صفحه 6 از 18 نخستنخست 123456789101112131415161718 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 60 , از مجموع 178

موضوع: ****تاپیک جامع اشعار حافظ****

  1. #51
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    غزل 35
    برو به کار خود ای واعظ این چه فریادست

    مرا فتاد دل از ره تو را چه افتادست

    میان او که خدا آفریده است از هیچ

    دقیقه‌ایست که هیچ آفریده نگشادست


    به کام تا نرساند مرا لبش چون نای

    نصیحت همه عالم به گوش من بادست


    گدای کوی تو از هشت خلد مستغنیست

    اسیر عشق تو از هر دو عالم آزادست


    اگر چه مستی عشقم خراب کرد ولی

    اساس هستی من زان خراب آبادست


    دلا منال ز بیداد و جور یار که یار

    تو را نصیب همین کرد و این از آن دادست


    برو فسانه مخوان و فسون مدم حافظ

    کز این فسانه و افسون مرا بسی یادست

  2. 2 کاربر از پست مفید . : : H@med : : . سپاس کرده اند .


  3. #52
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    غزل 36
    تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست

    دل سودازده از غصه دو نیم افتادست

    چشم جادوی تو خود عین سواد سحر است

    لیکن این هست که این نسخه سقیم افتادست


    در خم زلف تو آن خال سیه دانی چیست

    نقطه دوده که در حلقه جیم افتادست


    زلف مشکین تو در گلشن فردوس عذار

    چیست طاووس که در باغ نعیم افتادست


    دل من در هوس روی تو ای مونس جان

    خاک راهیست که در دست نسیم افتادست


    همچو گرد این تن خاکی نتواند برخاست

    از سر کوی تو زان رو که عظیم افتادست


    سایه قد تو بر قالبم ای عیسی دم

    عکس روحیست که بر عظم رمیم افتادست


    آن که جز کعبه مقامش نبد از یاد لبت

    بر در میکده دیدم که مقیم افتادست


    حافظ گمشده را با غمت ای یار عزیز

    اتحادیست که در عهد قدیم افتادست

  4. 2 کاربر از پست مفید . : : H@med : : . سپاس کرده اند .


  5. #53
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    غزل 37
    بیا که قصر امل سخت سست بنیادست

    بیار باده که بنیاد عمر بر بادست

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبود

    ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادست


    چه گویمت که به میخانه دوش مست و خراب

    سروش عالم غیبم چه مژده‌ها دادست


    که ای بلندنظر شاهباز سدره نشین

    نشیمن تو نه این کنج محنت آبادست


    تو را ز کنگره عرش می‌زنند صفیر

    ندانمت که در این دامگه چه افتادست


    نصیحتی کنمت یاد گیر و در عمل آر

    که این حدیث ز پیر طریقتم یادست


    غم جهان مخور و پند من مبر از یاد

    که این لطیفه عشقم ز ره روی یادست


    رضا به داده بده وز جبین گره بگشای

    که بر من و تو در اختیار نگشادست


    مجو درستی عهد از جهان سست نهاد

    که این عجوز عروس هزاردامادست


    نشان عهد و وفا نیست در تبسم گل

    بنال بلبل بی دل که جای فریادست


    حسد

  6. 2 کاربر از پست مفید . : : H@med : : . سپاس کرده اند .


  7. #54
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    غزل 38
    بی مهر رخت روز مرا نور نماندست

    وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست

    هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم

    دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست


    می‌رفت خیال تو ز چشم من و می‌گفت

    هیهات از این گوشه که معمور نماندست


    وصل تو اجل را ز سرم دور همی‌داشت

    از دولت هجر تو کنون دور نماندست


    نزدیک شد آن دم که رقیب تو بگوید

    دور از رخت این خسته رنجور نماندست


    صبر است مرا چاره هجران تو لیکن

    چون صبر توان کرد که مقدور نماندست


    در هجر تو گر چشم مرا آب روان است

    گو خون جگر ریز که معذور نماندست


    حافظ ز غم از گریه نپرداخت


  8. 2 کاربر از پست مفید . : : H@med : : . سپاس کرده اند .


  9. #55
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    غزل 39
    باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است

    شمشاد خانه پرور ما از که کمتر است

    ای نازنین پسر تو چه مذهب گرفته‌ای

    کت خون ما حلالتر از شیر مادر است


    چون نقش غم ز دور ببینی شراب خواه

    تشخیص کرده‌ایم و مداوا مقرر است


    از آستان پیر مغان سر چرا کشیم

    دولت در آن سرا و گشایش در آن در است


    یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب

    کز هر زبان که می‌شنوم نامکرر است


    دی وعده داد وصلم و در سر شراب داشت

    امروز تا چه گوید و بازش چه در سر است


    شیراز و آب رکنی و این باد خوش نسیم

    عیبش مکن که خال رخ هفت کشور است


    فرق است از آب خضر که ظلمات جای او است

    تا آب ما که منبعش الله اکبر است


    ما آبروی فقر و قناعت نمی‌بریم

    با پادشه بگوی که روزی مقدر است


    حافظ چه طرفه شاخ نباتیست کلک تو

    کش میوه دلپذیرتر از شهد و شکر است

  10. 2 کاربر از پست مفید . : : H@med : : . سپاس کرده اند .


