« بسم الله الرحمن الرحیم »


موقعیت استراتژیک و جغرافیایی احـد



ــ موقعيت احد


قال رسول الله (ص)
: « اُحُد جَبلٌ يُحِبُّنا وَ نُحِبُّهُ . »

در ناحيه شمالى مدينه رشته كوهى به طول تقريبى شش كيلومتر از شرق به غرب كشيده شده كه به دليل جدايى آن از ديگر رشته كوهها،


« احد »
خوانده مى‏شود. اين كوه خاطره يكى از مهمترين جنگهاى صدر اسلام را در سينه دارد;غزوه‏اى كه بسيار دردناك بوده و صحنه‏هاى عبرت

انگيزى از خود بر جاى گذاشته است. در اين غزوه بود كه عده نسبتا زيادى از اصحاب رسول خدا (ص) به دليل بى توجهى جمعى از مسلمانان


به اوامر آن حضرت(ص) ،به شهادت رسيدند .



ـ
غزوه احد

پس از آن كه مشركان در غزوه بدر دچار شكست‏سخت‏شدند، تصميم گرفتند تا در سال بعد از آن ; يعنى سال سوم هجرت ، بار ديگر به جنگ با


مسلمانان روند . آنها يك سال نيروهاى خود را آماده كردند و پس از آن به مدينه تاختند . آنان در شمال مدينه مستقر شدند و رسول خدا(ص ) با


جمعيتى نزديك به هفتصد تن در برابر آنان قرار گرفت . كوه كوچك عينين كه نام ديگرش « رمات » است ، در پشت‏سر مسلمانان قرار داشت .


پيامبر( ص ) پنجاه تن از تيراندازان خود را بالاى آن كوه گماشت تا از پشت‏سر حمله‏اى به مسلمانان صورت نگيرد. پس از نخستين درگيرى و آشكار


شدن علائم پيروزى مسلمانان و گريز مشركان ، چهل تن از تير اندازان به پايين كوه رمات سرازير شدند و اصرار فرمانده خويش را داير بر ماندن سر


جاى خود نپذيرفتند. سر انجام ، سپاه قريش كوه را دور زدند و بر سر مسلمانان غفلت زده ريختند . گروهى از مسلمانان صحنه را ترك كردند و جمعى


در حدود هفتاد نفر به شهادت رسيدند و رسول خدا(ص) با تنى چند از ياران از دامنه كوه احد بالا رفتند. مشركان كه به گمان خود رسول خدا( ص) را


كشته بودند ، جنگ را خاتمه يافته تلقى كردند و به مثله كردن شهدا پرداختند . از جمله شهدا،
« حمزة بن عبد المطلب » عموى پيامبر بود كه به تحريك

هند همسر ابو سفيان توسط وحشى به شهادت رسيد و به دست هند مثله شد.


در پايان آن روز،جنگ خاتمه يافت و مشركان منطقه را ترك كردند.



ـ
تحليل چگونگى جنگ در منطقه احد

نكته مهم براى زائران شهر مدينه ، توجه به رخداد مهم جنگ احد و عبرت آموزى از اين نبرد خونين در صدر اسلام است . براى ديدار كننده از منطقه


احد ، پرسش اساسى اين است كه جنگ در كدام ناحيه رخ داده است ؟ و پرسش ديگر آن است كه اگر مكه در جنوب مدينه قرار دارد ، چرا جنگ در


شمال مدينه واقع شده نه در جنوب آن كه مدخل ورودى راه مكه به درون شهر مدينه است؟


نخست بايد دانست كه شهر مدينه در محاصره نعل گونه سنگلاخها(حره‏ها) و كوههاى كوچك و بزرگ قرار داشته و تنها در بخش ميان كوه احد در شمال


شرق و كوه سلع در غرب ، زمين مسطح و هموار براى آمد و شد كاروان و لشكر به مدينه است . در گذشته ، در جنوب مدينه ، يعنى منطقه « قبا » ،


تنها مسافران اندك و بدون وسائل مى‏توانستند داخل و خارج شوند . به همين دليل است كه هر دو بار كه مشركان در جنگ احد و خندق به مدينه يورش


آوردند ، از شمال و از حد فاصل كوه احد و كوه سلع وارد منطقه مدينه مى‏شدند .


در جنگ احد مشركان ، از اين حد فاصل گذشتند و در زمين هموار و كشاورزى بزرگ « جرف » ، حد فاصل احد تا سلع و بيشتر در بخش غربى تا


شرقى ، مستقر شدند . رسول خدا(ص) همراه سپاه خود از مدينه خارج شدند و راه مستقيمى را از خيابان ابا ذر و سپس راه سيد الشهداى


فعلى به سمت كوه احد در پيش گرفتند . آن حضرت (ص) تا دامنه احد پيش آمدند و از غرب كوه كوچك رمات ، آن را دور زدند و در حالى كه پشتشان


به كوه احد بود و سمت چپشان كوه رمات قرار داشت مستقر شدند. اين در حالى بود كه روى دشمن به كوه احد و پشتشان آنها به شهر مدينه بود .


در ميان ميدانى وسيع در شرق كوه رمات يا عينين مستقر بودند كه اكنون بخشى راه و بخشى محل توقف اتومبيلها و بخشى نخلستان و بناست ،


آن محور ، محل اصلى جنگ ميان مسلمانان و مشركان بود.


با چنين آرايشى،سپاه اسلام از پشت‏سر كوه احد را داشتند كه پناهگاه مناسبى بود . در سمت غرب(چپ)آنان كوه رمات بود. ميان كوه رمات و احد ،


فاصله‏اى وجود داشت كه اكنون مسجد حمزه و زمينهاى اطراف آن تا دامنه احد است. اين منطقه مى‏توانست مورد استفاده دشمن قرار گيرد . بويژه


كه محل استقرار لشكر همين نقطه بود و سپاهيان قدرى جلوتر مشغول جنگ بودند.


رسول خدا(ص) براى آن كه كاملا از پشت‏سر ايمن باشند ، پنجاه نفر را روى كوه رمات گماردند تا مراقب حمله دشمن باشند. آنها روى رمات ايستاده و


جنوب و غرب خود را كنترل مى‏كردند. در فاصله درگيرى چندين بار شمارى از لشكر دشمن به رهبرى خالد بن وليد و عكرمه ،خواستند تا رمات را دور زده


و از پشت‏سر به دامنه احد نفوذ كنند و از پشت به مسلمانان هجوم آورند كه هر بار محافظان كوه رمات آنها را با تير هدف قرار مى‏دادند.



زمانى كه دشمن در ميدان جنگ شكست‏خورد ، چهل تن از ميان اين پنجاه نفر كار جنگ را تمام شده پنداشتند و محل ماموريت‏خود را ترك كردند.آنها


از غرب كوه رمات پايين آمده ، وارد ميدان جنگ شدند تا قبل از پايان يافتن غنائم ، سهمى براى خود بر دارند . در اين هنگام خالد كه از دور رمات را


مى‏نگريست ، توجه خالى شدن آن از محافظان گرديد و برق آسا حمله خود را با شمارى اسب سوار آغاز كرد. اين بار ده نفر باقى مانده نتوانستند آنها


را متوقف كنند. دشمن به آنها رسيد و آنان را از پاى در آورد و به مسلمانان متفرق كه هر يك در گوشه‏اى مشغول جمع آورى غنيمت بودند يورش برد و


فاجعه از همين جا آغاز شد.



در اين درگيرى گروهى به شهادت رسيدند و بقيه هر يك به سويى رفتند. رسول خدا(ص) همراه امام على(ع) و شمارى از ياران ، وارد وادى پشت‏سر


خود در درون كوه احد شدند . آنها در اين وادى پانصد تا هفتصد متر راه را طى كردند و پس از آن از كوه بالا رفتند. پس از خاتمه تهديد دشمن ،حضرت(ص)


در پايين كوه در كنار وادى ، نماز ظهر و عصر را اقامه كردند كه اكنون به جاى آن خرابه مسجد فسح قرار دارد.





ـ
مقبرة الشهداء

مسلمانان به دفن شهداى اين غزوه پرداختند و به ياد آنان ، مقبره‏اى در دامنه كوه احد ايجاد شد كه هميشه مورد احترام مسلمانان بوده است و


بهترين عزيزان اسلام، از مهاجر و انصار در آنجا دفن شده‏اند . حمزه و دو تن از ديگر شهدا در يك قسمت ، و ديگر شهيدان در فاصله 25 مترى آنها


مدفون شده‏اند.



علاقه و علقه مسلمانان با كوه احد ، آن اندازه بود كه رسول خدا(ص) فرمودند :


« احد ،كوهى است كه ما را دوست دارد و ما نيز آن را دوست داريم. »


ــ حمزة بن عبد المطلب

يكى از شهدا در جنگ احد ، « حمزة بن عبد المطلب » بود. او زمانى به رسول خدا(ص) ايمان آورد كه حضرت (ص) تحت فشار مشركان و اهانت و

تمسخر آنان در مكه بود . حمزه با شهامت در برابر مشركان ايستاد و اهانت به رسول خدا(ص) را اهانت به خود تلقى كرد. آن عزيز به مدينه هجرت

كرد و فرماندهى اولين نيروهاى مهاجم به مشركان را بر عهده داشت. در جنگ بدر گروه بسيارى از مشركان را به هلاكت رساند، به گونه‏اى كه هند،

همسر ابو سفيان ، كينه وى را به دل گرفت و وحشى را واداشت تا در احد به كمين حمزه نشيند و در موقع مناسب با نيزه وى را به شهادت برساند،

و او نيز چنين كرد. آنگاه هند بر سر جنازه حمزه آمد و شكم او را پاره كرد و خواست از جگر حمزه بخورد كه در دهانش سنگ شد.

رسول خدا(ص)در شهادت حمزه ،كه از چهره‏هاى شاخص اصحاب بود ، بسيار غمگين شد و به او لقب‏ «سيد الشهدا» داد.


تا چند دهه قبل ، مقبره حمزه قبه‏اى داشت كه مسلمانان زائر به زيارت آن مى‏شتافتند ؛ اما دولت‏سعودى بر اساس معتقدات خود اين قبه را ويران

ساخت و اكنون اطراف مقبره حمزه ، ديوارى سيمانى با در و پنجره كشيده شده و راهى به درون آن براى زائران نيست.


حسام السلطنه در بيش از صد سال پيش نوشته است : اول وارد بقعه حمزه سيد الشهدا شديم ، دهليزى داشت ، از آنجا داخل صحن شديم .

بقعه مباركه در سمت‏يسار (چپ) درب صحن واقع است و شبيه به دو تالار تو در تو است كه يك شاه‏نشين در وسط داشته باشد. ضريح مبارك در

بقعه اول است و از دو طرف شاه‏نشين ، راهى به طرف بقعه دوم است. (1)



ـمُصعَب بن عمير

يكى ديگر از شهداى احد « مصعب بن عمير » است. او با اين كه از اشراف زاده‏هاى مكه بود ، به سوى اسلام شتافت و با وجود همه فشارها و

آزارها،رسول خدا(ص)و اسلام را تنها نگذاشت.

آنگاه كه نخستين مسلمانان يثرب ، در سال دوازدهم با رسول خدا(ص) بيعت كردند،آن حضرت (ص) ، مصعب را به عنوان مبلغ اسلام همراه آنان به

يثرب فرستاد و او توانست گروه بسيارى از مردم يثرب را دعوت به اسلام كند . مهمترين ابزار وى قرآن بود و از همين جاست كه گفته‏اند:«فتحت

المدينة بالقرآن‏» (مدينه با قرآن فتح شد).

قد و قامت مصعب همانند رسول خدا(ص)بود و زمانى كه به شهادت رسيد ، قاتل وى گمان كرد رسول خدا(ص) را كشته است! و از همين رو فرياد زد كه

محمد را كشته است. همين امر سبب شد تا برخى از مسلمانان از صحنه جنگ بگريزند. آنگاه خداوند به آنها فرمود:

«محمد رسولى همچون رسولان پيشين است ، آيا اگر بميرد يا كشته شود ، شما به جاهليت باز مى‏گرديد ؟ »




ـ حَنظَله ی غسيل الملائكه

« حنظله » ، راد مردى كه شب نبرد به كابين ازدواج گام نهاده بود ، شب را كنار همسرش ماند و فردا با دلى لبريز از عشق خداوند به آوردگاه نبرد رفت و

در جنگ شهد شهادت نوشيد .

همان گونه كه اشاره شد ، در اين جنگ حدود هفتاد تن از مهاجر و انصار به شهادت رسيدند، كسانى كه در روزها سخت به يارى اسلام شتافته و از آن دفاع

كردند. چندين خانواده بودند كه چند تن از عزيزان خود را در اين غزوه از دست داده بودند .

مقبرة الشهداى احد از مكانهاى بسيار مقدس مدينه است.


-------------------- فهرست مآخذ -----------------------

1- بحارالانوار : ج 97 ، ص 154 .