-
کاربر سایت
من از غصه،من ازاندوه،نه از خاک و که از گردم
من از وحشی مه آلود،من ازاسطوره غربت،من ازآلاله زردم
شبم غمگین،شبم خاموش،شبم افسانه وحشت
پر از احساس تنهایی ، پر از گریه ، پر از دردم
-
-
کاربر سایت
نه بسته ام به کس دل
نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج
رها رها رها من
ز من هر آن که او دور
چو دل به سينه نزديک
به من هر آنکه نزديک
از او جدا جدا من
نه چشم دل به سويي
نه باده در سبويي
که تر کنم گلويي
به ياد آشنا من
ستاره ها نهفته
در آسمان ابري
دلم گرفته اي دوست
هواي گريه با من
هوای گریه با من...
سیمین بهبهانی
-
-
کاربر سایت
قاصدک!هان چه خبر آوردی؟
از کجا وز که خبر آوردی؟
خوش خبر باشی اما اما
گردبادم و در من بی ثمر میگردی
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دیار و دیاری-باری
برو انجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو انجا که ترا منتظرند
قاصدک!
در دل من همه کورند وکرند!
دست بردار از این در وطن خویش غریب
قاصد تجربه های همه تلخ
با دلم میگوید
که دروغی تو دروغ
که فریبی تو فریب!
قاصدک!هان ولی ...آخر...ای وای!
راستی آیا رفتی با باد؟
با توام آی!کجا رفتی؟آی...!
راستی آیا جایی خبری هست هنوز؟
مانده خاکستر گرمی جایی؟
در اجاقی-طمع شعله نمی بندم-خردک شرری هست هنوز؟
قاصدک!
ابرهای همه غالم شب و روز
در دلم می گریند......
-
-
کاربر سایت
تنهایی ام را با تو قسمت می کنم سهم کمی نیست
گسترده تر از عالم تنهایی من عالمی نیست
غم آنقدر دارم که می خواهم تمام فصلها را
بر سفره ی رنگین خود بنشانمت بنشین غمی نیست
بر سفره ی رنگین خود بنشانمت بنشین غمی نیست
حوای من بر من مگیر این خودستانی را که بی شک
تنهاتر از من در زمین و آسمانت آدمی نیست
ایینه ام را بر دهان تک تک یاران گرفتم
تا روشنم شد : در میان مردگانم همدمی نیست
همواره چون من نه : فقط یک لحظه خوب من بیندیش
لبریزی از گفتن ولی در هیچ سویت محرمی نیست
من قصد نفی بازی گل را و باران را ندارم
شاید به زخم من که می پوشم ز چشم شهر آن را
دردستهای بی نهایت مهربانش مرهمی نیست
شاید و یا شاید هزاران شاید دیگر اگرچه
اینک به گوش انتظارم جز صدای مبهمی نیست
-
-
کاربر سایت
ناگهان دیدم که دورافتاده ام از همرهانم
منانده با چشمان من دودی بجای دودمانم
ناگهان آشفت کابوسی مرا از خواب کهفی
دیدم آوخ قرنها راه است از من تا زمانم
ناشناسی در عبور از سرزمین بی نشانی
گرچه ویران خکش اما آشنا با خشت جانم
ها ... شناسم این همان شهر است شهر کودکی ها
خود شکستم تک چراغ روشنش را با کمانم
می شناسم این خیابان ها و این پس کوچه ها را
بارها این دوستان بستند ره بر دشمنانم
آن بهاری باغها و این زمستانی بیابان
ز آسمان می پرسم آخر من کجای این جهانم ؟
سوز سردی می کشد شلاق و می چرخاند و من
درد را حس می کنم در بند بند استخوانم
می نشینم از زمین سرزمین بی گناهم
مشت خکی روی زخم خونفشانم می فشانم
خیره بر خکم که می بینم زکرت زخمهایم
می کشوفد سرخ گلهایی شبیه دوستانم
می زنم لبخند و برمیخیزم از خک و بدینسان
می شود آغاز فصل دیگری از داستانم
-
-
کاربر سایت
تکیه بر جنگل پشت سر
روبروی دریا هستم
آنچنانم که نمی دانم در کجای دنیا هستم
حال دریا آرام و آبی است
حال جنگل سبز سبز است
من که رنگم را باران شسته است
در چه حالی ایا هستم ؟
قوچ مرغان را می بینم موج ماهی ها را نیز
حیف انسانم و می دانم
تا همیشه تنها هستم
وقت دل کندن از دیروز است یا که پیوستن بر امروز
من ولی در کار جان شستن
از غبار فردا هستم
صفحه ای ماسه بر می دارم
با مداد انگشتانم
می نویسم
من آن دستی که
رفت از دست شما هستم
مرغ و ماهی با هم می خندند
من به چشمانم می گویم
زندگی را میبینی
بگذار
این چنین باشم تا هستم
-
-
کاربر سایت
شب را نوشيده ام
و بر اين شاخه هاي شكسته مي گريم.
مرا تنها گذار
اي چشم تبدار سرگردان!
مرا با رنج بودم تنها گذار.
مگذار خواب وجودم را پرپر كنم.
مگذار از بالش تاريك تنهايي سر بر دارم
و به دامن بي تار و پود رؤياها بياويزم.
***
سپيدي هاي فريب
روي ستون هاي بي سايه رجز مي خوانند.
طلسم شكسته خوابم را بنگر
بيهوده به زنجير مرواريد چشمم آويخته.
او را بگو
تپش جهنمي مست!
او را بگو: نسيم سياه چشمانت را نوشيده ام.
نوشيده ام كه پيوسته بي آرامم.
جهنم سرگردان!
مرا تنها گذار
-
-
مدیر بازنشسته
به کعبه گفتم
تو از خاکی
منم از خاک
چراباید به دور تو بگردم
ندا امد تو با پا امدی باید بگردی
برو با دل بیا تا من به دور تو بگردم
-
-
مدیر بازنشسته
خوشتر از قالی کرمان غزلی ساختم نخ به نخ زیر قدمهای توانداختم من همان قالی پاخورده خاک آلودم که دلم را به تمنای دلت باخته ام
-
-
مدیر بازنشسته
زندگی بافتن یک قالیست
نه همان نقش ونگاری که خودت می خواهی
نقشه را اوست که تعیین کرده
تو در این بین فقط می بافی
نقشه را خوب ببین
نکند آخر کار قالی زندگی ات را نخرند
-
کلمات کلیدی این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن