صفحه 554 از 555 نخستنخست ... 54404454504534535536537538539540541542543544545546547548549550551552553554555 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 5,531 تا 5,540 , از مجموع 5547

موضوع: ♥●•٠·˙بــــهترین اشعارونثـــــــرهای عاشقانه♥●•٠·˙

  1. #5531
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    مستیم و دل به چشم تو و جام داده ایم
    سامان دل به جرعه فرجام داده ایم
    محرم تری ز مردمک دیدگان نبود
    زان بانگاه سوی تو پیغام داده ایم
    چون
    شمع اگر به محفل تو ره نیافتیم
    مهتاب وار بوسه بر آن ببام داده ایم
    دور از تو با سیاهی شب های غم گذشت
    این مردنی که زندگی اش نام داده ایم
    با یاد نرگس تو چو باران به هر سحر
    صد بوسه بر شکوفه بادام داده ایم
    وز موج خیز فتنه دل بی کشیب را
    در ساحل خیال تو آرام
    داده ایم

  2. #5532
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    خلوت نشین خاطر دیوانه ی منی
    افسونگری و گرمی افسانه ی منی
    بودیم با تو همسفر عشق سالها
    ای آشنا نگاه که بیگانه منی
    هر چند شمع بزم
    کسانی ولی هنوز
    آتش فروز خرمن پروانه منی
    چون موج سر به صخره ی غم کوفتم ز درد
    دور از تو ای که گوهر یک دانه منی
    خالی مباد ساغر نازت که جاودان
    شورافکنی و ساقی میخانه منی
    آنجا که سرگذشت غم شاعران بود
    نازم تو را که گرمی افسانه منی

  3. #5533
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    ای سلسله ی شوق تو بر پای نگاهم
    سرشار تمنای تو مینای نگاهم
    روی تو ز یک جلوه ی آن حسن خداداد
    صد رنگ گل آورده بهصحرای نگاهم
    تو
    لحظه ی سرشار بهاری که شکفته ست
    در باغ تماشای تو گل های نگاهم
    بی روی تو چون ساغر بشکسته تراود
    موج غم و حسرت ز سزاپای نگاهم
    تا چند تغافل کنی ای چشم فسون کار
    زین راز که خفته ست به دنیای نگاهم
    سرگشته دود موج نگاهم ز پی تو
    ای گوهر یکدانه دریای
    نگاهم
    خوش می رود از شوق تو با قافله ی اشک
    این رهسپر بادیه پیمای نگاهم

  4. #5534
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    به جان جوشم که جویای تو باشم
    خسی بر موج دریای تو باشم
    تمام آرزوهای منی کاش
    یکی از آرزوهای تو باشم

  5. #5535
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    دست به دست مدعی شانه به شانه می روی
    آه که با رقیب من جانب خانه می روی
    بی خبر از کنار من ای نفس سپیده دم
    گرم تر از شراره آه شبانه می روی
    من
    به زبان اشک خود می دهمت سلام و تو
    بر سر آتش دلم همچو زبانه می روی
    در نگه نیاز من موج امید ها تویی
    وه که چه مست و به یخبر سوی کرانه می روی
    گردش جام چشم تو هیچ به کام ما نشد
    تا به مراد مدعی همچو زمانه می روی
    حال که داستان من بهر تو شد فسانه ای
    باز بگو
    به خواب خوش با چه فسانه می روی؟

  6. #5536
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    تو می روی و دیده من مانده به راهت
    ای ماه سفر کرده خدا پشت و پناهت
    ای روشنی دیده سفر کردی و دارم
    از اشک روان آینه ای بر سر راهت
    باز آی که
    بخشودم اگر چند فزون بود
    در بارگه سلطنت عشق گناهت
    آیینه بخت سیه من شد و دیدم
    آینده ی خود در نگه چشم سیاهت
    آن شبنم افتاده به خاکم که ندارم
    بال و پر پرواز به خورشید نگاهت
    بر خرمن این سوخته ی دشت محبت
    ای برق ! کجا شد نگه گاه به گاهت ؟

  7. کاربر روبرو از پست مفید . : : H@med : : . سپاس کرده است .


  8. #5537
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    غیر از این داغ که در سینه سوزان دارم
    چه گل از گلشن عشق تو به دامان دارم ؟
    این همه خاطر آشفته و مجموعه ی رنج
    یادگاری ست کزان زلف پریشان دارم
    به هواداریت ای پاک نسیم سحری
    شور و آشفتگی گرد بیابان دارم
    مگذر ای خاطره ی او ز کنارم مگذر
    موج بی ساحل اشکم سر طوفان دارم
    خار خشکم مزن ای برق به جانم آتش
    که هنوز آرزوی بوسه ی باران دارم
    غنچه آسا نشوم خیره به خورشید سحر
    من که با عطر غمت سر به
    گریبان دارم
    شمع سوزانم و روشن بود از آغازم
    که من سوخته سامان چه به پایان دارم

  9. #5538
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    ساغرم آیینگی کرد و جهانی یافتم
    وان جهان را بی کران در بی کرانی یافتم
    جسته ام آفاق را در جام جمشید جنون
    هر چه جز عشق تو باقی را گمانی
    یافتم
    شبنم صبحم که در لبخند خورشید سحر
    خویش را گم کردم و از او نشانی یافتم
    ساحل آسایشی نبود که من مانند موج
    رفتم از خود تا در این دریا کرانی یافتم
    در بیابان طلب سرگشته ماندم سال ها
    تا دراین ره نقش پای کاروانی یافتم
    روشنی بخش گلستانم چو ابر نو بهار
    وین صفای خاطر از اشک روانی یافتم
    چشم بستم از جهان کز فرط استغنای طبع
    در دل بی آرزوی خود جهانی یافتم

  10. #5539
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    آمد بهار و برگی و باری نداشتم
    چون شاخه بریده بهاری نداشتم
    در این چمن چو آتش سردی که لاله داشت
    می سوختم نهان و شراری نداشتم
    گل خنده
    زد به شاخ و من از خویش شرمسار
    کاندر بهار برگی و باری نداشتم
    دادم ز دست دامنت ای گل به طعنه ای
    از باغ تو تحمل خاری نداشتم
    یک دم به آستان تو بختم نبرد راه
    در کویت اعتبار غباری نداشتم

  11. #5540
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    از کنار من افسرده تنها تو مرو
    دیگران گر همه رفتند خدا را تو مرو
    اشک اگر می چکد از دیده تو در دیده بمان
    موج اگر می رود ای گوهر دریا تو مرو
    ای
    نسیم از بر این شمع مکش دامن ناز
    قصه ها مانده من سوخته را با تو مرو
    ای قرار دل طوفانی بی ساحل من
    بهر آرامش این خاطر شیدا تو مرو
    سایه ی بخت منی از سر من پای مکش
    به تو شاد است دل خسته خدا را تو مرو
    ای بهشت نگهت مایه ی الهام سرشک
    از کنار من افسرده ی تنها تو
    مرو

صفحه 554 از 555 نخستنخست ... 54404454504534535536537538539540541542543544545546547548549550551552553554555 آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •