موضوع: ♥●•٠·˙بــــهترین اشعارونثـــــــرهای عاشقانه♥●•٠·˙

  1. #1521
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503

    پیش فرض

    اگه کسي رو دوست داري نه براش ستاره باش نه آفتاب چون هردوشون مهمون زود گذرند. پس براش آسمون باش که هميشه بالاي سرش باشي

  2. #1522
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503

    پیش فرض

    -نام:خدای غم
    - نام پدر: رنج
    - نام مادر: فرشته سکوت
    - تاریخ تولد: دوران غم
    - شماره شناسنامه : نامفهوم
    - محل تولد: دنیای فراموش شده
    - شغل: آوارگی
    - جرم: به دنیا امدن
    - مدت محکومیت: حبس ابد
    - نام پدر بزرگ : درویش تنها
    - نام مادر بزرگ : سلطان غم
    - آدرس: غمستان - میدان تنهایی - چهارراه رنج - خیابان بدبختی -کوچه غربت - پلاک ناباوری

  3. #1523
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503

    پیش فرض

    کوهها اعتبار خویش را مدیون تیشه ی فرهادند

    کوهی که در آن عشق نگذرد شایسته ی عبور نیست

  4. #1524
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503

    پیش فرض

    من در این خانه
    به گم نامی نمناک علف نزدیکم
    من صدای نفس باغچه را می شنوم
    و صدای ظلمت را
    وقتی از برگی می ریزد
    و صدای
    سرفه روشنی از پشت درخت
    عطسه آب از هر رخنه سنگ
    چکچک چلچله از سقف بهار

    و صدای صاف
    باز و بسته شدن پنجره تنهایی
    و صدای پاک
    پوست انداختن مبهم عشق
    .
    و ترک خوردن خوداری روح
    .
    و صدای باران را
    روی پلک تر عشق
    .
    و
    .
    .
    .
    !

  5. #1525
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503

    پیش فرض

    من خدا را دارم
    کولبارم بر دوش
    سفری میباید
    سفری بی همراه
    گم شدن تا ته تنهای محض
    سازکم با م گفت
    هرکجا لرزیدی
    از سفر ترسیدیتوبگو از ته دل


    من خدا را دارم
    من و سازکم چندیست که فقط با اونی

  6. #1526
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503

    پیش فرض

    میگن از تو خوندن من

    خود دیوونه گیامه

    حس با تو بودن من

    مثل اون بچه گیامه

    نمی دونن عاشقم

    عشق تو در سرشتمه

    همیشه با تو بودنم

    خود سرنوشتمه

  7. #1527
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503

    پیش فرض

    مـــن هـــــر روز و هــــر روز و هـــــر روز

    تمام رویاهایم رابا تو قسمت میکنم وتو..نمیدانی !

    من هر روز تورا مرور میکنم وتو... نمیدانی !

    من همیشه با تو حرفها دارم وتو...نمیدانی !

    من من من ...تورا دوست دارم

  8. #1528
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503

    پیش فرض

    من اگر روح پریشان دارم
    من اگر غصه هزاران دارم
    گله از بازی دوران دارم
    دل گریان،لب خندان دارم
    به تو و عشق تو ایمان دارم
    در غمستان نفسگیر، اگر
    نفسم میگیرد
    آرزو در دل من
    متولد نشده، می میرد
    یا اگر دست زمان
    درازای هر نفس
    جان مرا میگیرد
    دل گریان، لب خندان دارم
    به تو و عشق تو ایمان دارم
    من اگر پشت خودم پنهانم
    من اگر خسته ترین انسانم
    به وفای همه بی ایمانم
    دل گریان، لب خندان دارم
    به تو و عشق تو ایمان دارم

  9. #1529
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503

    پیش فرض

    گاهي كه دلم...
    به اندازه ی تمام غروبها مي گيرد...
    چشمهايم را فراموش مي كنم...
    اما دريغ كه گريه ی دستانم نيز مرا به تو نمي رساند...
    من از تراكم سياه ابرها مي ترسم و هيچ كس...
    مهربانتر از گنجشكهاي كوچك كوچه هاي كودكي ام نيست...
    و كسي دلهره هاي بزرگ قلب كوچكم را نمي شناسد...
    و يا كابوسهاي شبانه ام را نمي داند...
    با اين همه ، نازنين ، اين تمام واقعه نيست...
    از دل هر كوه كوره راهي مي گذرد...
    و هر اقيانوس به ساحلي مي رسد...
    و شبي نيست كه طلوع سپيده اي در پايانش نباشد...
    از چهار فصل دست كم يكي كه بهار است...
    من هنــوز تورا دارم....

  10. #1530
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503

    پیش فرض

    خود را به دریا زدم...

    هیچ در آن نیافتم به ساحل نشستم اما حیف که بی تو بودم

    آسمان را نگریستم او هم خاکستری بود پرندگان آواز غم سر می دادند چشمانم را بستم ت

    ا دیدگانت را بیابم موج چشمانت مرا برد..

صفحه 153 از 555 نخستنخست ... 353103133134135136137138139140141142143144145146147148149150151152153154155156157158159160161162163164165166167168169170171172173203253303 ... آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •