صفحه 51 از 59 نخستنخست ... 3132333435363738394041424344454647484950515253545556575859 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 501 تا 510 , از مجموع 583

موضوع: اشعار و متون غم انگیز...

  1. #501
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2011/08/09
    محل سکونت
    ♥بــیرجند♥
    نوشته ها
    6,287
    سپاس ها
    955
    سپاس شده 2,042 در 1,357 پست
    نوشته های وبلاگ
    34

    پیش فرض

    این همان قصه یک عاشق و عشق و یک خداست
    و خدا گفت برو
    برو دل او را ‹‹ آن خود››کن
    و من از همیشه غافل که نپرسیدم : اگر نشد؟
    رفتم و سختی و یک عالمه عشق
    رفتم وپاکی و یک دنیا سرور
    رفتم او را ‹‹من ›› کنم
    و رفتم و شکستم و بر گشتم
    و حالا می روم
    نه دوباره رو به او
    و نه خالی از عشق
    با همان عشق قدیم می روم رو به خدا
    رو به آن خدا که می گفت:‹‹برو››
    وحال
    آن خدای پاک می گوید:‹‹بیا››
    دل من در سینه مرد
    می میرم تا با دلم همرنگ شوم
    و تو ای بی من شده

  2. #502
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2011/08/09
    محل سکونت
    ♥بــیرجند♥
    نوشته ها
    6,287
    سپاس ها
    955
    سپاس شده 2,042 در 1,357 پست
    نوشته های وبلاگ
    34

    پیش فرض

    رفتم
    بی آرزوی آنکه
    آواز باران چشمهایم
    زمزمه ی نگاهت گردد
    و تداعی شود برایت ، واژه ی افسوس
    رفتم تا عشق بماند
    و برایت ترانه بخواند ..

  3. #503
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2011/08/09
    محل سکونت
    ♥بــیرجند♥
    نوشته ها
    6,287
    سپاس ها
    955
    سپاس شده 2,042 در 1,357 پست
    نوشته های وبلاگ
    34

    پیش فرض

    "شبت خوش باد من رفتم"
    لبم بی بوسه ای خشکید من رفتم
    سر کویت بسان قاصدک هرسو
    زنم پرسه،که تا بادی بجنباند مرا
    در زلف مشکینت
    در آن زنجیر پیچک وار
    دل را هم بپیچانم
    که در این شهر چین طره ات زوّار بسیارند
    هر یک نیز بر دارند آویزان
    "شبت خوش باد من رفتم"
    توبا دل، خیمه شب بازی نداری گوئیا امشب
    مگر آن لعبتک پیکان مژگانت
    ندارد قصد پروازی،که در بازی خلد دل را
    و بارنگ قشنگ سرخ خون دل
    کند نقاشی حوضی ،لبش گنجشک
    درآبش دو ماهی ابلق وقرمز

  4. #504
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2011/08/09
    محل سکونت
    ♥بــیرجند♥
    نوشته ها
    6,287
    سپاس ها
    955
    سپاس شده 2,042 در 1,357 پست
    نوشته های وبلاگ
    34

    پیش فرض

    زن دم درگاه بود
    با بدنی از همیشه
    رفتم نزدیک
    چشم مفصل شد
    حرف بدل شد به پر به شور به اشراق
    سایه بدل شد به آفتاب
    رفتم قدری در
    آفتاب بگردم

  5. #505
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2011/08/09
    محل سکونت
    ♥بــیرجند♥
    نوشته ها
    6,287
    سپاس ها
    955
    سپاس شده 2,042 در 1,357 پست
    نوشته های وبلاگ
    34

    پیش فرض

    دور شدم در اشاره های خوشایند
    رفتم تا وعده گاه کودکی و شن
    تا وسط اشتباه های مفرح
    تا همه چیزهای محض
    رفتم نزدیک آبهای مصور
    پای درخت شکوفه دار گلابی
    با تنه ای از حضور

  6. #506
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2011/08/09
    محل سکونت
    ♥بــیرجند♥
    نوشته ها
    6,287
    سپاس ها
    955
    سپاس شده 2,042 در 1,357 پست
    نوشته های وبلاگ
    34

    پیش فرض

    نبض می آمیخت با حقایق مرطوب
    حیرت من بادرخت قاتی می شد
    دیدم در چند متری
    ملکوتم
    دیدم قدری گرفته ام
    انسان وقتی دلش گرفت
    از پی تدبیر می رود
    من هم رفتم

  7. #507
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2011/08/09
    محل سکونت
    ♥بــیرجند♥
    نوشته ها
    6,287
    سپاس ها
    955
    سپاس شده 2,042 در 1,357 پست
    نوشته های وبلاگ
    34

    پیش فرض

    رفتم که دل آینه ها سنگ شود
    رفتم که جهان به چشم تو تنگ شود
    هر بار تو رفتی اما این بار
    رفتم که تو پای رفتنت لنگ شود.... ...

  8. #508
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2011/08/09
    محل سکونت
    ♥بــیرجند♥
    نوشته ها
    6,287
    سپاس ها
    955
    سپاس شده 2,042 در 1,357 پست
    نوشته های وبلاگ
    34

    پیش فرض

    اینک من مانده ام با کوله بار تهی
    توان گریزم نیست
    درخت عشقم سوخته و دلم شکسته
    وزش باد بی رحم سیاهی شب ریشه دلم را می سوزاند
    در این تاریکی شب دل شکسته ام را به شاخ کدام درخت بیاویزم
    تنها ناله ای از ته دل شکسته ام به گوش می رسد
    ناله ای که در تاریکی دلم گم شده است
    تاریکی تمام دلم را به تسخیر در آورده است
    دیگر حتی آتشی در دلم نیست تا دلم را از تسخیر تاریکی در آورم
    دلی که دیگر امید به رهایی ندارد... ...

  9. #509
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2011/08/09
    محل سکونت
    ♥بــیرجند♥
    نوشته ها
    6,287
    سپاس ها
    955
    سپاس شده 2,042 در 1,357 پست
    نوشته های وبلاگ
    34

    پیش فرض

    تو این دل غمدیده را شکسته ای و رفته ای
    و زین دل شکسته هم رمیده ای و رفته ای
    ز گفتگوی تازه ام تو را خبر نمی کنم
    چرا که تو راز دلم شنیده ای و رفته ای
    شبم سحر نمی شود بدون ذکر نام تو
    بیا بگو چرا ز من بریده ای و رفته ای
    تو رفته ای و من شدم اسیر غربتی عجیب
    ز حال و روز من تو هیچ ندیده ای و رفته ای
    من شکسته بال و پر ز تو گذشته ام ولی
    چرا تو از نگاه من ترسیده ای و رفته ای ...

  10. #510
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2011/08/09
    محل سکونت
    ♥بــیرجند♥
    نوشته ها
    6,287
    سپاس ها
    955
    سپاس شده 2,042 در 1,357 پست
    نوشته های وبلاگ
    34

    پیش فرض

    ماهی شکسته دل(غزل)
    من ماهی شکسته دل تنگ آب هم-
    یک روز عاشق تو شدم! توی خواب هم-
    اما نشد که دل ببرم از کسی که بود
    در اوج آسمان دلم آفتاب هم
    وقتی که پاکدامنیت لکه دار شد
    وقتی کنار رفت حیا و حجاب هم-
    من مانده ام و لکه ی ننگی به روی دل
    یا من و یا تو آخر این انتخاب هم-
    یک چشم و گوش بسته ی در تنگ آب بود
    و عاشق تو دختر گویی خراب هم

صفحه 51 از 59 نخستنخست ... 3132333435363738394041424344454647484950515253545556575859 آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •