وضع عمومی روم مقارن ظهور اسلام
کتاب: فروغ ابدیت، ج 1، ص 69
نویسنده: جعفر سبحانی
روم آن روز،دست کمی از رقیب خود،«ایران»نداشت جنگهای داخلی،و ستیزههای خارجی که دائما با ایران،بر سر«ارمنستان»و غیره داشت،مردم آنجا را برای پذیرش یک انقلاب جدید آماده میساخت.اختلافات مذهبی،بیش از هر چیز در توسعه این اختلافات دخالت داشت.
در میان بت پرستان و مسیحیان شعله جنگ خاموش نمیشد، هنگامی که رجال کلیسا حکومت را به دست گرفتند،رقبای خود را سخت تحت فشار نهاده، و این خود به ایجاد یک اقلیت ناراضی کمک میکرد،و عامل بزرگی را که برای پذیرش دین اسلام و استقبالگرم ملت روم،از این نهضت،میتوان شمرد،محرومیت دستههای مختلف در اثر خشونت رجال کلیسا بود.اختلاف کشیشان از یک طرف،و مسلکهای گوناگون مذهبی از طرف دیگر،روز بروز از سطوت و قدرت امپراطوری روم میکاست.
گذشته از اینها پیوسته سفید پوستان و زردپوستان طرف شمال و مشرق،در نظر داشتند که نقاط حاصل خیز اروپا را به دست آورند،و گهگاه در تصادمات،خسارتهای هنگفتی به یکدیگر وارد میکردند و این خود سبب شد که امپراطوری روم،دو نیمه شده و به دو بلوک شرقی و غربی تقسیم گردید.تاریخ نویسان معتقدند که:
اوضاع سیاسی و اجتماعی و مالی روم،در قرن ششم،بسیار آشفته بود.حتی تفوق روم بر ایران را گواه قدرت نظامی وی نمیدانند،بلکه معتقدند که شکست ایران،معلول بینظمی دستگاه حاکمه ایران بوده است.این دو کشور که تاج سیادت و سیاست جهان را بر سر نهاده بودند،در عصر طلوع اسلام با یک وضع هرج و مرج به سر میبردند.بدیهی است که این اوضاع یک آمادگی و تشنگی فوق العادهای،برای پذیرش یک آئین صحیح،که به اوضاع زندگی آنها سر و سامانی میبخشد،ایجاد مینماید.
بحثهای موسمی در روم
در برخی از کشورها جمعی بی کار و هوسران،یک سلسله مسائل پوچ و بیمعنی را به منظورهای غیر صحیح،مطرح میسازند و عمر گرانبهای مردم را هدر میدهند.ما برای این مطلب،نمونه و گواههای زیادی در بسیاری از کشورهای مشرق زمین داریم،که فعلا مجال بحث آن نیست.اتفاقا روم آن روز بیش از همه،گرفتار این نوع مسائل بود.
مثلا امپراطوران روم و رجال سیاسی،بر اثر پیروی از برخی از دستگاههای مذهبی معتقد بودند که:مسیح،دو طبیعت و دو مشیت دارد،ولی برخی از مسیحیان«یعقوبی»قائل بودند که وی فقط یک طبیعت و یک مشیت دارد.همین مسئله بیاساس، لطمه شدیدی بر استقلال و هماهنگی روم زد و شکاف عمیقی در میان آنان ایجاد کرد به طوری که دستگاه حاکمه مجبور بود از عقائد خود دفاع کند و برای همین جهت مخالفان را سخت تحت تعقیب قرار داد و همین فشار و انزجار روحی سبب شد که برخی به دولت ایران پناه برند،و هم اینها بودند که در برخورد با سپاه اسلام سنگرها را خالی نمودند،و با آغوش باز سپاه اسلام را استقبال کردند.
روم آن روز،درست مانند قرون وسطای اروپا بود که«فلاماریون»،ستارهش اس معروف، داستان زیر را پیرامون سطح فرهنگ اروپا در قرون وسطی شرح میدهد.کتاب«مجموعه لاهوتیه»،مظهر کامل حکمت«اسکولاستیک»،در قرون وسطی بود،و چهار صد سال به عنوان یک کتاب رسمی در اروپا تدریس میشد.قسمتی از آن کتاب تحت این عنوان بحث میکند:آیا چند فرشته ممکن است در نوک سوزن جای گیرد؟و یا از مردمک چشم چپ پدر جاویدانی تا مردمک چشم راست وی،چند فرسنک است؟!
روم واژگون بخت،در عین اینکه آن همه ستیزههای خارجی گریبانگیرش بود،سیل اختلافات داخلی که اکثر به رنگ مذهب جلوه میکرد،هر روز کشور را به لب پرتگاه نزدیک میساخت.یهود که یک ملتشرور و دسیسه باز بودند،چون دیدند که فشار امپراطور مسیحی روم از حد گذشت،نقشههائی برای برانداختن دولت روم کشیدند و یک بار هم شهر«انطاکیه»را تصرف نمودند،و گوش و بینی و لب اسقف بزرگ شهر را بریدند. حکومت روم به منظور انتقام،پس از مدتی یهودیان«انطاکیه»را قتل عام کرد.این کشت و کشتار بیرحمانه،میان دو ملتیهود و نصاری در روم چند بار تکرار شد،و گاهی موج کینهجوئی به خارج از کشور نیز سرایت میکرد.مثلا یهودیان،یک مرتبه هشتاد هزار مسیحی را از ایران خریدند و به منظور انتقام از مسیحیان،مانند گوسفند سر بریدند.
این جاست که خواننده گرامی میتواند دورنمای تاریک و پر هرج و مرج جهان معاصر با طلوع اسلام را مشاهده کند و اعتراف نماید که این تعالیم عالی نجات بخش،از آن محیط ظلمت زده،زائیده فکر بشر نیست،و این نسیم فرح بخش وحدت و اتفاق و آهنگ صلح و صفا که هدف آئین اسلام است،سرچشمهای جز غیب ندارد.چطور میتوان گفت اسلامی که حتی به حیوانات حق حیات داده،مولود چنین محیط خون آشام است.
اسلام،تمام این بحثهای بیاساس را در باره اراده و مشیت عیسی«ع»از بین برد، و در شناسائی مسیح چنین فرمود:
«مسیح فرزند مریم پیامبری بیش نبود که پیش از وی پیامبران آمده بودند،و مادر وی زن پاکدامن و راستگوئی بود،در عین حال هر دو غذا میخوردند و بشر بودند» (1) .
این آیه،بسیاری از مباحثبیهوده رجال کلیسا را درباره روح و خون و هویت عیسی خاتمه داد.چنانکه با تعالیم عالی و زنده کردن ملکات فاضله،بشر را از ماجراجوئی و خونریزی بازداشت.
پینوشت:
=======
1. ما المسیح بن مریم الا رسول قد خلت من قبله الرسل و امه صدیقة کانا یاکلان الطعام.(مائده-آیه 75).