صفحه 58 از 59 نخستنخست ... 838394041424344454647484950515253545556575859 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 571 تا 580 , از مجموع 583

موضوع: اشعار و متون غم انگیز...

  1. #571
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2011/08/09
    محل سکونت
    ♥بــیرجند♥
    نوشته ها
    6,287
    سپاس ها
    955
    سپاس شده 2,042 در 1,357 پست
    نوشته های وبلاگ
    34

    پیش فرض

    با توام ای سهراب ، ای به پاکی چون آب
    یادته گفتی بهم : تا شقایق هست زندگی باید کرد---نیستی سهراب
    ببینی که شقایق هم مُرد---دیگه با چی کسی رو دلخوش کرد!
    یادته گفتی بهم: اومدی سراغ من نرم و آهسته بیا--- که مبادا
    ترکی بردارد چینی نازک تنهایی تو---اومدم آهسته---نرم تر از
    پر قو---خسته از دوری راه--- خسته و چشم براه!

  2. کاربر روبرو از پست مفید ABOALFAZL سپاس کرده است .


  3. #572
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2011/08/09
    محل سکونت
    ♥بــیرجند♥
    نوشته ها
    6,287
    سپاس ها
    955
    سپاس شده 2,042 در 1,357 پست
    نوشته های وبلاگ
    34

    پیش فرض

    از سخن چينان شنيدم آشنايت نيستم
    خاطراتت را بياور تا بگويم کيستم
    سيلي هم صحبتي از موج خوردن سخت نيست
    صخره ام هر قدر بي مهري کني مي ايستم
    تا نگويي اشک هاي شمع ازکم طاقتي است

    در خودم آتش به پا کردم ولي نگريستم
    چون شکست آينه، حيرت صد برابر مي شود
    بي سبب خود را شکستم تا بيننم کيستم
    زندگي در برزخ وصل و جدايي ساده نيست

    کاش قدري پيش از اين يا بعد از آن مي زيستم

  4. کاربر روبرو از پست مفید ABOALFAZL سپاس کرده است .


  5. #573
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2011/08/09
    محل سکونت
    ♥بــیرجند♥
    نوشته ها
    6,287
    سپاس ها
    955
    سپاس شده 2,042 در 1,357 پست
    نوشته های وبلاگ
    34

    پیش فرض

    نیمه شب است و ماه کامل من تنها ...نمیدانی چقدر چشمانم
    زیر نور ماه دیدنی شده اند ... چه درخشانند این دو جام جهان
    نمای وحشی ... می دانی به چه می اندیشم ؟ می دانی در
    ماه چرا محو شده ام ؟ میدانی چرا نیمه شب چشم بر آسمان
    دارم ؟میدانی چرا خواب با چشمهایم بیگانه شده است؟
    راستش دلم دارد خسته می شود از تکرار واژه ی دلتنگی ٬دارد
    خسته می شود از اینهمه حرف زدن ... راستی برای که بگویم
    تو که گوشی برای شنیدن نداری٬برای که چشم بدوزم برجاده
    تو که نخواهی آمد .. اصلا جاده را نمی شناسی که بخواهی
    بیایی ... تو چون گون پای در گل داری ... چگونه بیایی ؟ ... باید
    بروم شاید بیابم دو چشمی را که نگرانم باشند ... شاید بیابم
    دلی را که دلبری بداند ... شاید بیابم شانه ای را که لختی
    بیاسایم در پناهش... وای نمیدانی چقدر دلم هوای دلتنگی
    هایت را کرده ... هر غروب که می شود در این بهار صد بار جان
    میدهم و زنده می شوم ...یادش بخیر آن کوچه ی تنگ و
    تاریک و خدا حافظی های ... یادش بخیر آن چشمها که بعد از
    رفتنم تا محو شدنم در پیچ کوچه ای دیگر تعقیبم می کردند ...
    یادش بخیر آن دست تکان دادنها از دور دست ... یادش بخیر
    آن روزهایی را که بودیم ... و حالا چقدر سخت و خشن و بی
    رحم شده ای ... چقدر دور شده ایمممم چقدر گم شده ایم
    و چقدر فراموشکار !! مگر نه ؟ دیگر مرز میان دلهامان آنقدر ژرف
    شده که عبور از آن ناممکن می نماید ...دیگر سخن از عشق
    نیست که از عداوت است و تنفر ٬ دیگر در جواب گل محبت آهن
    گداخته هدیه می دهیم ... گرفتم آن آهن گداخته را ـــ اول بار
    نبود ــ کجایی که ببینی چه محکم در آغوشم فشردم تا
    خاکسترم کند تا بسوزاندم ... و سوزاند ... خاکستر شدم ...
    چون گذشته ای نه چندان دور ...گاه آمدنم !

  6. کاربر روبرو از پست مفید ABOALFAZL سپاس کرده است .


  7. #574
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2011/08/09
    محل سکونت
    ♥بــیرجند♥
    نوشته ها
    6,287
    سپاس ها
    955
    سپاس شده 2,042 در 1,357 پست
    نوشته های وبلاگ
    34

    پیش فرض

    هر لحظه در برم دل از اندیشه خون شود
    تا منتهای کار من از عشق چون شود
    یار آن حریف نیست که از در ٬ درآیدم
    عشق آن حدیث نیست که از دل برون شود
    فرهاد وارم از لب شیرین گریز نیست
    ور کوه محنتم به مثل بیستون شود
    ساکن نمی شود نفسی آب چشم من
    سیماب طرفه نبود اگر بی سکون شود
    دم درکش از ملامتم ای دوست زینهار
    کاین درد عاشقی به ملامت فزون شود
    جز دیده هیچ دوست ندیدم که سعی کرد
    تا زعفران چهره ی من لا له گون شود
    دیوار دل به سنگ تعنت خراب گشت
    رخت سرای عقل به یغما کنون شود
    چون دور عارض تو برانداخت رسم عقل
    ترسم که عشق در سر سعدی جنون شود
    دل برقرار نیست که گویم نصیحتی
    از راه عقل معرفتش راهنمون شود

  8. #575
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2011/09/18
    نوشته ها
    168
    سپاس ها
    501
    سپاس شده 308 در 154 پست

    پیش فرض

    منم که تا تو نخوابی نمی‌برد خوابم
    تو درد عشق ندانی، بخواب آسوده
    ز ریشه کندن این دل تبر نمی‌خواهد
    به یک اشاره می‌افتد درخت فرسوده

  9. 2 کاربر از پست مفید Sanam Joon سپاس کرده اند .


  10. #576
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2011/09/18
    نوشته ها
    168
    سپاس ها
    501
    سپاس شده 308 در 154 پست

    پیش فرض

    ....
    يك...
    دو....
    سه....
    چندين و چند
    ...هر چقدر مي شمارم خوابم نمي برد
    من اين ستاره هاي خيالي را
    كه از سقف اتاقم
    تا بينهايت خاطرات تو جاري است
    ....
    يادش بخير
    وقتي بودي
    نيازي به شمردن ستاره ها نبود
    اصلا يادم نيست
    ستاره اي بود يا نبود
    هر چه بود شيرين بود
    حتي بي خوابي بدون شمردن ستاره ها.

  11. 2 کاربر از پست مفید Sanam Joon سپاس کرده اند .


  12. #577
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2013/01/19
    محل سکونت
    مشهد
    سن
    28
    نوشته ها
    1,568
    سپاس ها
    7,737
    سپاس شده 2,970 در 1,289 پست
    نوشته های وبلاگ
    55

    پیش فرض

    gar che oftad z zolfash gere e dar karam hamchenan omid az karamash midaram

  13. #578
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2013/01/19
    محل سکونت
    مشهد
    سن
    28
    نوشته ها
    1,568
    سپاس ها
    7,737
    سپاس شده 2,970 در 1,289 پست
    نوشته های وبلاگ
    55

    پیش فرض

    فاش میگویم و از گفته ی خود دلشادم بنده ی عشقم و از هر دو جهان آزادم//طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق که درین دامگه حادثه چون افتادم

  14. #579
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2013/01/19
    محل سکونت
    مشهد
    سن
    28
    نوشته ها
    1,568
    سپاس ها
    7,737
    سپاس شده 2,970 در 1,289 پست
    نوشته های وبلاگ
    55

    پیش فرض

    صمنا با غم عشق تو چه تدبیر کنم ....تا بکی در غم تو ناله شبگیر کنم//دل دیوانه از آن شد که پذیرد در زمان....مگرش هم ز سر زلف تو زنجیر کنم

  15. #580
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2013/01/19
    محل سکونت
    مشهد
    سن
    28
    نوشته ها
    1,568
    سپاس ها
    7,737
    سپاس شده 2,970 در 1,289 پست
    نوشته های وبلاگ
    55

    پیش فرض

    جان من سهل است جان جانم اوست..دردمند و خسته ام درمانم اوست

صفحه 58 از 59 نخستنخست ... 838394041424344454647484950515253545556575859 آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •