چقــدر باید بگذرد؟؟
تا مـن
در مـرور خـاطراتم
وقتی از کنار تــو رد می شوم.
تنـــم نلــرزد…..
بغضــم نگیــرد…..
چقــدر باید بگذرد؟؟
تا مـن
در مـرور خـاطراتم
وقتی از کنار تــو رد می شوم.
تنـــم نلــرزد…..
بغضــم نگیــرد…..
این روزها
آب وهوای دلم آنقدر بارانی ست
که رخت های دلتنگیم را
فرصتی برای
خشک شدن نیست
جرعه ای از آب چشمه ی زلال دلت را نوشیدم
همانجا ، در کنار همان چشمه ی زلال
غرق شدم در احساسات یک عشق ماندگار
باران من ، روزی باریدی بر تن خسته من ، قلب من شد عاشق تو!
همیشه چشم به راهت مینشستم ، این شده بود کار هر روز من که حتی قبل از آمدنت در زیر باران بی قراری خیس میشدم
فکر تنهایی نباش ،
تنهایی خودش تنهاست ،
تنها به فکر کسی باش که بی تو تنهاست …
از کودکی یاد گرفته ام
امثال تو نامحرمند
تو بگو
چطور محرم اسرارم شدی؟
گفتی بیا!
راه قلبت را نشانم دادی
حالا که آمده ام چنان نگاهم می کنی
گویی، نشانی را اشتباه آمده ام ...
آسان نبود ولی ،
رفتم درون پیله تنهایی خودم ،
شاید رها شوم از این همه دردی که می کشم.
حالا
فضای پیله ام ،
سرد است و ساکت و خاکستری و تنگ.
اما،
من خواب دیده ام،
طاقت اگر بیاورم
یک روز زخم عمیق روی دلم خوب می شود ...!!!
من خواب دیده ام ،
طاقت اگر بیاورم
یک روز عاقبت پروانه می شوم...!!!
شیشۀ نازک احساس مرا دست نزن ...!!!
چِندشم می شود از لکۀ انگشت دروغ ...!!!
آن که میگفت که احساس مرا می فهمد ...
کو کجا رفت که احساس مرا خوب فروخت ...