به نام خدا
سلام
دقت شود که توريه با دروغ مصلحت آميز متفاوت است ، هم در تعريف و هم در احکام و لذا نبايد خلط شود .
توريه : به اين معنا است كه انسان سخني بگويد كه داراي دو معنا است. يك معناي آن راست و مطابق با واقع ميباشد و معناي ديگرش دروغ است، و گوينده معناي راست آن را قصد ميكند و مخاطب و شنونده معناي دروغ آن را ميفهمد
اما دروغ : بدون شك دروغ از گناهان كبيره و منشاء بسياري از گناهان ميشود. در روايات بسيار از آن مذمت شده است. اگر دروغ گفتن داراي مصلحتي قويتر از مفسده گناه باشد، ميتوان دروغ گفت، مثلاً براي اصلاح بين دو نفر ميتوان دروغ گفت، چون "صلاح ذات البين افضل من عامة الصلاة الصيام؛(1) صلاح و صلح بين دو نفر بهتر و برتر از اين است كه يك سال نماز و روزه انجام دهد". بنابراين مصلحت آن بر مفسده دروغ ميچربد.
دومين موردي كه دروغ گفتن جائز است، موردي است كه اگر انسان راست بگويد، ضرر مالي يا جاني يا آبرويي متوجه او يا ديگري ميشود و به سبب دروغ گفتن دفع آن ضرر بشود. اگر ضرر مالي قابل توجه باشد يا ضرر جاني و آبرويي، حتي ميتواند قسم دروغ بخورد، مثل اين كه اگر ظالمي ميخواهد مسلماني بي گناهي را بگيرد و بكشد يا كتك بزند يا به او اهانت كند و آبروي وي را بريزد يا مالش را ببرد يا زندانش كند و از شما محلش را ميپرسد، ميتوانيد بلكه واجب است دروغ بگوييد،
يا مثل اين كه مال مسلماني نزد شما امانت است و ظالمي آن مال را مطالبه ميكند، كه واجب است انكار نماييد.(2)
البته در برخي از مواردي كه دروغ جائز است، اگر امكان توريه باشد، بايد توريه كرد.(طبق تعريف )
در حديثي از پيامبر اكرم(ص) نقل شده: «احلف بالله كاذباً ونج اخاك من القتل;{3} سوگند دروغ بخور و برادر بيگناهت را از مرگ نجات بده». در اين جا به دو نكته كه بايد توجّه داشت: نخست اين كه تمام موارد استثنا به يك موضوع باز ميگردد و آن اين است كه دروغ فقط به سبب مصالح مهمتري كه مفاسد آن را تحت شعاع خود قرار دهد، مجاز ميشود؛ و گاهي نيز ميان دو همسر بر سر موضوعاتي گفت و گويي ميشود كه اگر ادامه يابد، گاهي به جدايي يا مفاسد ديگر منتهي ميشود؛امّا با يك سخن دروغ، ممكن است مشكل آنها حل شود و اگر درست دّقت كنيم، در اين مورد مفاسد و زيانهاي دروغ بسيار خفيفتر است و با فايده آن برابري نميكند.
توريه چيست؟ توريه بر وزن توصيه به سخني گفته ميشود كه از ظاهر آن چيزي فهميده ميشود؛ در حالي كه منظور گوينده چيز ديگري است. مشهور ميان فقيهان ما اين است كه وقتي دروغ به سبب ضرورتي تجويز ميشود، بايد از توريه استفاده كرد و تا توريه ممكن است، دروغ صريح نبايد گفت.
عّدهاي معتقدند كه توريه اصلاً دروغ نيست ؛ به همين جهت در موارد ضرورت چنان بايد سخن بگويد كه از دروغ خارج شود. در توريه، اشتباه در فهم مخاطب است و در صدق و كذب كلام تأثيري ندارد؛ براي مثال،(همان مثالی که دوستمون در مورد در زدن گفتند)
روايات متعّددي كه در توجيه قول ابراهيم(ع) در پاسخ بت پرستان(بل فعله كبير هم هذا فاسئلوهم ان كانوا ينطقون)،{4} و توجيه گفتار سخنگوي يوسف(ع) (انكم السارقون)،{5} وارد شده نيز اين را تأييد ميكند كه توريه، جزو كذب و دروغ نيست.
شايان ذكر است كه عالمان، توريه را در صورتي جايز ميدانند كه باعث از بين رفتن حقّ مشخّصي نشود.
-----------------------------------------------------
[1] نهج البلاغه خطبه 47.
[2] آيت الله دستغيب، گناهان كبيره، ج 1، ص 290.
[3].انبيا، 63/
[4].يوسف، 70/
[5].صحيح مسلم به شرح النووي، ج 11، ص 117، دارالكتاب العربي؛ تحفْ الاحوذي في شرح الترمذي، المبار كفوري، ج 4، ص 489، دارالكتب العلميه
_________________
چو مي بيني که نابينا و چاه است ... اگر خاموش بنشيني گناه است !