  11. #56
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    غزل 40
    المنة لله که در میکده باز است

    زان رو که مرا بر در او روی نیاز است

    خم‌ها همه در جوش و خروشند ز مستی

    وان می که در آن جاست حقیقت نه مجاز است


    از وی همه مستی و غرور است و تکبر

    وز ما همه بیچارگی و عجز و نیاز است


    رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم

    با دوست بگوییم که او محرم راز است


    شرح شکن زلف خم اندر خم جانان

    کوته نتوان کرد که این قصه دراز است


    بار دل مجنون و خم طره لیلی

    رخساره محمود و کف پای ایاز است


    بردوخته‌ام دیده چو باز از همه عالم

    تا دیده من بر رخ زیبای تو باز است


    در کعبه کوی تو هر آن کس که بیاید

    از قبله ابروی تو در عین نماز است


    ای مجلسیان سوز دل حافظ مسکین

    از شمع بپرسید که در سوز و گداز است



  12. 2 کاربر از پست مفید . : : H@med : : . سپاس کرده اند .


  13. #57
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    غزل 41
    اگر چه باده فرح بخش و باد گل‌بیز است

    به بانگ چنگ مخور می که محتسب تیز است

    صراحی ای و حریفی گرت به چنگ افتد

    به عقل نوش که ایام فتنه انگیز است


    در آستین مرقع پیاله پنهان کن

    که همچو چشم صراحی زمانه خون‌ریز است


    به آب دیده بشوییم خرقه‌ها از می

    که موسم ورع و روزگار پرهیز است


    مجوی عیش خوش از دور باژگون سپهر

    که صاف این سر خم جمله دردی آمیز است


    سپهر برشده پرویزنیست خون افشان

    که ریزه‌اش سر کسری و تاج پرویز است


    عراق و فارس گرفتی به شعر خوش حافظ

    بیا که نوبت بغداد و وقت تبریز است




  14. 2 کاربر از پست مفید . : : H@med : : . سپاس کرده اند .


  15. #58
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    غزل 42
    حال دل با تو گفتنم هوس است

    خبر دل شنفتنم هوس است

    طمع خام بین که قصه فاش

    از رقیبان نهفتنم هوس است


    شب قدری چنین عزیز و شریف

    با تو تا روز خفتنم هوس است


    وه که دردانه‌ای چنین نازک

    در شب تار سفتنم هوس است


    ای صبا امشبم مدد فرمای

    که سحرگه شکفتنم هوس است


    از برای شرف به نوک مژه

    خاک راه تو رفتنم هوس است


    همچو حافظ به رغم مدعیان

    شعر رندانه گفتنم هوس است

  16. 2 کاربر از پست مفید . : : H@med : : . سپاس کرده اند .


  17. #59
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    غزل 43
    صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است

    وقت گل خوش باد کز وی وقت میخواران خوش است

    از صبا هر دم مشام جان ما خوش می‌شود

    آری آری طیب انفاس هواداران خوش است


    ناگشوده گل نقاب آهنگ رحلت ساز کرد

    ناله کن بلبل که گلبانگ دل افکاران خوش است


    مرغ خوشخوان را بشارت باد کاندر راه عشق

    دوست را با ناله شب‌های بیداران خوش است


    نیست در بازار عالم خوشدلی ور زان که هست

    شیوه رندی و خوش باشی عیاران خوش است


    از زبان سوسن آزاده‌ام آمد به گوش

    کاندر این دیر کهن کار سبکباران خوش است


    حافظا ترک جهان گفتن طریق خوشدلیست

    تا نپنداری که احوال جهان داران خوش است

  18. 2 کاربر از پست مفید . : : H@med : : . سپاس کرده اند .


  19. #60
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    غزل 44
    کنون که بر کف گل جام باده صاف است

    به صد هزار زبان بلبلش در اوصاف است

    بخواه دفتر اشعار و راه صحرا گیر

    چه وقت مدرسه و بحث کشف کشاف است


    فقیه مدرسه دی مست بود و فتوی داد

    که می حرام ولی به ز مال اوقاف است


    به درد و صاف تو را حکم نیست خوش درکش

    که هر چه ساقی ما کرد عین الطاف است


    ببر ز خلق و چو عنقا قیاس کار بگیر

    که صیت گوشه نشینان ز قاف تا قاف است


    حدیث مدعیان و خیال همکاران

    همان حکایت زردوز و بوریاباف است


    خموش حافظ و این نکته‌های چون زر سرخ

    نگاه دار که قلاب شهر صراف است

  20. 2 کاربر از پست مفید . : : H@med : : . سپاس کرده اند .


صفحه 6 از 18 نخستنخست 123456789101112131415161718 آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •