حضرت آیت اللّه آقاى حاج شیخ رضا استادی دامت برکاته
اینجانب رضا استادى مقدّم (تهرانى) در سال 1316شمسى در یك خانواده مسلمان - در یكى از محلّات جنوب تهران - به دنیا آمدم. پدرم حاج خداداد استادى، مردى با ایمان، اهل خیر و كاسب بود. وى حقّ عظیمى بر من دارد؛ زیرا علاوه بر كمكهاى معنوى، همواره از جهات مادّى و اداره زندگى رهین كمكهاى ایشان بودهام. او در سال 1372 شمسى از دنیا رفت و در وادى السلام قم - در مقبرهاى كه خود تهیّه كرده بود - به خاك سپرده شد.
تولد
تحصیل
عدهاى از اساتید دوران سطح در قم
اساتید دوران سطح خارج
تدریس
اجازه
تألیف و تصحیح
تألیفات
مقالات
تصحیح و تحقیق
اشراف و نظارت
منبر و تبلیغ و سخنرانى
مسافرتها
كنگرههاى شیخ مفید و مقدّس اردبیلى و آقا حسین خوانسارى
پس از پیروزى انقلاب
پایان
حدود هفت سالگى به دبستان رفتم و تا دوازده سالگى شش كلاس ابتدایى را خواندم و سپس تا شانزده سالگى مشغول كسب و كار بودم، آنگاه به وساطت دو نفر از مؤمنان با مسجد امین الدّوله بازار تهران و مدرسه مروى آشنا و به تحصیل علوم دینى مشغول شدم.
سه - چهار سال در تهران از محضر آقایان حاج شیخ عبدالكریم حق شناس امام جماعت مسجد امین الدّوله، حاج شیخ احمد مجتهدى امام جماعت مسجد حاج ملّا محمد جعفر، مرحوم حاج شیخ هادى مقدّس واعظ، مرحوم حاج میرزا عبدالعلى تهرانى امام جماعت مسجد بزّازهاى تهران و دیگران استفاده كردم.
آنگاه به حوزه مقدّسه قم آمده مشغول خواندن كتاب شرح لمعه شدم، و تا حدود هفت سال دروس سطح را مىخواندم، و پس از این دوره حدود ده سال به درس خارج فقه و اصول حاضر مىشدم و از بدو پیروزى انقلاب به سبب اشتغال به تدریس و تألیف و سایر كارهاى علمى، از حضور در درسها محروم شدم و بنابراین، دوران تحصیل این حقیر بیست سال بوده است.
آیة اللّه حاج شیخ محمد تقى ستوده، آیة اللّه حاج شیخ حسین نورى، آیة اللّه حاج شیخ ابوالقاسم خزعلى، آیة اللّه حاج شیخ محمد شاه آبادى، آیة اللّه حاج شیخ جعفر سبحانى، آیة اللّه حاج شیخ حسینعلى منتظرى، آیة اللّه حاج شیخ ناصر مكارم شیرازى، آیة اللّه حاج سیّد محمد باقر سلطانى بروجردى طباطبائى، آیة اللّه حاج شیخ احمد آذرى قمى، آیة اللّه حاج شیخ عبداللّه جوادى آملى.
ضمناً از جلسات اخلاق و توسّل مرحوم حاج شیخ عباس طهرانى و مرحوم حاج آقا حسین فاطمى گاهى استفاده مىكردم.
مرحوم حاج سیّد حسن فرید اراكى، مرحوم حاج سیّد محمد محقّق دامادیزدى، مرحوم حاج سیّد محمدرضا گلپایگانى، مرحوم حاج سیّد كاظم شریعتمدارى تبریزى، مرحوم حاج شیخ محمد على اراكى، مرحوم حاج سیّد ابوالقاسم خوئى(چند ماهى كه در نجف بودم)، مرحوم حاج سیّد روح اللّه خمینى امام راحل(ره) (چند ماهى كه در نجف بودم)، مرحوم حاج سیّد محمد باقر صدر (چند ماهى كه در نجف بودم)، حاج سیّد موسى شبیرى زنجانى دامت بركاته (چند ماه).[1] و در طول این بیست سال كه مشغول خواندن سطح و خارج بودم در بسیارى از درسها و نیز گاهى به طور مستقل از صدیق متقى عادل خدوم آیة اللّه آقاى حاج سیّد محسن خرازى به عنوان هم مباحث و شریك بحث بهرهمند بودهام و ایشان را بر حقیر حقّ عظیمى است. سلمه اللّه تعالى.
سالهاى متمادى است كه به اندازه وسع خود به تدریس كتابهاى شرح لمعه، اصول فقه، مكاسب، رسائل، كفایه، و نیز اصول عقاید، تفسیر و غیره اشتغال دارم.
براى تیمّن و تبرّك از مرحوم آقاى سیّد مصطفى صفائى خوانسارى و مرحوم حاج شیخ محمد تقى تسترى مؤلّف قاموس الرّجال و حضرت آیة اللّه نجومى اجازه روایت خواستم. آقاى خوانسارى و آقاى نجومى اجازههایى بسیار مفصّل كه همه مشایخ خود را در آن یاد كردهاند و آقاى تسترى اجازهاى بسیار كوتاه در چند سطر، برایم نوشتهاند و تاكنون اجازه امور حسبیّه از كسى نخواسته و نگرفتهام.
از سال 1350 شمسى تاكنون در كنار درس و بحث، به تألیف، ترجمه و تصحیح و مانند اینها نیز مشغول بوده و آثار فراوانى هر چند بى ارزش یا كم ارزش دارم كه جز دو سه مورد همه آنها منتشر شده است.
1.فهرست كتابهاى خطّى كتابخانه مدرسه فیضیّه قم،سه جزء در دو مجلّد، چاپ قم؛
2.فهرست كتابهاى خطّى كتابخانه عمومى آیةاللّه گلپایگانى، جلد دوم و سوم، چاپ قم؛
3.فهرست كتابهاى خطّى كتابخانه مدرسه حجّتیّه قم، چاپ قم؛4.فهرست كتابهاى خطّى كتابخانه مسجد اعظم قم، چاپ قم؛5.فهرست كتابهاى خطّى كتابخانه مدرسه مروى تهران، چاپ قم؛
6.فهرست صد و شصت نسخه خطّى، چاپ قم (این نسخهها به كتابخانه آیةاللّه العظمى مرعشى منتقل شد)؛
7.آشنایى با چند نسخه خطّى شامل فهرست نسخههاى خطّى كتابخانه چهل ستون مسجد جامع تهران، و فهرست نسخههاى خطّى كتابخانه شخصى آیةاللّه حاج سیّد احمد زنجانى رحمةاللّه علیه، و نسخههاى خطّى كتابخانه حاج سیّد مهدى روحانى، چاپ قم؛
8.فهرست نسخههاى خطّى كتابخانه حسینیّه شوشترىهاى نجف، چاپ تهران (این فهرست كه اصل آن از آقاى اسماعیلیان و تنظیم و تكمیل آن از اینجانب است در جلد 11 و 12 نشریّه دانشگاه چاپ شده است)؛
9.فهرست نسخههاى خطّى كتابخانه آقاى طبسى حائرى ساكن قم؛
10.فهرست نسخههاى خطّى كتابخانه حاج شیخ على خوانسارى رحمة اللّه علیه (این نسخهها ظاهراً به مدرسه مهدیه خوانسار منتقل شده است)؛
11.فهرست نسخههاى خطّى كتابخانه مرحوم آیة اللّه حجت كوهكمرى (این نسخهها به كتابخانه آیة اللّه مرعشى منتقل شد)؛
12.فهرست نسخههاى خطّى كتابخانه مدرسه حجازىهاى قم(این نسخهها به كتابخانه مدرسه آیة اللّه گلپایگانى منتقل شد)؛
13.فهرست صد نسخه از نسخههاى خطّى حاج آقا اسماعیل هدایتى قم (این نسخهها و بقیّه نسخههاى این كتابخانه به كتابخانه مدرسه آیةاللّه گلپایگانى منتقل شد)؛این پنج فهرست در مجلّه نور علم قم چاپ شده است.
