-
کاربر سایت
زهد
روزی دیوجانس ـ یکی از انسان های زاهد روزگار ـ از اسکندر پرسید: در حال حاضر بزرگ ترین آرزویت چیست؟ اسکندر جواب داد: بر یونان تسلط یابم. دیوجانس پرسید: پس از آنکه یونان را فتح کردی چه؟ اسکندر پاسخ داد: آسیای صغیر را تسخیر کنم. دیوجانس باز پرسید: و پس از آنکه آسیای صغیر را هم مسخر گشتی؟ اسکندر پاسخ داد: دنیا را فتح کنم. دیوجانس پرسید: و بعد از آن؟ اسکندر پاسخ داد: به استراحت بپردازم و از زندگی لذت ببرم. دیوجانس گفت: چرا هم اکنون بی تحمل رنج و مشقت، به استراحت نمی پردازی و از زندگی ات لذت نمی بری؟
-
-
کاربر سایت
عفو وگذشت
از افلاطون پرسیدند: انسان چگونه می تواند از دشمنش انتقام بگیرد؟ گفت: با بخشش و کرم
-
-
کاربر سایت
زندگی یک کاغذ سفید است می توان هر رنگی به آن زد،سیاه، خاکستری ، شاید هم رنگ خدا، انتخاب با توست. ...
برگ در هنگام زوال می افتد و میوه در هنگام کمال؛بنگر که چگونه می افتی، چون برگی زرد یا سیبی سرخ. ...
-
-
کاربر سایت
نذر کردم گر از این غم به در آیم روزی
تا در میکده شادان و غزل خوان بروم
-
-
کاربر سایت
وقتی كبوتری شروع به معاشرت با كلاغها میكند پرهایش سفید میماند، ولی قلبش سیاه میشود... دوستداشتن كسی كه لایق دوستداشتن نیست،
اسراف محبت است.
-
-
کاربر سایت
نردبان اين جهان ما و مني است
عاقبت اين نردبان افتادني است
لاجرم هر كس كه بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شكست
-
-
کاربر سایت
در زندگی افرادی هستند كه مثل قطار شهربازی هستند، از بودن با آنها لذت میبری ولی با آنها به جایی نمیرسی
-
-
کاربر سایت
طلا را به وسیله آتش....زن را به وسیله طلا ....و مرد را به وسیله زن امتحان کنید.
فیثاغورث
-
-
کاربر سایت
خداوندا
مرا واسطه عشق خود میان آدمیان کن
تا آنجا که نفرت است عشق را ارزانی کنم
خدایا از من بگیر آنچه که تو را از من میگیرد
-
-
کاربر سایت
تنهایی آدمها به عمق یک دریاست اما برای پر کردنش یک لیوان محبت کافیست
-
کلمات کلیدی این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن