صفحه 4 از 18 نخستنخست 123456789101112131415161718 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 178

موضوع: ****تاپیک جامع اشعار حافظ****

  1. #31
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    غزل 17 : سينه از آتش دل در غم جانانه بسوخت


    سينه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
    آتشي بود درين خانه كه كاشانه بسوخت

    تنم از واسطه دوري دلبر بگداخت
    جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت

    سوز دل بین که ز بس آتش اشکم دل شمع
    دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت

    آشنایی نه غریب است که دلسوز من است
    چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت

    خرقه زهد مرا آب خرابات ببرد
    خانه عقل مرا آتش میخانه بسوخت

    چون پیاله دلم از توبه که کردم بشکست
    همچو لاله جگرم بی می و خمخانه بسوخت

    ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم
    خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت

    ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی
    که نخفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت

  2. 3 کاربر از پست مفید . : : H@med : : . سپاس کرده اند .


  3. #32
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    غزل 18: ساقیا آمدن عید مبارک بادت

    ساقیا آمدن عید مبارک بادت
    وان مواعید که کردی مرواد از یادت

    در شگفتم که در این مدت ایام فراق
    برگرفتی ز حریفان دل و دل می‌دادت

    برسان بندگی دختر رز گو به درآی
    که دم و همت ما کرد ز بند آزادت

    شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست
    جای غم باد مر آن دل که نخواهد شادت

    شکر ایزد که ز تاراج خزان رخنه نیافت
    بوستان سمن و سرو و گل و شمشادت

    چشم بد دور کز آن تفرقه‌ات بازآورد
    طالع نامور و دولت مادرزادت

    حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح
    ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

  4. 3 کاربر از پست مفید . : : H@med : : . سپاس کرده اند .


  5. #33
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    غزل 19 : ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست


    ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
    منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست

    شب تار است و ره وادی ایمن در پیش
    آتش طور کجا موعد دیدار کجاست

    هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد
    در خرابات بگویید که هشیار کجاست

    آن کس است اهل بشارت که اشارت داند
    نکته‌ها هست بسی محرم اسرار کجاست

    هر سر موی مرا با تو هزاران کار است
    ما کجاییم و ملامت گر بی‌کار کجاست

    بازپرسید ز گیسوی شکن در شکنش
    کاین دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست

    عقل دیوانه شد آن سلسله مشکین کو
    دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست

    ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی
    عیش بی یار مهیا نشود یار کجاست

    حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج
    فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست

  6. 3 کاربر از پست مفید . : : H@med : : . سپاس کرده اند .


  7. #34
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    غزل 20 : روزه یک سو شد و عید آمد و دل‌ها برخاست


    روزه یک سو شد و عید آمد و دل‌ها برخاست
    می ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست

    نوبه زهدفروشان گران جان بگذشت
    وقت رندی و طرب کردن رندان پیداست

    چه ملامت بود آن را که چنین باده خورد
    این چه عیب است بدین بی‌خردی وین چه خطاست

    باده نوشی که در او روی و ریایی نبود
    بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست

    ما نه رندان ریاییم و حریفان نفاق
    آن که او عالم سر است بدین حال گواست

    فرض ایزد بگذاریم و به کس بد نکنیم
    وان چه گویند روا نیست نگوییم رواست

    چه شود گر من و تو چند قدح باده خوریم
    باده از خون رزان است نه از خون شماست

    این چه عیب است کز آن عیب خلل خواهد بود
    ور بود نیز چه شد مردم بی‌عیب کجاست

  8. 3 کاربر از پست مفید . : : H@med : : . سپاس کرده اند .


  9. #35
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
    تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود
    دل که از ناوک مژگان تو در خون می گشت
    باز مشتاق کمان خانه ابروی تو بود
    هم عفا الله صبا کز تو پیامی می داد
    ور نه در کس نرسیدیم که از کوی تو بود
    عالم از شور و شر عشق خبر هیچ نداشت
    فتنه انگیز جهان غمزه جادوی تو بود
    من سرگشته هم از اهل سلامت بودم
    دام راهم شکن طره هندوی تو بود
    بگشا بند قبا تا بگشاید دل من
    که گشادی که مرا بود ز پهلوی تو بود
    به وفای تو که بر تربت حافظ بگذر
    کز جهان می شد و در آرزوی روی تو بود

  10. 3 کاربر از پست مفید . : : H@med : : . سپاس کرده اند .


  11. #36
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    غزل 21
    دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست

    گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست

    که شنیدی که در این بزم دمی خوش بنشست

    که نه در آخر صحبت به ندامت برخاست


    شمع اگر زان لب خندان به زبان لافی زد

    پیش عشاق تو شب‌ها به غرامت برخاست


    در چمن باد بهاری ز کنار گل و سرو

    به هواداری آن عارض و قامت برخاست


    مست بگذشتی و از خلوتیان ملکوت

    به تماشای تو آشوب قیامت برخاست


    پیش رفتار تو پا برنگرفت از خجلت

    سرو سرکش که به ناز از قد و قامت برخاست


    حافظ این خرقه بینداز مگر جان ببری

    کاتش از خرقه سالوس و کرامت برخاست

  12. 3 کاربر از پست مفید . : : H@med : : . سپاس کرده اند .


  13. #37
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    غزل 22
    چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست

    سخن شناس نه‌ای جان من خطا این جاست

    سرم به دنیی و عقبی فرو نمی‌آید

    تبارک الله از این فتنه‌ها که در سر ماست


    در اندرون من خسته دل ندانم کیست

    که من خموشم و او در فغان و در غوغاست


    دلم ز پرده برون شد کجایی ای مطرب

    بنال هان که از این پرده کار ما به نواست


    مرا به کار جهان هرگز التفات نبود

    رخ تو در نظر من چنین خوشش آراست


    نخفته‌ام ز خیالی که می‌پزد دل من

    خمار صدشبه دارم شرابخانه کجاست


    چنین که صومعه آلوده شد ز خون دلم

    گرم به باده بشویید حق به دست شماست


    از آن به دیر مغانم عزیز می‌دارند

    که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست


    چه ساز بود که در پرده می‌زد آن مطرب

    که رفت عمر و هنوزم دماغ پر ز هواست


    ندای عشق تو دیشب در

  14. 3 کاربر از پست مفید . : : H@med : : . سپاس کرده اند .


  15. #38
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    غزل 23
    خیال روی تو در هر طریق همره ماست

    نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست

    به رغم مدعیانی که منع عشق کنند

    جمال چهره تو حجت موجه ماست


    ببین که سیب زنخدان تو چه می‌گوید

    هزار یوسف مصری فتاده در چه ماست


    اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد

    گناه بخت پریشان و دست کوته ماست


    به حاجب در خلوت سرای خاص بگو

    فلان ز گوشه نشینان خاک درگه ماست


    به صورت از نظر ما اگر چه محجوب است

    همیشه در نظر خاطر مرفه ماست


    اگر به سالی حافظ دری زند بگشای

  16. 3 کاربر از پست مفید . : : H@med : : . سپاس کرده اند .


  17. #39
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    غزل 24
    مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست

    که به پیمانه کشی شهره شدم روز الست

    من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق

    چارتکبیر زدم یک سره بر هر چه که هست


    می بده تا دهمت آگهی از سر قضا

    که به روی که شدم عاشق و از بوی که مست


    کمر کوه کم است از کمر مور این جا

    ناامید از در رحمت مشو ای باده پرست


    بجز آن نرگس مستانه که چشمش مرساد

    زیر این طارم فیروزه کسی خوش ننشست


    جان فدای دهنش باد که در باغ نظر

    چمن آرای جهان خوشتر از این غنچه نبست


    حافظ از دولت عشق تو سلیمانی شد

    یعنی از وصل تواش نیست بجز باد به دست

  18. 3 کاربر از پست مفید . : : H@med : : . سپاس کرده اند .


  19. #40
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    غزل 25
    شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست

    صلای سرخوشی ای صوفیان باده پرست

    اساس توبه که در محکمی چو سنگ نمود

    ببین که جام زجاجی چه طرفه‌اش بشکست


    بیار باده که در بارگاه استغنا

    چه پاسبان و چه سلطان چه هوشیار و چه مست


    از این رباط دودر چون ضرورت است رحیل

    رواق و طاق معیشت چه سربلند و چه پست


    مقام عیش میسر نمی‌شود بی‌رنج

    بلی به حکم بلا بسته‌اند عهد الست


    به هست و نیست مرنجان ضمیر و خوش می‌باش

    که نیستیست سرانجام هر کمال که هست


    شکوه آصفی و اسب باد و منطق طیر

    به باد رفت و از او خواجه هیچ طرف نبست


    به بال و پر مرو از ره که تیر پرتابی

    هوا گرفت زمانی ولی به خاک نشست


    زبان کلک تو حافظ چه

  20. 3 کاربر از پست مفید . : : H@med : : . سپاس کرده اند .


صفحه 4 از 18 نخستنخست 123456789101112131415161718 آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •