نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: چند همسری زنان !!!

  1. #1
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    Smile چند همسری زنان !!!

    بعضا خانم ها در قبال موضوع چند زنی آقایان موضوعی مشابه را مطرح میکنند :

    میگویند : اگر شما دوست دارید چند همسر داشته باشید ، پس ما هم دوست داریم !!! ( مقابله به مثل ) قبلا جوابی که درباره ی این موضوع داده میشد مسئله ی معلوم نبودن پدر بچه و مسئله ی ارث و میراث بود . اما هم اکنون به کمک علم پزشکی این موضوع شناسایی پدر فرزندان هم حل شده !!! حال جواب محکم این موضوع چیست ؟



    جواب


    در این نوع زناشویی رابطه پدر با فرزند عملاٌ نا مشخص است، هم چنان که در کمونیسم (اشتراک) جنسی رابطه پدر با فرزندان نامشخص است.
    همان طور که کمونیسم نتوانست برای خود جا باز کند، چند شوهری نیز نتوانست مورد پذیرش باشد، زیرا زندگی خانوادگی و ایجاد آشیانه برای نسل آینده و ارتباط قطعی میان نسل گذشته و آینده، خواسته غریزه و طبیعت بشر است. چند شوهری نه تنها با طبیعت انحصار طلبی و فرزند دوستی مرد نا موافق است، که با طبیعت زن نیز مخالفت دارد. تحقیقات روانشناسی ثابت کرده است که زن بیش از مرد خواهان تک همسری است. (1)

    از جهت دیگر زن از مرد فقط عاملی برای ارضای غریزه جنسی خود نمی خواهد که گفته شود هرچه بیشتر، برای زن بهتر. زن از مرد موجودی می خواهد که قلب او را در اختیار داشته باشد ؛ حامی و مدافع او باشد؛ برای او فداکاری نماید و غمخوار او باشد.
    زن در چند شوهری هرگز نمی توانسته حمایت و محبت و عواطف خالصانه و فداکاری یک مرد را نسبت به خود جلب کند، از این رو چند شوهری نظیر روسپی گری همواره مورد تنفر زن بوده است. چند شوهر داشتن نه با تمایلات و خواسته های مرد موافقت داشته است و نه با خواسته ها و گرایش های زنان.(2)

    علاوه بر این ، یکی دیگر از مشکلاتی که در صورت چند همسری برای زنان ذکر شده، مشخص نبودن پدر برای فرزند می باشد.

    مسئله تعلق فرزند و معین شدن پدر فرزند، اگر چه تحقیقات امروزی و آزمایش های پزشکی آن را مشخص می کند، اما از نظر روانی همچنان مسئله حل نشدنی است؛ زیرا :

    اولاٌ: همان گونه که دانشمندان می گویند: نتایج آزمایشهای تجربی صد در صد نیست و احتمال خطای اشتباه انسانی یا ... وجود دارد.

    ثانیاٌ: مسئله اقناع روحی و روانی پدر و مادر و فرزند چیزی نیست که با آزمایش قابل حل باشد. فرزند می خواهد اطمینان قلبی و درونی یابد که پدر و مادر او واقعی هستند و همین طور پدر و مادر. تا زمانی که اقناع و اطمینان قلبی و درونی صورت نگیرد ، به همان نسبت رابطه و پیوند عاطفی بین پدر و مادر و فرزند متزلزل خواهد بود. مطمئنا در صورت تعدد شوهر برای زن ، این اطمینان و رابطه عاطفی حاصل نمی شود.

    پى‏نوشت‏ها:
    ========
    1 – مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج19، ص 302.
    2 – همان ، ص 311.


  2. #2
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    در ابتدا بايد گفت اسلام بوجود آورنده و مبتكر تعدد زوجات نيست، بلكه بر عكس براي آن حدود و قيودي مقرر كرده است؛ با اين وجود آن را به كلي لغو و نسخ هم نكرده است.
    نگاهي اجمالي به تاريخ كشورها نشان دهنده اين است كه قبل از اسلام تعدد زوجات در بين كشورهاي ديگر بخصوص كشورهاي غربي رواج و شيوع داشته است. "منتسكيو" دانشمند اروپايي مي‌گويد: يكي از امپراطورهاي روم به علل و جهات مخصوص اجازه داد مردها چندين زن بگيرند، ولي چون اين قانون با آب و هواي اروپا مناسب نبود از طرف ساير امپراطوران لغو گرديد. "ويل دورانت" در كتاب تاريخ تمدن مي‌گويد: علماي ديني در قرون وسطي چنين تصور مي‌كردند كه تعداد زوجات از ابتكارات پيغمبر اسلام است در صورتي كه چنين نيست. "گوستاو لوبون" نيز مي‌گويد: در اروپا هيچ يك از رسوم مشرق به قدر تعدد زوجات بد معرفي نشده، و در باره هيچ رسمي هم اين قدر نظر اروپا به خطا نرفته است. نويسندگان اروپا تعدد زوجات را شالوده مذهب اسلام دانسته و… در حالي كه رسم تعدد زوجات ابداً مربوط به اسلام نيست. چه قبل از اسلام هم رسم مذكور در ميان تمام اقوام شرقي از يهود تا ايراني، عرب و غيره شايع بوده است. "كريستين سن" در كتاب ايران در زمان ساسانيان مي‌گويد: اصل تعدد زوجات اساس تشكيل خانواده در ايران زمان ساسانيان به شمار مي‌رفت.
    پس معلوم شد اسلام تعدد زوجات را اختراع نكرده، بكله آن را محدود و مقيد ساخته است.
    حال سؤال اين است كه چرا اسلام مخالفتي با تعدد زوجات نكرده، و فقط اقدام به محدود كردن آن نموده است؟ سؤال ديگر هم اين كه چرا چند همسري را براي زن نپذيرفته است؟
    حقيقت آن است كه تعدد زوجات جزء حقوق زن است نه جزء‌ حقوق مرد، و قانون تعدد زوجات در اسلام به منظور احياء حقوق زن وضع شده است؛ و اگر بنا بود جانب مرد رعايت شود اسلام همان كاري را مي‌كرد كه دنياي غرب كرده است؛ يعني به مرد حق استفاده و بهره‌ برداري از زنان ديگر را به عنوان رفيقه به مردان ميداد، ولي، از سوي ديگر، هيچ تعهدي براي مرد به نفع رفيقه و فرزندان او به عنوان همسر و فرزندان قانوني قائل نمي‌شد.
    در اينجا مسئله ديگري هم وجود دارد، كه از قضا حكايت از توجه اسلام به نيازها و حقوق زنان دارد. اين مسئله امر مهم تفاوت آماري تعداد زنان بر مردان است. جمعيت شناسان مي گويند: عدد زنان آماده به ازدواج بر عدد مردان آماده به ازدواج در جوامع مختلف، در گذشته و حال، معمولاً بيشتر بوده و هست. به طور متوسط نسبت تعداد زنان به مردان را نسبت 106 به 100 دانسته اند. با اين فرض اگر تك همسري تنها صورت قانوني ازدواج باشد، گروهي از زنان بي‌شوهر، به طور دائم از تشكيل زندگي خانوادگي محروم مي‌گردند. حق تأهل از طبيعي‌ترين حقوق بشري است هيچ بشري را از اين حق نمي‌توان محروم كرد. حق تأهل حقي است كه هر فرد بر اجتماع خود پيدا مي‌كند اجتماع نمي‌تواند كاري بكند كه نتيجتاً گروهي از اين حق محروم بمانند. همان طوري كه مثلاً حق كار، حق خوراك، حق مسكن، حق تعليم و تربيت، حق آزادي جزء حقوق اصلي و اولي بشر شمرده مي‌شود، و به هيچ عنوان نمي‌توان از او سلب كرد، حق تأهل نيز يك حق طبيعي است.

    بر اساس آنچه گذشت، قانون لزوم تك همسري با اين حق طبيعي برخورد دارد. و به همين سبب اين قانون بر خلاف حقوق طبيعي بشر است. اما اين كه چرا تعداد زنان آماده به ازدواج بيشتر از مردان است؟، كارشناسان آن را به ميزان تولد كمتر و تلفات بيشتر جنس مرد نسبت مي دهند. حوادث مرگ آوري از قبيل جنگها، غرق شدن‌ها، سقوط‌ها، زير آوار ماندنها، تصادفات و غير اينها در طول زندگي بيشتر براي مردان واقع مي شود تا زنان. مثلاً‌ تنها در دو جنگ جهاني هفتاد ميليون مرد از بين رفت، و اين به مراتب از تعداد زناني كه در جنگ كشته شدند كمتر است. علاوه بر همه اينها مقاومت زن در برابر بيماريها بيشتر از مقاومت مردان است و از نظر علمي مي‌گويند: طبيعت زن از نظر علمي بر طبيعت مرد تفوق دارد. كروموزوم x مربوط به جنس ماده از كروموزوم y مربوط به جنس نر قوي‌تر است، و به همين خاطر حد متوسط عمر زن از عمر مرد طولاني تر است. زن عموماً از مرد سالم ‌تر است، مقاومتش در برابر بسياري از امراض از مرد بيشتر است، و اغلب زودتر معالجه مي‌شود. تعدد زوجات مي تواند اين خلاء را به شكل قانوني و مشروع آن پر كند.
    البته بايد اعتراف كرد كه اين قضيه ممكن است تبعات منفي نيز داشته باشد و مورد سوء استفاده مردان هوسراني قرار بگيرد كه به كمك آن براي خود حرمسرا براي خود تشكيل دهند، كه اين خود شكل قانوني استثمار خواهد بود.
    اسلام با وضع مقررات محدود كننده جلوي اين سوء استفاده را گرفته است. اولاً، آن را محدود به چهار زن نموده، و ثانياً، شرط عدالت در بين زنان را لازم و واجب دانسته است. به موجب قانون فقه اسلام اگر شخص خوف آن دارد كه نتواند ‌عدالت بين زوجات را رعايت كند نمي تواند بيش از يك زن را به همسري بگيرد. اين حكم نقش بزرگي در كمك به زنان و جلوگيري از تضييع حقوق آنان دارد. مرداني كه از تعدد زوجات فقط به دنبال خوشگذراني و شهوتراني باشند، عادتاً، نمي‌توانند بين زنان عدالت برقرار كنند، همچنان كه در طول تاريخ پادشاهان، عموما، يك يا چند زن را به عنوان زنان ممتاز ـ و يا ملكه ـ خود انتخاب نموده و زنان ديگر را در رتبه پائين‌تري قرار مي‌دادند.
    خلاصه از نظر اسلام تعدد زوجات جائز است، ولي تبعيض ميان زنان تحت هيچ عنواني جايز نيست. اين نشانه آن است كه از نظر اسلام فلسفه تعدد زوجات كمك به تشكيل خانواده و براي احياي حقوق زنان است، و نه شهوتراني مردان.
    اما در مورد اين كه چرا زنان حق چند شوهري را ندارند، بايد گفت: اولا: در امر زناشويي دو عنصر دخالت دارد: يكي مادي و ديگري معنوي. عنصر مادي زناشويي جنبه‌هاي جنسي آن، و جنبه معنوي آن عواطف اصيل و صميمانه‌اي است كه ميان آنها برقرار مي‌شود. روانشناسان مي گويند: براي زن عنصر معنوي از عنصر مادي اهميت بيشتري دارد، بر خلاف مرد كه هر دو عنصر براي او مهم و تعيين كننده است. زن از آن نظر كه پرورش دهنده فرزند در رحم و دامن است، حالات رواني مخصوصي دارد كه سخت او را به محبت و عواطف مهرآميز شوهر، به عنوان پدر فرزندش، نيازمند مي‌سازد. حتي ميزان محبت زن به فرزندان بستگي زيادي دارد به محبت و علاقه شوهرش به او. اين نياز زن فقط در صورت تك شوهري برآورده مي‌شود.
    ثانياً: تعدد ازواج با اصل اطمينان پدري مخالف است. علاقه به فرزند طبيعي و غريزي بشر است. بشر طبعاً مي‌خواهد توالد و تناسل كند تا رابطه‌اش را با نسل آينده به مانند نسل گذشته به نحو اطمينان بخشي برقرار سازد. او مي‌خواهد بداند پدر كدام فرزند، و فرزند كدام پدر است. چند شوهري با اين غريزه و طبيعت آدمي ناسازگار است.

    در تاريخ داريم كه گروهي از زنان به خدمت مولا علي بن ابيطالب (ع) رسيدند و گفتند چرا اسلام به مردان اجازه چند زني داده، اما به زنان اجازه چند شوهري نداده است؟ آيا اين امر يك تبعيض ناروا نيست؟ اميرالمؤمنين (ع) دستور داد ظرفهاي كوچكي از آب آوردند و هر يك از آنها را به دست يكي از آن زنان داد. سپس دستور داد همه‌ آن ظرفها را در ظرف بزرگي كه وسط مجلس گذاشته بود خالي كنند. آنگاه فرمود اكنون هر يك از شما دو مرتبه ظرف خود را از آب پر كنيد، اما بايد هر كدام از شما عين همان آبي كه در ظرف خود داشته بردارد. گفتند اين چگونه ممكن است؟ آبها با يكديگر ممزوج شده‌اند و تشخيص آنها ممكن نيست. حضرت فرمودند: اگر زني چند شوهر داشته باشد، خواه ناخواه با همه آنها همبستر مي‌شود و بعد آبستن مي‌گردد. چگونه مي‌توان تشخيص داد كه فرزندي كه به دنيا آمده است از نسل كدام شوهر است؟!

    چند شوهري هم با طبيعت زن منافات دارد و هم با منافع وي. زن از مرد فقط عاملي براي ارضاء غريزه جنسي خود نمي‌خواهد كه گفته شود: هر چه بيشتر، براي زن بهتر. زن از مرد موجودي مي‌خواهد كه قلب آن موجود را در اختيار داشته باشد حامي و مدافع او باشد، براي او فداكاري كند، زحمت بكشد و محصول كار و زحمت خود را نثار او كند و غمخوار او باشد. زن در چند شوهري هرگز نمي‌تواند حمايت و محبت و عواطف خالصانه و فداكاري يك مرد را نسبت به خود جلب كند. از اين رو چند شوهري مانند روسپي‌گري همواره مورد تنفر زن بوده است.
    براي مطالعه بيشتر مراجعه كنيد به:
    1 ـ "نظام حقوق زن در اسلام" نوشته شهيد آيت الله مطهري.
    2 ـ "زن در آينه جلال و جمال" نوشته آيت‌ الله جوادي آملي

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •