عقربه ها نیامدنت را تکرار می کنند و
زمان مانند دردی بر تنم جاری می شود
عادت نکرده ام به نبودنت
و تو سخت به ثانیه هایم چسبیده ای !
عقربه ها نیامدنت را تکرار می کنند و
زمان مانند دردی بر تنم جاری می شود
عادت نکرده ام به نبودنت
و تو سخت به ثانیه هایم چسبیده ای !
مگر با باد نسبتی داری؟
چقدر شبیه تو
یک لحظه آمد
مرا پیچاند
و
رفت...!
دلمـــــــــــ را که مرور می کنمـــــــ
تمام آن از آن توستــــــــ
نقطهــــــــ ای از آن خودم . . .
برای آن نقطه همــــــ
میخ می کوبمــــــ و
قابــــــ عکس تو را
می آویزمـــــــ
و چقدر سخت تر است که بدانی میخواهی چه بگویی
ولی دیگر کسی نباشد...
گاهے دلمـ از ـهر چه آدمـ است مے گیرد...!
گاهے دلمـ دو کلمه حرف مهربانانه مےخواهد...!
نه به شکل ِ دوستت دارم و یا نه بــ ِ شکل ِ بے تو مے میرمـــ...!
ساده شاید ، مثل دلتنگ نباش... فردا روز دیگر ے ست !
این روزها
آب وهوای دلم آنقدر بارانی ست
که رخت های دلتنگیم را
فرصتی برای
خشک شدن نیست
انگـــار
آخرین سهــــــ ــــ ــم ما از هم
همین سکوتـــــــــ ـــــــ ــــ اجباری سـتــــــ ـــ ـ ..
" بند بند وجودمــــ ـــ ـ ..
بـه بند بند وجود تــو بستــه استـــــ ــــ ـ
با این همه بنــد
چه قـــــ ـــ ـدر از هم دوریـــــــ ــــ ـم" ..
در جستجوی تو چشمانم از نفس افتاد ،
در کجای جغرافیای دلت ایستاده ام که خانه ام ابری است ،
همیشه دلتنگ توام ...
عــــ ـا شـــ ــق کــ ـه مـــ ـی شــ ـوی
نـــ ـگـــ ـران خـــ ـودتـــ نــ ـبـــ ـاشـــ
شـــ ـب هــ ـای بــ ـا قــ ـیــ ـمــ ـانده عــ ـمرت
بـــ ـه ایـــ ـن ســ ـادگــ ـی هــ ـا
صــ ـبح نــ ـخــ ـواهد شــ ـد ... !