به نام خدا
با سلام ؛
در اسناد معتبر خطبه بالا را در هنگام ورود به بصره و پیش از جنگ با بصریان نقل شده است و کامل آن در زیر است :
(از سخنانى است كه امام(ع)هنگام خروج براى جنگ با اهل بصره فرموده)[1]
«ارزش اين كفش چند است؟! »
عبد الله بن عباس مىگويد:در منزل«ذى قار»-[2]بر امير مؤمنان(ع) وارد شدمهنگامى كه مشغول وصله نمودن كفش خود بود!.
به من فرمود:«قيمت اين كفش چقدر است؟»گفتم:«بهائى ندارد!»
فرمود:«بهخدا سوگند همين كفش بى ارزش برايم از حكومتبر شما محبوبتر است،مگر اينكه بااين حكومتحقى را به پا دارم و يا باطلى را دفع نمائم»...
سپس امام از(خيمه)بيرون آمد و براى مردم چنين ايراد سخن كرد: نتايج درخشان بعثت پيامبر(ص)خداوند هنگامى محمد(ص)را مبعوث ساخت
كه هيچكس از عرب كتاب آسمانىنداشت و ادعاى نبوت نمىنمود. او مردم را تا سر منزل نجات سوق داد،و به محيط رستگارى رسانيد،و در پرتو وىبر مشكلات پيروز شدند،و جاى پاى آنها محكم شد.
به خدا سوگند من در دنبال اين لشكر بودم و آنها را به پيشروى وا مىداشتم تا باطلبه كلى عقبنشينى كرد و حق ظاهر گشت.
در اين راه هرگز ناتوان نشدم و ترس مرا احاطه نكرد.
هم اكنون نيز به دنبال همان راه مىروم.و پرده باطل را مىشكافم،تا حق از درونآن خارج گردد.
مرا با قريش چكار؟به خدا سوگند هنگامى كه كافر بودند با آنها جنگيدم،و هماكنون كه فريب خوردهاند با آنها مبارزه مىكنم!
ديروز همراهشان بودم چنانكه امروز نيز با آنها مصاحبم.
سوگند بخدا قريش از ما انتقام نمىكشد جز به اين خاطر كه خداوند،ما را از ميانآنان برگزيده(و بر آنان مقدم داشته است)ما هم آنها را،در زمره خويش شناختيم
ولىهمانند گفته شاعر شدند آنجا كه مىگويد:
به جان خودم سوگند كه هر صبح از شير خالص صاف نوشيديد.
و از غذاى لذيذ چرب تا سر حد اشباع كامل خورديد.
ما به تو عظمتبخشيديم در حالى كه بزرگ نبودى.
و در اطراف تو با سواران تا به صبح بيدارى كشيديم و از تو نگهدارى كرديم.
---------------------------------------------------
توضيحها:
[1]اين خطبه را«شيخ مفيد»در كتاب«ارشاد»آورده است.
(مستدرك و مدارك نهج البلاغه صفحه 242)
[2]«ذى قار»محلى است در نزديكى بصره همانجائى كه بين مسلمانانو سپاه ايران جنگ درگير شد و مسلمانان پيروز شدند،
ابن عباسمىگويد:هنگامى كه در«ذى قار»پياده شديم به امام(ع)گفتم از كوفه بسياركم به يارى شما آمدهاند امام(ع)فرمود:
6560 نفر بدون كم و زياد به كمكم خواهند آمد.
ابن عباس مىگويد:من از تعيين دقيق آنها تعجب كردم و با خود گفتمحتما آنها را خواهم شمرد،15 روز در ذى قار توقف كرديم تا اينكه صداىشيهه اسبها و قاطرها بلند شد و لشكر كوفه رسيدند
من آنها را شمردم ديدم درست همان تعدادى است كه امام(ع)فرمود،گفتم«الله اكبر صدق الله و رسوله».
(شرح ابن ابى الحديد جلد 2 صفحه187)