! به جانم سوگند شيطان تير خطرناکي براي شکار شما به چلّه کمان گذارده و تا حدّ توان کشيده و از نزديکترين مکان شما را هدف قرار داده است... پس شيطان بزرگترين مانع براي دينداري و زيانبارترين و آتش افروزترين فرد براي دنياي شماست! شيطان از کساني که دشمن سرسخت شما هستند و براي درهم شکستنشان کمر بسته ايد خطرناکتر است. مردم، آتش خشم خود را بر ضد شيطان بکار گيريد و ارتباط خود را با او قطع کنيد به خدا سوگند شيطان بر اصل و ريشه شما فخر فروخت و بر حسب و نسب شما طعنه زد.1


امام صادق عليه السلام مي فرمايند: هنگامي که مردم در راه نافرماني خداوند عزوجل مي روند، پس اگر سواره روند (و در گناه و معصيت تندروي کنند) از سواره نظام شيطانند، و اگر پياده روند (و در معصيت به آرامي حرکت کنند و اندک اندک گناه انجام دهند) از پياده نظام ابليس خواهند بود


راه نجات از سلطه شيطان


نقل شده است وقتي شيطان به خداي متعال گفت: لاقعدن لهم صراطک المستقيم ثم لايتنهم من بين ايديهم و من خلفهم و عن ايمانهم و عن شمائلهم: من بر سر راه مستقيم تو در برابر آنها کمين مي کنم، سپس از پيش رو و از پشت سر و از طرف راست و چپ آنها به سراغشان مي روم فرشتگان پرسيدند شيطان از چهار سمت بر انسان مسلط است. پس چگونه انسان نجات مي يابد؟ خداوند فرمود: راه بالا و پايين باز است راه بالا نيايش و راه پايين سجده و بر خاک افتادن است.2


کيد شيطان ضعيف است.


تعبير قرآن کريم اين است: ان کيد الشيطان کان ضعيفا 3 يعني مکر و کيد شيطان از اول ضعيف بود.


نه اينکه حالا ضعيف شده باشد، بلکه ماهيتاً ضعيف است. ليکن اين ضعيف به حساب آمدن در رابطه با خداست، نه کساني که زير مجموعه و تابع اوامر و وسوسه هاي او هستند.4


تأکيد بر تلاوت سوره حمد


تلاوت آن به انسان، روح و ايمان مي بخشد، او را به خدا نزديک مي کند، صفاي دل و روحانيت مي آفريند و اراده انسان را نيرومند و تلاش او را در راه خدا و خلق افزون مي سازد و ميان او و گناه و انحراف فاصله افکند به همين دليل در حديثي از امام صادق عليه السلام مي خوانيم:


رن ابليس اربع رنات، اولهن يوم لعن و حين اهبط الي الارض و حين بعث محمد صلي الله عليه و آله علي حسن فتره من الرسل و حين انزلت ام الکتاب . "شيطان چهاربار فرياد کشيد و ناله سرداد، نخستين بار روزي بود که از درگاه خدا رانده شد، سپس هنگامي بود که از بهشت به زمين تنزول يافت، سومين بار هنگام بعثت محمد صلي الله عليه و آله بعد از فترت پيامبران بود، و آخرين بار زماني بود که سوره حمد نازل شد."5


انشاء الله که خداوند ما را از مجاهدان در راه حق قرار دهد، هر نوع جهادي که شايسته ماست و بر مقتضاي ماست و انشاء اله که ما بتوانيم دامن خود را به گناهان آلوده نکنيم چراکه امام علي عليه السلام مي فرمايند:


ماالمجاهد الشهيد في سبيل الله باعظم اجرا ممن قدر فعف 6


آن کس که در راه خدا جهاد کند و شربت شهادت بنوشد، بلند مقام تر از آن کس نيست که توانايي بر گناه داشته باشد و دامن خود را آلوده نکند.


و ما بتوانيم نفس خود را نگه داشته و آلوده نکنيم زيرا شيطان گفته که من در سه جا حضور پيدا مي کنم:


1- در ميدان جنگ که مجاهد را به ياد خانواده اش مي اندازم.


2- در دعوا و عصبانيت و خشم ميان دو نفر نقش مهمي را ايفا مي کنم.


3- زماني که دو جنس مخالف در خلوت هم حضور پيدا مي کنند.

سواره نظام و پياده نظام ابليس

در قرآن مجيد چهارده مورد است که خداي تعالي شيطان را براي آدمي دشمني آشکار ذکر کرد. و در هر مورد خصوصياتي از آن را ياد آورد و دليل خصومت او را بيان کرد. و چون شيطان از ابعاد گوناگون براي فريب انسان اقدام مي کند در موارد متعددي به انسان هشدار داده مي شود. مثلاً مي فرمايند:


يا ايها الناس کلوا مما في الارض حلالاً طيباً و لا تتبعوا خطوات الشيطان انه لکم عدو مبين 7


اي مردم بخوريد از آنچه در زمين حلال و طيب و پاکيزه است از گامهاي شيطان پيروي نکنيد.


تعبير قرآن کريم اين است: ان کيد الشيطان کان ضعيفا 3 يعني مکر و کيد شيطان از اول ضعيف بود.نه اينکه حالا ضعيف شده باشد، بلکه ماهيتاً ضعيف است. ليکن اين ضعيف به حساب آمدن در رابطه با خداست، نه کساني که زير مجموعه و تابع اوامر و وسوسه هاي او هستند


و از اين معنا برمي آيد که خداي تعالي تنها چيزهايي را غير طيب خوانده است که حرمت آنها را صراحتاً مقرر فرموده است هچنان که خمر، مسکرات و خون و نجاست، همچنانکه در شأن نزول همين آيه آمده است که بعضي از طوائف عرب از قسمتي از انواع زراعت و حيوانات را بدون دليل بر خود حرام کرده بودند که اصل همين عمل کار شيطان و اطاعت از امر او يا پيروي از او و يا قدم گذاري به جاي قدم او مي باشد.


و خداوند پيروي نکردن از شيطان را براي خطاب عموميت داده و عداوت از شيطان را براي پيروي نکردن به جهانيان هشدار داده و از اين جهت در پيرو همين آيه مي فرمايند:


انما يأمرکم بالسوء و الفحشاء و ان تقولوا علي الله مالاتعلمون


همانا که شيطان شما را وادار مي کند که از روي ناداني نسبتهايي به خداوند بدهيد.


در تفسير مجمع البيان، در ذيل آيه شريفه آورده است، بعضي گفته اند: شيطان انسان را حقيقتاً به معصيت امر مي کند و گاهي انسان اين معنا را درک مي کند و مي بيند که انجام بعضي از طاعتها بر او سنگين و او بر بعضي از معاصي ميل دارد و اين همان «امر شيطان» و وسوسه هاي شيطان است زيرا وسوسه چيزي جز صوت آهسته نيست و شيطان اعمالي را با صوت بسيار آهسته در گوش انسان مي خواند.


اگر سؤال شود که فرق ميان وسوسه هاي شيطان و آنچه که نفس انسان را دعوت مي كند چيست و چگونه انسان مي تواند اين دو را تشخيص دهد؟


در جواب مي گوييم: عدم قدرت ما به تشخيص اين دو از يکديگر اشکالي به مطلب نمي رساند زيرا هر زماني که در خاطر انسان ميل به فعل معصيت و ترک عبادت و اطاعت پديد آمد احتمال مي دهد که اين از وسوسه هاي شيطان باشد.8


صدر المتألهين شيرازي مي گويد: خانواده طاغوت، (سرکشان و ياغيان) و دوستان شيطان، در معصيت کاران و عاصيان کساني هستند که از ياد خدا و ملکوت او که منشأ ثواب و سعادت و خوشبختي است. روي گردان شده و به سوي دنيا و خواسته ها، لذات و شهوات آن که منشأ گناه و فساد و بدبختي است روي آورده اند.9


لذا در رابطه با معاصي و گناهکاران به آن گروه از کساني افسار گسيخته به سوي گناه و معصيت مي شتابند مي گويند: «سواره نظام شيطان هستند» و به آن گروه از کساني که ذره ذره خود را به گناه و معصيت آلوده مي كنند، گفته مي شود، «پياده نظام شيطان»


امام صادق عليه السلام مي فرمايند: هنگامي که مردم در راه نافرماني خداوند عزوجل مي روند، پس اگر سواره روند (و در گناه و معصيت تندروي کنند) از سواره نظام شيطانند، و اگر پياده روند (و در معصيت به آرامي حرکت کنند و اندک اندک گناه انجام دهند) از پياده نظام ابليس خواهند بود.10


تهيه و تنظيم: حميده محدث


________________________________________

پي نوشت ها:

1- کتاب مفردات قرآن.


2- همان.


3- سوره نساء ، آيه 76.


4- آيت الله جوادي آملي، خلسه و عرفان ، م