نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5

موضوع: احکام ازدواج

  1. #1
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692
    سپاس ها
    688
    سپاس شده 516 در 357 پست

    Smile احکام ازدواج

    بسم الله الرّحمن الرّحیم

    ازدواج دايم

    حضرت امام خمينى



    احكام نكاح يا ازدواج و زناشويى


    به واسطه عقد ازدواج، زن به مرد حلال مى‏شود و آن بر دو قسم است: دائم و غير دائم. عقد دائم آن است كه مدت زناشويى در آن

    معين نشود، و زنى را كه به‏اين قسم عقد مى‏كنند دائمه گويند. و عقد غير دائم آن است كه مدت زناشويى در آن معين شود، مثلا زن را

    به مدت يك ساعت‏يا يك روز يا يك ماه يا يك سال يا بيشتر عقد نمايند، و زنى را كه به اين قسم عقد كنند متعه و صيغه مى‏نامند.


    احكام عقد



    مسئله: در زناشويى چه دائم چه غير دائم بايد صيغه خوانده شود و تنها راضى بودن زن و مرد كافى نيست و
    صيغه عقد را يا خود زن و مرد مى‏خوانند ياديگرى را وكيل مى‏كنند كه از طرف آنان بخواند.


    مسئله: وكيل لازم نيست مرد باشد، زن هم مى‏تواند براى خواندن صيغه عقد از طرف ديگرى وكيل شود.


    مسئله: زن و مرد تا يقين نكنند كه وكيل آنها صيغه را خوانده است نمى‏توانند به يكديگر نگاه محرمانه نمايند، و گمان به

    اين كه وكيل صيغه را خوانده است كفايت نمى‏كند ولى اگر وكيل بگويد صيغه را خوانده‏ام كافى است.

    مسئله: اگر زنى كسى را وكيل كند كه مثلا ده روز او را به عقد مردى در آورد و ابتداى ده روز را معين نكند در صورتى

    كه از گفته زن معلوم شود كه به وكيل اختيار كامل داده، آن وكيل مى‏تواند هر وقت بخواهد او را به عقد آن مرد در آورد
    واگر معلوم باشد كه زن، روز يا ساعت معينى را قصد كرده،بايد صيغه را مطابق قصد او بخواند.


    مسئله: يك نفر مى‏تواند براى خواندن صيغه عقد دائم يا غير دائم از طرف دو نفر وكيل شود و نيز انسان مى‏تواند
    از طرف زن وكيل شود و او را براى خود به طور دائم يا غير دائم عقد كند، ولى احتياط مستحب آن است كه عقد را دو
    نفر بخوانند.


    دستور خواندن عقد دائم



    مسئله: اگر صيغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگويد: "زوجتك نفسى على الصداق المعلوم"
    يعنى خود را زن تو نمودم به مهرى كه معين شده، پس از آن بدون فاصله مرد بگويد: "قبلت التزويج" يعنى قبول كردم

    ازدواج را عقد صحيح است. و اگر ديگرى را وكيل كنند كه از طرف آنها صيغه عقد را بخواند، چنانچه مثلا اسم مرد احمد و
    اسم زن فاطمه باشد و وكيل بگويد:
    "زوجت موكلتى فاطمة موكلك احمد على الصداق المعلوم"

    پس بدون فاصله وكيل مرد بگويد:
    "قبلت لموكلى احمد على الصداق"،
    صحيح مى‏باشد.



  2. #2
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692
    سپاس ها
    688
    سپاس شده 516 در 357 پست

    پیش فرض

    بسم الله الرحمن الرحیم


    شرايط عقد


    مسئله:عقد ازدواج چند شرط دارد:

    اول: آنكه به عربى صحيح خوانده شود به احتياط واجب، و اگر خود مرد و زن نتوانند صيغه را به عربى صحيح بخوانند به‏هر لفظ‏ى كه صيغه را بخوانند صحيح است و لازم هم نيست كه وكيل بگيرند اما بايد لفظ‏ى بگويند كه معنى "زوجت و قبلت" را بفهماند.
    دوم: مرد و زن يا وكيل آنها كه صيغه را مى‏خوانند قصد انشاء داشته باشند يعنى اگر خود مرد و زن صيغه را مى‏خوانند، زن به گفتن «زوجتك نفسى‏» قصدش اين باشد كه خود را زن او قرار دهد و مرد به گفتن «قبلت التزويج‏» زن بودن او را براى خود قبول نمايد، و اگر وكيل مرد و زن صيغه را مى‏خوانند، به گفتن «زوجت و قبلت‏» قصدشان اين باشد كه مرد و زنى آنان را وكيل كرده‏اند، زن و شوهر شوند.
    سوم: كسى كه صيغه را مى‏خواند بالغ و عاقل باشد، جه براى خودش بخواند يا از طرف ديگرى وكيل شده باشد.
    چهارم: اگر وكيل زن و شوهر يا ولى آنها صيغه را مى‏خوانند، در عقد، زن و شوهر را معين كنند مثلا اسم آنها را ببرند يا به آنها اشاره نمايند. پس كسى كه چند دختر دارد، اگر به مردى بگويد زوجتك احدى بناتى (يعنى زن تو نمودم يكى از دخترانم را) و او بگويد بلت‏يعنى قبول كردم، جون در موقع عقد، دختر را معين نكرده‏اند عقد باطل است.
    پنجم: زن و مرد به ازدواج راضى باشند، ولى اگر زن ظاهرا به كراهت اذن دهد و معلوم باشد قلبا راضى است عقد صحيح است.

    مسئله: اگر در عقد يك حرف غلط خوانده شود كه معنى آن را عوض كند عقد باطل است.


    مسئله: كسى كه دستور زبان عربى را نمى‏داند، اگر قرائتش صحيح باشد و معناى هر كلمه از عقد را جداگانه بداند و از هر لفظ‏ى معناى آن را قصد نمايد،مى‏تواند عقد را بخواند.


    مسئله: اگر زنى را براى مردى بدون اجازه آنان عقد كنند و بعدا زن و مرد بگويندبه آن عقد راضى هستيم عقد صحيح است.


    مسئله: اگر زن و مرد يا يكى از آن دو را به ازدواج مجبور نمايند و بعد از خواندن عقد راضى شوند و بگويند به آن عقد راضى هستيم، عقد صحيح است.


    مسئله: پدر و جد پدرى مى‏توانند براى فرزند نابالغ يا ديوانه خود كه به حال ديوانگى بالغ شده است ازدواج كنند و بعد از آن كه طفل بالغ شد يا ديوانه عاقل گرديد، اگر ازدواجى كه براى او كرده‏اند مفسده‏اى نداشته، نمى‏تواند آن را به‏هم بزند و اگر مفسده‏اى داشته، مى‏تواند آن را به هم بزند.


    مسئله:دخترى كه به حد بلوغ رسيده و رشيده است‏يعنى مصلحت‏خود را تشخيص مى‏دهد اگر بخواهد شوهر كند، چنانچه باكره باشد، بايد از پدر يا جد پدرى خود اجازه بگيرد، و اجازه مادر و برادر لازم نيست.


    مسئله: اگر پدر و جد پدرى غايب باشند، به طورى كه نشود از آنان اذن گرفت و دختر هم احتياج به شوهر كردن داشته باشد لازم نيست از پدر و جد پدرى اجازه بگيرند و نيز اگر دختر باكره باشد در صورتى كه بكارتش به واسطه شوهر كردن از بين رفته باشد، اجازه پدر و جد لازم نيست. ولى اگر به واسطه وطى به شبهه يا از زنا از بين رفته باشد، احتياط مستحب آن است كه اجازه بگيرند.


    مسئله:اگر پدر يا جد پدرى براى پسر نابالغ خود زن بگيرد، پسر- بعد از رسيدن به سن قابل براى تمتع گرفتن - بايد خرج زن را در صورتى كه از او تمكين داشته باشد بدهد.


    مسئله: اگر پدر يا جد پدرى براى پسر نابالغ خود، زن بگيرد، چنانچه پسر در موقع عقد مالى داشته، مديون مهر زن است، و اگر در موقع عقد مالى نداشته، پدر يا جد او بايد مهر زن را بدهند.


    _________________
    امام مهدى‏عليه السلام :
    إنّا يُحيطُ عِلمُنا بأنبائِكُم و لايعَزُبُ عَنّا شَى‏ءٌ مِن أخبارِكُم.

    ما از همه خبرهاى شما آگاهيم و چيزى از خبرهاى شما از ما پنهان نيست.

  3. #3
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692
    سپاس ها
    688
    سپاس شده 516 در 357 پست

    پیش فرض

    بسم الله الرحمن الرحیم



    عيبهايى كه بواسطه آنها مى‏شود عقد را به هم زد

    مسئله:اگر مرد بعد از عقد بفهمد كه زن يكى از هفت عيب را دارد مى‏تواند عقد را به هم بزند :

    اول: ديوانگى.

    دوم: مرض خوره.

    سوم: مرض برص.

    چهارم: كورى.

    پنجم: شل بودن به طورى كه معلوم باشد.

    ششم: آنكه افضا شده، يعنى راه بول و حيض و يا راه حيض و غائط او يكى شده باشد، ولى اگر راه حيض و غائط او يكى شده باشد،

    به هم زدن عقد اشكال دارد و بايد احتياط شود.

    هفتم: آنكه گوشت‏يا استخوانى يا غده‏اى در فرج او باشد كه مانع از نزديكى شود.


    مسئله: اگر زن بعد از عقد بفهمد كه شوهر او ديوانه است‏يا آلت مردى ندارد يا عنين است و نمى‏تواند وطى و نزديكى نمايد يا

    تخمهاى او را كشيده‏اند مى‏تواند عقد را به هم بزند. و تفصيل اين مساله و مساله سابق در كتاب تحرير الوسيله ضبط شده است.


    مسئله: اگر مرد يا زن، به واسطه يكى از عيب‏هايى كه در دو مساله پيش گفته شد عقد را به هم بزند،

    بايد بدون طلاق از هم جدا شوند.

    مسئله:اگر به واسطه آن كه مرد عنين است و نمى‏تواند وطى و نزديكى كند، زن عقد را به هم بزند شوهر بايد نصف مهر را بدهد.

    ولى اگر به واسطه يكى از عيبهاى ديگرى كه گفته شد، مرد يا زن عقد را به هم بزنند، چنانچه مرد با زن نزديكى نكرده باشد چيزى

    بر او نيست و اگر نزديكى كرده، بايد تمام مهر را بدهد.


    _________________
    امام مهدى‏عليه السلام :
    إنّا يُحيطُ عِلمُنا بأنبائِكُم و لايعَزُبُ عَنّا شَى‏ءٌ مِن أخبارِكُم.

    ما از همه خبرهاى شما آگاهيم و چيزى از خبرهاى شما از ما پنهان نيست.

  4. #4
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692
    سپاس ها
    688
    سپاس شده 516 در 357 پست

    پیش فرض

    بسم الله الرحمن الرحیم





    عده‏اى از زنها كه ازدواج با آنان حرام است

    مسئله:ازدواج با زنهايى كه مثل مادر و خواهر و مادر زن با انسان محرم هستند حرام است.
    مسئله:اگر كسى زنى را براى خود عقد نمايد، اگر چه با او نزديكى نكند، مادر و مادر مادر آن زن و مادر پدر او هر چه بالا روند به

    آن مرد محرم مى‏شوند.
    مسئله: اگر زنى را عقد كند و با او نزديكى نمايد، دختر و نوه دخترى و پسرى آن زن هر چه پايين روند، چه در وقت عقد باشند يا

    بعدا به دنيا بيايند، به آن مرد محرم مى‏شوند.
    مسئله: اگر با زنى كه براى خود عقد كرده نزديكى هم نكرده باشد، تا وقتى كه آن زن در عقد او است نمى‏تواند با دختر او ازدواج كند.
    مسئله:عمه و خاله پدر و عمه و خاله پدر پدر، و عمه و خاله مادر و عمه و خاله مادر مادر، هر چه بالا روند به انسان محرمند.
    مسئله: پدر و جد شوهر، هر چه بالا روند، و پسر و نوه پسرى و دخترى او هر چه پايين آيند چه در موقع عقد باشند، يا بعدا به دنيا

    بيايند به زن او محرم هستند.
    مسئله: اگر زنى را براى خود عقدكند، دائمه باشد، يا صيغه تا وقتى كه آن زن در عقد او است نمى‏تواند با خواهر آن زن ازدواج نمايد.
    مسئله: اگر زن خود را به ترتيبى كه در كتاب طلاق گفته مى‏شود طلاق رجعى دهد، در بين عده نمى‏تواند خواهر او را عقد نمايد ،

    بلكه در عده طلاق بائن هم كه بعدا بيان مى‏شود، احتياط مستحب آن است كه از ازدواج با خواهر او خوددارى نمايد.
    مسئله: انسان نمى‏تواند بدون اجازه زن خود با خواهر زاده و برادر زاده او ازدواج كند ولى اگر بدون اجازه زنش آنان را عقد نمايد و بعدا

    زن بگويد به آن عقد راضى هستم اشكال ندارد.
    مسئله: اگر زن بفهمد شوهرش برادر زاده يا خواهر زاده او را عقد كرده و حرفى نزد، چنانچه بعدا رضايت ندهد عقد آنان باطل است،

    بلكه اگر از حرف نزدنش معلوم باشد كه باطنا راضى بوده احتياط واجب آن است كه شوهرش از برادرزاده او جدا شود، مگر آنكه اجازه

    دهد.
    مسئله:اگر انسان پيش از آنكه دختر عمه يا دختر خاله خود را بگيرد با مادر آنان زنا كند، ديگر نمى‏تواند با آنان ازدواج نمايد.
    مسئله:اگر با دختر عمه يا دختر خاله خود ازدواج نمايد و پيش از آن كه با آنان نزديكى كند با مادرشان زنا نمايد عقد آنان اشكال ندارد.
    مسئله: اگر با زنى غير از عمه و خاله خود زنا كند، احتياط واجب آن است كه با دختر او ازدواج نكند، ولى اگر زنى را عقد نمايد و با او

    نزديكى كند بعد با مادر او زنا كند، آن زن بر او حرام نمى‏شود، و همچنين است اگر پيش از آنكه با او نزديكى كند با مادر او زنا نمايد،

    ولى در اين صورت احتياط مستحب آن است كه از آن زن جدا شود.
    مسئله: زن مسلمان نمى‏تواند به عقد كافر در آيد، مرد مسلمان هم نمى‏تواند با زنهاى كافره غير كتابيه بطور دائم ازدواج كند و به

    احتياط واجب ازدواج دائم با زنهاى كافره اهل كتاب نيز جايز نيست، ولى صيغه كردن زنهاى اهل كتاب مانند يهود و نصارى مانعى ندارد.
    مسئله: اگر با زنى كه در عده طلاق رجعى است زنا كند آن زن بر او حرام مى‏شود و اگر با زنى كه در عده متعه، يا طلاق بائن، يا عده

    وفات است زنا كند، بعدا مى‏تواند او را عقد نمايد، اگر چه احتياط مستحب آن است كه با او ازدواج نكند و معناى طلاق رجعى و طلاق

    بائن و عده متعه و عده وفات در احكام طلاق گفته خواهد شد.
    مسئله: اگر با زن بى‏شوهرى كه در عده نيست زنا كند، بعدا مى‏تواند آن زن را براى خود عقد نمايد، ولى احتياط مستحب آن است