14.فهرست نسخههاى خطّى كتابخانه امام زاده هلال آران كاشان، (در مجلّه میراث جاوید چاپ شده است)؛
15.فهرست نسخههاى خطّى كتابخانه مرحوم آقا سیّد مصطفى صفائى خوانسارى، 1ج (این نسخه به كتابخانه آستان قدس رضوى منتقل شد)؛
16.فهرست دویست و سى نسخه خطّى كه تازگى در تهران دیدهام(در مجلّه نورعلم چاپ شد و نسخهها به كتابخانه آستان قدس رضوى منتقل شده است)؛
17.كتابنامه نهج البلاغه، چاپ تهران؛
18.كتابنامه امام صادق(ع)، چاپ قم؛
19.اصول دین براى همه، چاپ قم؛
20.شورى در قرآن و حدیث، چاپ قم؛
21.مدارك نهج البلاغه، چاپ قم؛
22.تحقیق در یك مسئله فقهى(ریش تراشى)، چاپ قم؛
23.شفاعت در قرآن و حدیث، چاپ قم؛
24.چهل داستان، چاپ قم؛
25.امامت در چند درس، چاپ قم؛
26.تحقیقى در باره دعاى ندبه، چاپ قم؛
27.توضیحى پیرامون غنیمت در آیه خمس، چاپ قم؛
28.بررسى قسمتى از كتاب شهید جاوید (اوّلین تألیف بنده است) چاپ قم؛
29.كلمات الاعلام حول جواز الشّهادة بالولایة فى الاذان و الاقامه، چاپ قم؛
30.یادنامه علّامه سیّد ابوتراب خوانسارى، چاپ قم؛
31.خاتمیّت از دیدگاه عقل و قرآن و حدیث (ترجمه بخشى از كتاب مفاهیم القرآن استاد محترم آیة اللّه سبحانى) چاپ تهران؛
32.ده رساله (هفت رساله از این ده رساله تجدید چاپ همان شمارههاى 20، 21، 22، 25، 26، 27 و 29 مىباشد.) چاپ قم؛
33.چهل مقاله (سه مقاله از این چهل مقاله همانها است كه با شمارههاى 17، 18 و 30 قبلاً از آنها یاد شد) چاپ قم؛
34.سى مقاله (كتاب چهل داستان كه قبلاً یاد شده در این كتاب نیز درج شده است.)چاپ انتشارات جامعه مدرّسین قم؛
35.مقدّمهاى بر ملل و نحل، چاپ انتشارات جامعه مدرّسین قم؛36.بیست مقاله، چاپ انتشارات جامعه مدرّسین قم؛37.شرح احوال و آثار محقّق حلّى(در دست تألیف)؛
38.جلد پنجم و ششم مقالات (آماده چاپ)؛
39.رسالهاى پیرامون لغتنامه دهخدا، چاپ قم؛
40.شرح حال آیة اللّه العظمى اراكى(ره)، چاپ قم؛41.سى مجلس پیرامون قرآن و عترت، چاپ دارالكتب قم؛
42.بیست مجلس پیرامون عهدنامه مالك اشتر، چاپ آخوندى تهران؛
43.اصول عقائد در چهل درس، چاپ قم؛44.آیینه صدق و صفا، چاپ قم؛45.گزیده منتهى الآمال (در دست چاپ)؛
46.مختصر نجم الثاقب (در دست چاپ)؛47.آشنایى با تفسیر و مفسران، چاپ قم.
مقالات علمى و تحقیقى فراوانى نوشتهام كه در مجلّات متعدّد چاپ شده است و مجموع آنها حدود 150 مقاله است كه صد تاى آنها در چهار كتاب كه قبلاً یاد شد:
چهل مقاله، سى مقاله، بیست مقاله و ده رساله چاپ شده، بقیّه كه تعدادى از آنها به زبان عربى است باید در دو جلد دیگر چاپ شود. ضمناً گاهگاهى به مناسبتهایى مقالات سیاسى نیز داشتهام كه در روزنامهها چاپ شده است.ع 1.جلد42 و 43 جواهر الكلام، چاپ تهران و بیروت؛
2.الكافى فى الفقه، ابوالصلاح حلبى، چاپ قم؛3.تقریب المعارف، ابو الصلاح حلبى، چاپ قم؛4.الرسائل التسع، محقّق حلّى، چاپ قم؛5.شش رساله از الرسائل العشر شیخ طوسى، چاپ قم؛6.المسلك و الماتعیة هر دو از محقّق حلّى، چاپ مشهد؛
7.معاد ملّانعیما طالقانى، ج اوّل، چاپ مشهد (جلد دوم در دست چاپ است)؛
8.احكام الصلاة، تقریرات بحث شریعت اصفهانى از شیخ محمد حسین سبحانى(پدر آیةاللّه سبحانى)، چاپ قم؛9.نخبة الازهار فى احكام الخیار، تقریرات بحث شریعت اصفهانى به ضمیمه سه رساله دیگر از شیخ محمد حسین سبحانى، چاپ قم؛10.نفس المهموم حاج شیخ عباس قمى به ضمیمه نفثة المصدور، چاپ قم؛
11.تسلیة الفؤاد سیّد عبداللّه شبّر با همكارى حضرت آقاى اشكورى، چاپ قم؛12.الشمائل المحمدیّة حاج شیخ عباس قمى، چاپ قم؛13.قبض القدیر حاج شیخ عباس قمى با همكارى دیگران، چاپ قم؛14.الدر النظیم حاج شیخ عباس قمى با همكارى دیگران، چاپ قم؛15.شرعة التسمیة میرداماد، چاپ قم؛16.چهارده رساله فارسى حاج میرزا احمد آشتیانى، چاپ قم؛17.تفسیر سوره حمد مرحوم آیة اللّه حاج آقا حسن فرید اراكى، چاپ قم؛18.وسیلة النجاة فى شرح دعاى السمات، ملّا عبدالواسع كاشانى، چاپ قم؛19.پنج رساله عربى حاج میرزا احمد آشتیانى، چاپ قم؛20.قرة الباصرة حاج شیخ عباس قمى، چاپ قم؛21.سیر و سلوك منسوب به سیّد بحرالعلوم، چاپ قم؛22.سیر و سلوك میر سیّد حسین قزوینى، چاپ قم؛23.خلاصة التوحید یكى از رجال دوره قاجار، چاپ قم؛24.اصول دین میرزاى قمى، چاپ قم؛25.ارشاد المستبصر سیّد عبداللّه شبّر، چاپ قم؛26.جامعة الاصول ملّا مهدى نراقى، چاپ قم؛27.شهاب ثاقب ملّا مهدى نراقى، چاپ قم؛28.سؤال و جواب ملّا احمد نراقى، 3ج، چاپ قم؛
29.حاشیه رسائل شیخ انصارى از شیخ عبدالرسول ساباطى؛
30.حاشیه شفا از آقا جمال خوانسارى؛
31.ترجمه مفتاح الفلاح شیخ بهائى از آقا جمال خوانسارى؛32.حاشیه بر حاشیه شرح تجرید از آقا جمال خوانسارى؛33.مائده سماویه آقا رضى خوانسارى با همكارى دیگران.
و بیست رساله دیگر كه غالباً در مجلّات چاپ شده است. این بیست رساله به ضمیمه شماره 19 تا 25 (كه مجموعاً سى و یك رساله است) در دو جلد، اوّلى شامل 14 رساله عربى به نام الرسائل الاربعة عشر در قم و دومى به نام هفده رساله فارسى در مشهد چاپ شده استكتابهاى زیر نیز با اشراف یا زیر نظر اینجانب به چاپ رسیده است:
1.الحكومة الاسلامیة فى احادیث الشیعة الامامیة از انتشارات مؤسّسه در راهحق.
2.التوازن الاسلامى....از انتشارات مؤسّسه در راه حق.
3.ده جلد از دوره چهارده جلدى تألیفات شیخ مفید(ره) كه توسّط كنگره شیخ مفید چاپ شد.
4.دوره هفتاد و یك جلدى مقالات (بیش از دویست مقاله) كنگره شیخ مفید كه توسّط همان كنگره چاپ شده است.5.دوره یازده جلدى انتشارات كنگره مقدس اردبیلى(ره)
6.جلد چهارم جامع الشتات میرزاى قمى(ره) از انتشارات مؤسّسه كیهان (در دست انتشار است).
7.نُه جلد از دوره تألیفات فقه و اصول آیة اللّه العظمى اراكى(ره) از انتشارات مؤسّسه در راه حق.8.دوره سه جلدى حیاة النبى تألیف حجة الاسلام و المسلمین حاج شیخ قوام وشنوى، چاپِ انتشارات اسوه.
9.چهار جلد از تفسیر نور تألیف حجة الاسلام و المسلمین قرائتى از انتشارات مؤسّسه در راه حق.10.میزان المطالب تألیف مرحوم آیة اللّه حاج میرزا جواد آقا تهرانى از انتشارات مؤسّسه در راه حق.11.هزار كتاب و رساله پیرامون نماز، چاپ قم.
12.دوره كتابهاى كنگره ملّا مهدى نراقى و ملّا احمد نراقى و كنگره نخبگان گلپایگان(در دست انجام است).
از آغاز طلبگى تا امروز كم و بیش منبر مىرفتهام و باید به این كار مفتخر باشم و در برخى از كنگرهها، سمینارها و محافل علمى مانند كنگره شیخ انصارى، شیخ فضل اللّه نورى، میبدى، سیّد حسن مدرّس، اقتصاد اسلامى، میرزاكوچك خان، سیّد شرف الدّین و كنگره حضرت رضا(ع) وغیره نیز سخنرانى داشتهام.
دو بار به عتبات عالیات مشرّف شده كه یك بار در كودكى و بار دوم آن، در دوران تحصیل و چند ماه به طول انجامیده است. یك بار قبل از انقلاب و سه بار پس از انقلاب به مكه مشرف شدهام. یك بار در كودكى به همراه پدرم به سوریه، لبنان و بیت المقدس رفتم و دو بار بعد از انقلاب به سوریه و زیارت حضرت زینب موفق گردیدهام كه بار دومش به منظور شركت در سمینار تكریم مرحوم سیّد شرفالدّین در لبنان بود، و در اوایل انقلاب براى شركت در محفلى كه به نام امام حسین(ع) در لندن برپا بود دو هفتهاى در لندن بودهام. و مسافرت به خارج از كشورم منحصراً همینها بوده است.از كارهاى علمى پرزحمتى كه توفیق انجام آن را با همكارى دیگران داشتهام تهیّه و تنظیم و چاپ آثار این سه كنگره است. تقریباً مدّت پنج سال قسمت عمدهاى از وقتم را صرف این سه كار نسبتاً عظیم و حجیم نموده و نتیجه كار هم به نظر افراد آگاه قابل قبول بوده است.و فعلاً هم مشغول چاپ آثار مربوط به كنگره نراقىها و كنگره نخبگان گلپایگان هستم(15جلد كتاب باید چاپ شود كه چند جلد آن چاپ شده است)از یكى دو سال بعد از پیروزى انقلاب به عضویّت جامعه مدرّسین حوزه علمیّه قم درآمدم و چند سالى است كه از اعضاى شوراى عالى حوزه علمیّه قم هستم و نیز سه سال هم مدیر حوزه علمیّه قم و پنج سال سرپرست كتابخانه مسجد اعظم قم بودم.
فعلاً هم نماینده، مردم تهران در مجلس خبرگان هستم و حدود دو سال از فقهاى شوراى نگهبان بودم.
مدّت شش سال از اعضاى هیئت امناى دائرة المعارف اسلامى (مربوط به رهبر معظّم انقلاب - دامت بركاته) بودم.
دراین اواخر دو سه سالى هم از هیئت مشاوران كتابخانه آستان قدس رضوى بودم و بیش از سى سال است كه در خدمت آیة اللّه خرّازى و سایر برادران به عنوان هیئت مدیره مؤسّسه در راه حق قم انجام وظیفه مىكنم و ظاهراً این مؤسّسه بعداز مجلّه مكتب اسلام، قدیمىترین مؤسّسه فرهنگى حوزه علمیّه قم مىباشد و تاكنون منشأ خدمات فراوانى، هم در ارتباط باحوزه و هم در ارتباط با سراسر كشور، و خارج از كشور، به خصوص در مورد نسل جوان بوده است.این مؤسّسه همواره مورد تأیید مراجع تقلید بوده و نیز همواره مشمول الطاف امام راحل(ره) و رهبر معظّم انقلاب آیة اللّه خامنهاى - دامت بركاته - بوده و مىباشد.
قبل از پیروزى انقلاب از انقلابىها به حساب نمىآمدم و رنجى كه آنان برده بودند نبردم؛ امّا پس از انقلاب تا امروز كم و بیش، در حمایت و ترویج انقلاب خدماتى انجام دادهام و لااقل همیشه براى دوام و بقاى این حكومت الهى و نیز مصون ماندن آن از هرگونه انحراف دعاگو بودهام.
در خاتمه این شرح حال (كه تنها به نقاط قوّت زندگى خود كه همانها هم در واقع مىتواند نقاط ضعف باشد بسنده، و از نقاط ضعف فراوان كه یاد آنها موجب شرمندگى است خوددارى كردم) باید عرض كنم:
روزهاى اوّلى كه كتاب جامع المقدّمات را به ما درس دادند، گفتند: «اوّل العلم معرفة الجبّار و آخر العلم تفویض الأمر إلیه» پس افرادى چون بنده كه درس خوانده، مباحثه كرده، درس داده، و آثار و تألیفاتى هم دارند، عنوانهایى هم پیدا كردهاند امّا همه این علمها، و قیل و قالها، آنان را نورانى نكرده، و در عین عالم بودن، در ظلمت و تاریكى به سر مىبرند و تمام تحصیلشان، نه «عرفان باللّه» را آورده كه آغاز علم است و نه «تفویض الأمر إلى اللّه» را كه انجام آن است، چنین اشخاصى كه یكى از آنان بنده هستم نباید به هیچ وجه خود را در زمره اهل علم به حساب آورند و احادیث فضیلت علم و عالم را در باره خود پندارند.
آرى، 65 سال عمر به غفلت گذشت و در صفحات تاریخ زندگى خود هیچ خدمت خالصى به اسلام و تشیّع نمىبینم و معترف به گناهكارى و تقصیر و هواپرستى بوده و مىباشم و به خداى رحیم و كریم امیدوارم و از كسانى كه این شرح حال را مىخوانند ملتمس دعا هستم، باشد كه لطف خداى منّان و شفاعت رسول او و ائمّه هدى و فاطمه زهرا - سلام اللّه علیهم - و نیز دعاى دوستان و آشنایان و مؤمنان موجب نجاتم گردد.
قم - 1380 شمسى
1. اینكه گفتهام شاگرد این بزرگواران هستم، یعنى در جلسه درسشان حاضر شدهام؛ امّا آیا چنان استفادهاى كردهام كه بتوانم خود را شاگردشان بنامم و گواهى بر فضل و علم اینجانب باشد، معلوم نیست، بلكه در مواردى عدمش معلوم است.
منبع : تبیان