بسم الله الرحمن الرحیم
مساءله 18 - اگر حالتى بر مجتهد عارض شود كه باعث از دست دادن بعضى از شرائط گردد مثلا فاسق يا ديوانه شود و يا دچار
فراموشى گردد واجب است ازمجتهد ديگر كه جامع شرائط باشد تقليد كند و جايز نيست بر تقليد او باقى بماند همچنانكه اگر مدتى از
كسى كه جامع شرائط نبوده تقليد كرده باشد مثل كسى است كه اصلا تقليد نكرده و حكم او حكم جاهل قاصر و يا مقصر است كه بعدا
مى آيد.
مساءله 19 - اجتهاد مجتهد از راه آزمايش و بوسيله شيوعى كه علم آور باشد و به شهادت دو نفر عادل از اهل خبره ثابت مى شود و
راه ثابت شدن اعلميت نيزهمين ها است و جائز نيست از كسى تقليد كند كه هنوز يقين نكرده به اينكه او بمرتبه اجتهاد رسيده هرچند
كه از اهل علم باشد همچنانكه بر غيرمجتهد واجب است كه يا تقليد كند و يا احتياط هرچند كه خودش ازاهل علم و حتى قريب به اجتهاد
باشد.
مساءله 20 - عمل جاهل مقصر ملتفت بدون تقليد باطل است مگر آنكه هرچه مى كرده به اميد درك واقع كرده باشد و مطابق واقع و يا
مطابق فتواى مجتهدى هم كه تقليد از او جائز است انجام داده باشد و همچنين عمل جاهل قاصر و يا مقصر غافل اگر قصد قربت داشته
صحيح است بشرطى كه مطابق با واقع و يا با فتواى مجتهدى باشد كه تقليد از او جائز است .
مساءله 21 - راه بدست آوردن فتواى مجتهد يكى از سه چيز است :
اول - شنيدن فتوى از خود او.
دوم اينكه دو شاهد عادل و يا يك شاهد عادل از خود او و يا از رساله او نقل كنند - البته بشرطى كه رساله اش ماءمون ازغلط باشد -
بلكه على الظاهر نقل يك نفرغير عادل نيز در صورتيكه مورد وثوق باشد و نقلش اطمينان آور باشد كافى است .
سوم رجوع خود مكلف به رساله اوست در صورتى كه رساله اش ماءمون از غلط باشد.
مساءله 22 - اگر ناقلين فتواى مجتهد در نقل اختلاف كنند اقوى اين است كه درهرحال تساقط مى كنند يعنى به نقل هيچيك اعتماد
نمى شود چه اينكه هر دو طرف در وثاقت مساوى باشند و يا نباشند و در چنين وضعى اگر مكلف نتواند به مجتهد و يا به رساله او رجوع
كند بايد از بين آندو فتوا فتوائيكه به احتياط نزديكتر است را بگيرد و يا خود مطابق احتياط عمل نمايد هر چند مطابق هيچيك از آن دو فتوى
نباشد.
مساءله 23 - واجب است ياد گرفتن مسائل شك و سهو و ساير مسائلى كه غالبا مورد ابتلاء واقع مى شود مگر آنكه مكلف از خود
اطمينان داشته باشد كه آن مسائل برايش پيش نمى آيد همچنانكه واجب است ياد گرفتن اجزاء عبادات و شرائط و موانع ومقدمات آن بله
اگر بطور اجمال يقين داشته باشد به اينكه عملش داراى همه اجزاء و شرائط و فاقد همه موانع هست عملش صحيح است هر چند كه
بطور تفصيل آگاهى به آنها نداشته باشد.
مساءله 24 - مكلفى كه ميداند مدتى عبادتش بدون تقليد بوده ولى مقدار آنرا نمى داند اگر ميداند چگونه عبادت كرده و آنچه كرده با
فتواى مجتهدى كه امروز به او رجوع كرده و يا مجتهديكه آنروز مى بايست باو رجوع مى كرد مطابق است چيزى بر او نيست و در غير
اينصورت بايد اعمال سابق خود را بمقدارى كه يقين دارد ذمه اش به آن مشغول است قضاء كند هرچند كه احتياط مستحب آنستكه آنقدر
اعمال خود را قضاء كند كه يقين كند ذمه اش برى شده است .
مساءله 25 - مكلفى كه اعمال گذشته اش با تقليد بوده ولى نمى داند تقليدش صحيح بوده يا فاسد بنا را برصحت مى گذارد.
مساءله 26 - اگربعد از آنكه مدتى از بلوغ مكلف گذشته شك كند در اينكه اعمالش مستند به تقليدى صحيح بوده يا نه بنا را بر صحت
بگذارد ولى براى اعمال بعد بايد تقليد صحيح كند.
مساءله 27 - عدالت كه درمفتى و قاضى معتبر است بچند طريق ثابت مى شود يكى شهادت دو شاهد عادل و ديگر از راه معاشرتيكه
مكلف به عدالت او يقين و يا حداقل اطمينان حاصل كند و سوم شياعى استكه براى مكلف يقين آور باشد بلكه بوسيله حسن ظاهر و
مواظبت بر شرعيات و طاعات و حضور در جماعات و امثال آن نيز شناخته ميشود و ظاهر اين استكه حسن ظاهر كاشف تعبدى است به
اين معنا كه شارع عليه السلام آنرا راه تشخيص دانسته هر چند از آن براى مكلف ظن يا علم بعدالت حاصل نشود.
مساءله 28 - عدالت عبارت است از داشتن ملكه راسخه اى درنفس كه آدمى را وادار مى كند به ملازمت تقوى يعنى ترك محرمات و فعل
واجبات .
مساءله 29- حكم عدالت با ارتكاب هريك از گناهان كبيره و يا اصرار برگناهان صغيره ازبين مى رود بلكه احتياط آنستكه بگوئيم با ارتكاب هر
يك از گناهان صغيره نيز ازبين مى رود و با توجه به اين حكم برميگردد بشرطيكه ملكه عدالت كه درمسئله گذشته ذكر شد باقى باشد.
مساءله 30 - اگر كسى فتواى مجتهد را براى فرد يا افرادى بطور نادرست نقل كند بايد به همه كسانيكه از او ياد گرفته اند اعلام نمايد.
مساءله 31 - اگر براى مكلف دربين نماز مسئله اى پيش آيد كه حكمش رانمى داند و آگاه شدن از آن برايش ممكن نيست بنا را بر يكى از
دو طرف احتمال مى گذارد بقصد اينكه بعد از نماز حكم را بپرسد و اگر آنچه انجام داده خلاف دستور بوده دوباره نمازش را بخواند كه اگر
چنين كند و بعد از نماز معلوم شود آنچه كرده مطابق دستور بوده نمازش صحيح است .
مساءله 32 - كسيكه از طرف غير براى انجام كارى از قبيل اجراى عقد و يا ايقاع يا پرداخت خمس و يا زكات و يا كفاره و يا كار ديگر نظير
اينها وكيل شده واجب است بر او كه آن عمل را مطابق تقليد موكل خود انجام دهد نه تقليد خودش البته اين درصورتى است كه فتواى
مجتهد او با فتواى مجتهد موكل مختلف باشد و اما اگر از ناحيه وصى و يا ولى اجير شده باشد كه مثلا نماز و يا عبادتى نظير آن را به
نيابت از ميت انجام دهد اقوى اين است كه بايد مراعات تقليد خود را بنمايد نه تقليد ميت و نه تقليد وصى ويا ولى را و همچنين اگر شخص
وصى بخواهد خودش وصيت ميت را تبرعا و يا در مقابل گرفتن اجرت انجام دهد بر او نيز واجب است مراعات تقليد خود را بكند نه تقليد
ميت را و همچنين است ولى .
مساءله 33 - اگر بين دو نفر معامله اى واقع شد كه يكى از آندو از كسى تقليد مى كند كه آن معامله را باطل مى داند و ديگرى از
كسيكه آنرا صحيح ميداندد بر هر يك از آندو واجب است فتواى مجتهد خود را مراعات كندد و اگر بين دو نفر مقلد نزاعى واقع شد بايد
مرافعه را نزد يكى از دو مجتهدي كه طرفين از آنها تقليد مى كنند و يا نزد مجتهدى ثالث ببرندتا او طبق فتواى خود بين آندو حكم كند كه
اين حكم بر هر دو طرف نافذ است و همچنين است حال در جائيكه ايقاعى مربوط به دو طرف واقع شده باشد مثلا طلاقى يا عتقى و يا
نظير آندو.
مساءله 34 - احتياط مطلقيكه در مقام فتوى آمده باشد بدون آنكه قبل از آن و يا بعد از آن فتوائى برخلافش باشد ترك آن جائز نيست بلكه
واجب است يا به آن عمل شود و يا بغير رجوع شود البته بارعايت الا علم فالاعلم و اگر در رساله عمليه احتياط بعد از فتواى برخلافش آمده
باشد مثلا مجتهد بعد از دادن فتوى فرموده باشد: (( هر چند احوط اين استكه چنين و چنان كند)) و يا احتياط قبل از فتواى برخلاف آمده
باشد مثلا فرموده باشد: (( احوط اين استكه مكلف چنين كند هرچند كه اقوى چنان است )) و يا فرموده باشد: (( احوط اين استكه چنين
كند هر چند كه حكم چنان است )) و يا احتياط همراه با قرينه اى آورده باشد كه مى فهماند احتياط نامبرده مستحبى است مثل اينكه
فرموده باشد: (( بهتر و به احتياط نزديكتر اين است كه چنين كند)) دراين سه مورد ترك احتياط جائز است.
پایان
_________________
امام مهدىعليه السلام :
إنّا يُحيطُ عِلمُنا بأنبائِكُم و لايعَزُبُ عَنّا شَىءٌ مِن أخبارِكُم.
ما از همه خبرهاى شما آگاهيم و چيزى از خبرهاى شما از ما پنهان نيست.
بحار الأنوار ، ج 53 ، ص 175