    كه صبر كند تا آن زن حيض ببيند بعد او را عقد نمايد، بلكه احتياط مزبور حتى الامكان نبايد ترك شود، و همچنين است اگر ديگرى بخواهد

    آن زن را عقد كند.
    مسئله: اگر زنى را كه در عده ديگرى است براى خود عقد كند، چنانچه مرد و زن يا يكى از آنان بدانند كه عده زن تمام نشده و بدانند

    عقد كردن زن در عده حرام است،آن زن بر او حرام ابدى مى‏شود، اگر چه مرد بعد از عقد با آن زن نزديكى نكرده باشد.
    مسئله: اگر زنى را براى خود عقد كند و بعد معلوم شود كه در عده بوده، چنانچه هيچكدام نمى‏دانسته‏اند زن در عده است و

    نمى‏دانسته‏اند كه عقد كردن زن در عده حرام است، در صورتى كه مرد با او نزديكى كرده باشد آن زن بر او حرام مى‏شود.
    مسئله: اگر انسان بداند زنى شوهر دارد و با او ازدواج كند بايد از او جدا شود و بعدا هم نمى‏تواند او را براى خود عقد كند.

    مسئله: زن شوهردار اگر زنا بدهد بر شوهر خود حرام نمى‏شود و چنانچه توبه نكند و بر عمل خود باقى باشد، بهتر است كه شوهر

    او را طلاق دهد ولى بايد مهريه‏اش را بدهد.
    مسئله: زنى را كه طلاق داده‏اند و زنى كه صيغه بوده و شوهرش مدت او را بخشيده يا مدتش تمام شده، چنانچه بعد از مدتى

    شوهر كند و بعد شك كند كه موقع عقد شوهر دوم عده شوهر اول تمام بوده يا نه بايد به شك خود اعتنا نكند.
    مسئله: مادر و خواهر و دختر پسرى كه لواط داده بر لواط كننده حرام است اگر چه لواط كننده و لواط دهنده بالغ نباشند، ولى اگر گمان

    كند كه دخول شده،يا شك كند كه دخول شده يا نه، بر او حرام نمى‏شوند.
    مسئله: اگر با مادر يا خواهر يا دختر كسى ازدواج نمايد و بعد از ازدواج با آن كس لواط كند، آنها بر او حرام نمى‏شوند.
    مسئله: اگر كسى در حال احرام كه يكى از كارهاى حج است با زنى ازدواج نمايد عقد او باطل است، و چنانچه مى‏دانسته كه زن

    گرفتن بر او حرام است، ديگر نمى‏تواند آن زن را عقد كند.
    مسئله: اگر زنى كه در حال احرام است با مردى كه در حال احرام نيست ازدواج كند عقد او باطل است، و اگر زن مى‏دانسته كه

    ازدواج كردن در حال احرام حرام است احتياط واجب آن است كه بعدا با آن مرد ازدواج نكند، بلكه خالى از قوت نيست.
    مسئله: اگر مرد طواف نساء را كه يكى از كارهاى حج است بجا نياورد، زنش كه به واسطه محرم شدن بر او حرام شده بود حلال

    نمى‏شود. و نيز اگر زن طواف نساء نكند، شوهرش بر او حلال نمى‏شود، ولى اگر بعدا طواف نساء را انجام دهند به يكديگر حلال

    مى‏شوند.
    مسئله: اگر كسى دختر نابالغى را براى خود عقد كند و پيش از آنكه نه سال دختر تمام شود، با او نزديكى و دخول كند،

    چنانچه او را افضا نمايد هيچ وقت نبايد با او نزديكى كند.
    مسئله: زنى را كه سه مرتبه طلاق داده‏اند بر شوهرش حرام مى‏شود، ولى اگر با شرایطی که در کتاب طلاق گفته می شود با مرد

    دیگری ازدواج كند، شوهر اول مى‏تواند دوباره او را براى خود عقد نمايد.


