صفحه 17 از 59 نخستنخست 12345678910111213141516171819202122232425262728293031323334353637 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 161 تا 170 , از مجموع 583

موضوع: اشعار و متون غم انگیز...

  1. #161
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    ما بدين در نه پي حشمت و جاه آمده ايم
    از بد حادثه اينجا به پناه آمده ايم
    رهرو منزل عشقيم و ز سر حد عدم
    تا به اقليم وجود اين همه راه آمده ايم
    سبزه خط تو ديديم وز بستان بهشت
    بطلب كاري اين مهر گياه آمده ايم

    با چنين گنج كه شد خازن آن روح امين
    به گدايي به در خانه شاه آمده ايم
    لنگر حلم تو اي كشتي توفيق كجاست
    كه در اين بحر كرم غرق گناه آمده ايم
    اب رو مي رود اي ابر خطا پوش ببار
    كه به ديوان عمل نامه سياه آمده ايم
    حافظ اين خرقه پشمينه بينداز كه ما
    از پي قافله با آتش و آه آمده ايم

    هر كار كني تا هستي من نمي تونم بگم براي رنج اومديم اگه اونطور كه گفتي باشه تو نبايد باشي؛ تا وقتي خوبي هست ما براي شاديه ديدن اون؛ براي يادآوري گذشته مون ـــ اونوقت كه تويه بهشت با همه اهالي انجمن جمع بوديم و آبجي الناز بود شما بودي اونموقع هم داشتي با همه مهربوني مي كردي من يه سيني شربت بهشتي آوردم ؛گل مي گفتيم گل مي شنفتيم ـــ اومديم اگه نبود آره مي شه گفت ((زندگي رنج است))

  2. #162
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    می خواهی مرا باور کنی
    بی چتر زیر باران برو
    رازهایی از عشق را بر وجودت خواهم بارید
    تو را بیمار خواهم کرد
    دچار خواهم کرد

    روزی در کوچه باغ تنهایی کسی مرا گفت :
    می خواهی آسمان را ببینی
    چشمهایت را ببند
    در آن تیره گی فرو شو
    نورهایی می جهند و محو می شوند
    آری آسمان تیره است
    بالاترین رنگ در چشمان حکمفرمایی می کند
    تنها ضامن آبی شدنش دل توست

  3. #163
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    مرا اينگونه باور کن...

    کمي تنها...

    کمي بي کس..

    کمي از يادها رفته...

    خدا هم ترک ما کرده!!

    خدا ديگر کجا رفته..؟؟!

    نمي دانم مرا آيا گناهي هست...؟؟

    که شايد هم به جرم آن.. غريبي و جدايي هست...؟؟

  4. #164
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    امروز روز چندم تنهایی دل است / باید نشست منتظر خوابها هنوز


    تا برگ های خاک گرفته نمرده اند / باید گریست در عطش آبها هنوز


    دلواپس ندیدن دریای عشق مرد / این چشمهای خسته ی بی طاقتم ، چه حیف


    آن زنده رود کهنه ی بی تاب می رود / در آرزوی وصل ، به مردابها هنوز

  5. #165
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    واله و دلداه ام ، دلدار کو ؟
    ماهر و دلدار لاکردار کو ؟

    کرده دوری آهوی رم کرده ام
    آهوی رم کرده در کوهسار کو ؟

    عمری آمد عور و اطوار و ادا
    حال در راهم ادا ، اطوار کو ؟

    وعده ها دادی دهی کاری مرا
    ای عصائی وعده کم ده ، کار کو ؟

    کردم عمری را هدر در راه درس
    حاصلم کو ؟ کار کو ؟ امرار کو ؟

  6. #166
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    دير گاهيست كه تنها شده ام
    قصه غربت صحرا شده ام

    وسعت درد فقط سهم من است
    باز هم قسمت غم ها شده ام

    ديگر آينه زمان بي خبر است
    كه اسير شب يلدا شده ام

    من كه بي تاب شقايق بودم
    همدم سردي گل ها شده ام

    كاش چشمان مرا خاك كنيد
    تا نبينم كه چه" تنها" شده ام







    مي خواستم زندگي كنم در را بستند/ مي خواستم ستايش كنم گفتند خطرناك است/ مي خواستم گريه كنم گفتند بهانه است/ به راستي سخن گفتم گفتند ديوانه است و بيهوده گويد/ پس فرياد كشيدم.... زندگي را نگه داريد مي خواهم پياده شوم.....

  7. #167
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    شعر هاي تنهايي و مرگ
    نمي دانم آيا تا به حال چنين تاپيكي بوده يا نه ...
    اما اگر شعري در رابطه با تنهايي و مرگ داشتيد اينجا بنويسيد ...
    ممنون مي شم

  8. #168
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    كلام شعر تنهايي سكوت است ...
    ولي فكر نمي كردم اينقدر ...

  9. #169
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    مطمئن باش برو
    ضربه ات کاری بود
    دل من سخت شکست
    و چه زشت به من و سادگی ام خندیدی
    به من و عشقی پاک که پر از یاد تو بود
    وبه یک قلب يتيم که خیالم می گفت تا ابد مال تو بود
    تو برو
    برو تا راحت تر تکه های دل خود را
    آرام سر هم بند زنم

  10. #170
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011/08/29
    محل سکونت
    Tehran_ParS
    نوشته ها
    8,503
    سپاس ها
    1,389
    سپاس شده 2,854 در 2,129 پست
    نوشته های وبلاگ
    21

    پیش فرض

    آه ای زندگی منم که هنوز
    با همه پوچی از تو لبریزم
    نه به فکرم که رشته پاره کنم
    نه برآنم که از تو بگریزم...

صفحه 17 از 59 نخستنخست 12345678910111213141516171819202122232425262728293031323334353637 ... آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •