ــ اما سوال اینجاست که چرا خداوند می خواست این چنین فضای ادبی در جامعه عرب ایجاد شود و این امر باید زمینه ساز چه چیزی می شد ؟
این امر باید زمینه ساز نزول قرآن در جامعه آن زمان می شد تا خداوند نشان بدهد که قرآن ، نه نثر است و نه نظم .
نثر تعریف مخصوص خود را دارد و نظم هم تعریف دیگری ؛ ولی قرآن یک چیزی بین این هاست که نه این است و نه آن، بلکه یک چیزی بالاتر
از این هاست و قرآن خاص خودش است. به همین دلیل بود که عرب ها وقتی می شنیدند، متحیر می ماندند که این چه سخنی است که این قدر اثر دارد
و در دل انسان می نشیند.
این داستان را فراوان شنیده اید که یک شبی 3 نفر نیمه شب زمانی که پیامبر (ص) قرآن می خواندند ، پشت در خانه ایشان در مکه پنهان شدند
و گوش می کردند تا هنگامی که آفتاب طلوع کرد. آنها از مخالفان پیامبر (ص) بودند . بعد از طلوع آفتاب، همدیگر را دیدند و یکدیگر را توبیخ
کردند که تو چرا آمدی و گفتند دیگر نمی آییم .
دوباره شب هنگام، چون از آیات قرآن خوششان آمده بود ، بدون اینکه به همدیگر بگویند ، به کنار خانه پیامبر آمدند و تا صبح گوش دادند. صبح که
همدیگر را دیدند، باز قسم خوردند که دیگر نیایند.
این طوری مردم تحت تاثیر آیات قرآن واقع می شدند. چون آنها آن شعرهای سخت و دشوار زمان جاهلی را که از کلمات بسیار سنگین و سختی
تشکیل شده بودند و به گوش خوش نمی نشست ، شنیده بودند و حال کلمات قرآن را می شنیدند:
« اذا الشمش کورت و اذاالنجوم کدرت و اذا الجبال سیرت و اذا العثار عطلت »
این کلمات، کلمات ساده ای است ولی بار معنایی بسیار زیاد و دقیقی در آنها نهفته هست . به همین دلیل مردم نمی توانستند در برابر آن حرفی بزنند.
به همین علت پیش مرد شاعر یا ادیبشان، مغیره بن شعبه آمدند و گفتند که در مقابل این چه بگویم ؟ آیا بگوییم شعر است یا سحر یا کهانت ؟
قرآن می گوید: « انه فکر و قدر ثم انه فکر و قدر فقتل کیف قدر »
« او فکر کرد و پیش خود حساب کرد، باز هم فکر کرد و پیش خود حساب کرد، مرگ بر او که چگونه حساب کرد. »
بالاخره به این نتیجه رسید که بگویید او جادوگر است ولی سحرش، سحری است که خیلی دقیق است .
این است که ایجاد شعر در سرزمین عربستان باعث ایجاد زمینه ای شد برای آنکه قرآن نازل شود و معجزه بزرگ پیامبر (ص) که معجزه قرآن و ادبیات است
برای همیشه در طول تاریخ به وجود بیاید. لذا عرب هایی است که آن طور شعر حفظ می کردند، حالا طبیعی بود که این قرآن قشنگ و زیبا را که به راحتی
به دل می نشیند، خیلی اسان و راحت به خاطر بسپارند.
بچه های کوچک ما معمولاًچیزهایی را که آهنگ دارد و راحت است سریع حفظ می کنند مثل اشعار بچه گانه، که البته این اصلاً قابل قیاس نیست
ولی یک تقلیب به ذهن می کند. برای عرب ها هم تقریبا به این صورت بود که می گفتند این ( قرآن ) چقدر قشنگ است وبه دل می نشیند و به راختی آن را حفظ می کردند .