    _________________
    امام مهدى‏عليه السلام :
    إنّا يُحيطُ عِلمُنا بأنبائِكُم و لايعَزُبُ عَنّا شَى‏ءٌ مِن أخبارِكُم.

    ما از همه خبرهاى شما آگاهيم و چيزى از خبرهاى شما از ما پنهان نيست.

  5. #5
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692
    سپاس ها
    688
    سپاس شده 516 در 357 پست

    پیش فرض

    بسم الله الرحمن الرحیم




    احكام عقد دائم

    مسئله: زنى كه عقد دائمى شده نبايد بدون اجازه شوهر از خانه بيرون رود و بايد خود را براى هر لذتى كه او مى‏خواهد،

    تسليم نمايد و بدون عذر شرعى از نزديكى كردن او جلوگيرى نكند و اگر در اينها از شوهر اطاعت، كند تهيه غذا و لباس و منزل او و

    لوازم ديگرى كه در كتب ذكر شده بر شوهر واجب است و اگر تهيه نكند چه توانايى داشته باشد يا نداشته باشد مديون زن است.

    مسئله: اگر زن در كارهايى كه در مساله پيش گفته شد اطاعت‏شوهر را نكند گناهكار است و حق غذا و لباس و همخوابى ندارد ولى

    مهر او از بين نميرود.

    مسئله: مرد حق ندارد زن خود را به خدمت‏خانه مجبور كند.

    مسئله: مخارج سفر زن اگر بيشتر از مخارج وطن باشد با شوهر نيست ولى اگر شوهر مايل باشد كه زن را سفر ببرد، بايد خرج

    سفر او را بدهد.

    مسئله: زنى كه از شوهر اطاعت مى‏كند اگر مطالبه خرجى كند و شوهر ندهد مى‏تواند جهت الزام شوهر بر پرداخت نفقه به حاكم

    شرع و اگر ممكن نباشد به عدول مؤمنين و اگر آن هم ممكن نباشد به فساق مؤمنين مراجعه نمايد. و چنانچه الزام شوهر بر دادن

    نفقه ممكن نباشد، مى‏تواند در هر روز باندازه خرجى آن روز بدون اجازه از مال او بردارد و اگر ممكن نيست چنانچه ناچار باشد كه

    معاش خود را تهيه كند، در موقعى كه مشغول تهيه معاش است اطاعت‏شوهر بر او واجب نيست.

    مسئله: مرد نمى‏تواند زن دائمى خود را به طورى ترك كند كه نه مثل زن شوهردار باشد نه مثل زن بى‏شوهر، لكن واجب نيست هر

    چهار شب يك شب نزد او بماند.

    مسئله: شوهر نمى‏تواند بيش از چهار ماه نزديكى با عيال دائمى خود را ترك كند.

    مسئله: اگر در عقد دائمى مهر را معين نكنند عقد صحيح است، و چنانچه مرد با زن نزديكى كند بايد مهر او را مطابق مهر زنهائى كه

    مثل او هستند بدهد.

    مسئله: اگر موقع خواندن عقد دائمى براى دادن مهر مدتى را معين نكرده باشند، زن مى‏تواند پيش از گرفتن مهر از نزديكى كردن شوهر

    جلوگيرى كند، چه شوهر توانايى دادن مهر را داشته باشد چه نداشته باشد. ولى اگر پيش از گرفتن مهر به نزديكى راضى شود و

    شوهر با او نزديكى كند ديگر نمى‏تواند بدون عذر شرعى از نزديكى شوهر جلوگيرى نمايد.


    _________________
    امام مهدى‏عليه السلام :
    إنّا يُحيطُ عِلمُنا بأنبائِكُم و لايعَزُبُ عَنّا شَى‏ءٌ مِن أخبارِكُم.

    ما از همه خبرهاى شما آگاهيم و چيزى از خبرهاى شما از ما پنهان نيست.

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •