آيت‌الله حاج ميرزا علي فلسفي (ره)


* ياد استاد

«به مناسبت اولين سالگرد عالم رباني و فقيه اهل بيت (ع) آيت‌الله حاج ميرزا علي فلسفي (ره) »
يک سال از فراق و دوري مردي از تبار نيکان مي‌گذرد، مردي که بيش از نيم قرن عمر شريف خود را در راه خدمت به دين و علم و دانش سپري کرد. چشم‌ها غرق در درياي خون و چه مصيبتي بالاتر و غمگينانه تر از، ازدست دادن عالمي که در زمان حياتش همچون نگيني در ميان عالم مي‌درخشيد، مردي که الگوي تقوا، تواضع، علم و ادب، ساده زيستي و اسوه و نمونه بارز اخلاق و معنويت بود. چه سخت است براي مردم مشهد گذراندن روز‌ها و شبها بدون حضور اين يار سفر کرده، مسجد شهر به خود مي‌باليد به خاطر وجود اين مرد الهي که صبح و شام با حضور درآن و اقامه جماعت، همه را غرق در نعمت و رحمت بي کران الهي مي‌کرد (هيهات ان يات الزمان بمثله، ان الزمان بمثله عقيم).

آيت‌الله حاج ميرزا علي فلسفي تنکابني، فرزند حاج شيخ محمدرضا تنکابني، نمونه و اسوه زهد و تقوا و علم و فقاهت که عمر پر برکت خود را در نشر معارف اهل بيت (ع) و تربيت شاگردان سپري کرد، درسال 1299 هجري شمسي مطابق با 1399 هجري قمري در تهران به دنيا آمد.


ايشان دروس مقدمات و سطح حوزه را در تهران و در محضر پدر دانشمند و برادر بزرگوارشان حاج ابوالقاسم، طي کردند و در سال 1324 شمسي براي تکميل دروس حوزه به نجف اشرف و آستان مقدس اميرالمومنين مهاجرت کردند و بيش از 16 سال از محضر بزرگاني چون مرحوم آيت‌الله شيخ محمد علي کاظميني، آيت‌الله حاج شيخ ابوالحسن اصفهاني، آيت‌الله حاج سيد محمود شاهرودي و آيت‌الله خوئي کسب علم نموده و به مقام والاي اجتهاد نايل آمدند به طوري که ايشان از اولين کساني بودند که آيت‌الله خوئي اجازه اجتهاد ايشان را نيز با خط خود نوشتند.


آيت‌الله فلسفي در نجف اشرف در کنار کسب فيض از علماي بزرگ خود به تدريس دروس عالي سطح مخصوصا کفايه الاصول مشغول بودند. تبيين مطالب توسط ايشان به قدري دقيق و روان بوده که درس ايشان جزء بهترين دروس کفايه آن وقت محسوب گرديده است.


آيت‌الله فلسفي در سال 1350 شمسي به دعوت مرحوم آيت‌الله حاج سيد محمد‌هادي ميلاني با هجرت خود به مشهد مقدس جان دوباره‌اي به اين حوزه بخشيدند و در جوار حرم حضرت ثامن الحجج (ع) رحل اقامت افکنده و به تدريس خارج فقه و اصول پرداختند که تربيت بيش از صدها عالم و دانشمند ثمره بيش از سي و پنج سال تلاش علمي و عملي ايشان است. وي در کنار برخورداري از کرسي تدريس هرگز ارتباطش را با توده مردم رها نکرد و دعوت جمعي از مومنان شهر را براي حضور در مسجد شهدا پذيرفت و با مردم ارتباطي نزديک و تنگاتنگ برقرار نمود و به تدريس معارف و مباحث اخلاقي پرداخت.


آن عالم رباني آنچه در بحث‌هاي اخلاقي مطرح مي‌فرمود خود بيش از همه بدان عامل بود. هر گاه سخن مي‌گفت تنها مرجع آن قرآن، حديث و معارف اهل بيت (ع) بود.


ساده زيستي و پرهيز از تعلقات دنيوي مرحوم آيت‌الله فلسفي (ره) زبانزد خاص و عام بود، به خصوص که در مقابل تقاضاي مصرانه علما براي قبول مرجعيت هميشه خودداري مي‌نمود. رفتار ايشان آنچنان متواضعانه بود که گويي توجهي به خود نداشت، تا مطلبي از ايشان خواسته نمي شد حرف نمي زد، در جلسات درس با صبر و حوصله فراوان به اشکالات طلاب پاسخ مي‌داد و هر کسي که خدمت ايشان مي‌رسيد و سوالي داشت با خوشرويي و گشاده رويي آقا مواجه مي‌شد. هرگاه لب به سخن مي‌گشود براستي که سخنانش قابل استفاده بود و چون سخن او از دل بر مي‌آمد تاثير عميقي بر مخاطبين داشت.


کارهاي شخصي و روزمره زندگي را خودش انجام مي‌داد و تواضع و فروتني از نشانه‌هاي بارز اخلاقي ايشان بود.

اين عالم بزرگوار در کنار فعاليت‌هاي علمي و درس‌هاي اعتقادي و اخلاقي از همان ابتدا در کنار ساير علماي وقت تهران جزء حاميان انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام راحل بود، بطوريکه نام و امضاي ايشان در اعلاميه‌هاي سال 42 در کتاب اسناد سياسي 40 گواه صدق حمايت ايشان است و نمونه ديگر اين حضور را مي‌توان در ايام شکوفاشدن جمهوري اسلامي ايران به رهبري امام خميني (ره) ديد ؛ آنگاه که حوزه درس او نيز همانند ديگر کانون‌هاي تحصيلي در اعتراض به حکومت ستم شاهي تعطيل شد و خود نيز با مشارکت در امضاي اطلاعيه‌هايي که از جانب علماي مشهد صادر مي‌شد، مردم را به حضور گسترده در راهپيمايي‌ها فرا مي‌خواند و همراه ديگر عالمان آگاه شهر پيشاپيش مردم در همبستگي با شور انقلابي ملت مسلمان ايران شرکت مي‌نمود.

با ورود حضرت امام خميني (ره) به ايران، در روز پانزده بهمن سال 1357 همراه با گروهي از علماي مشهد، از جمله مرحوم آيت‌الله ميرزا حسنعلي مرواريد و آيت‌الله سيد عزالدين حسيني زنجاني، براي خيرمقدم گويي به رهبر انقلاب راهي تهران شد.


در دوازدهم مرداد سال 1358 شمسي در انتخابات نخستين مجلس خبرگان که به منظور تدوين قانون اساسي جمهوري نوپاي اسلامي ايران تشکيل شد، در پي پافشاري گروهي از خير انديشان و به انتخاب مردم همراه با جمعي از خبرگان شهر از جمله مرحوم آيت‌الله حاج شيخ ابوالحسن شيرازي و مرحوم آيت‌الله حاج ميرزا جواد آقا تهراني به اين مجلس راه يافت تا آموخته‌ها و يافته‌هاي خود را در صحنه عمل به کار گيرد و در تحکيم بنيان‌هاي نظام ديني کشور سهيم باشد.


ارادتش به خاندان عصمت و طهارت او را به آستان مقدس امام هشتم کشانده بود و سبب شد تا ايشان 3 دهه در جوار مرقد پاک حضرت ثامن الحجج (ع) زندگي کند. هر سال در ايام سوگواري شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) محفل عزايي در منزل خويش برپا مي‌کرد و در روز شهادت آن بانوي يگانه، پيشاپيش هيأت‌هاي عزاداري رهسپار حرم مطهر مي‌شد و اشک ماتم مي‌ريخت. گذراندن اين ايام بدون حضور ايشان چه سخت و دردناک است بر مردم شريف مشهد و علما و فضلاي حوزه که از تاسوعاي حسيني سال گذشته در فقدان اين عالم رباني و عارف، اشک مي‌ريزند.


شايد همين ارادت بي پايانش به خاندان امامت بود که درگذشت جانکاهش نيز هنگامي رخ داد که هنوز غبار سوگواري در تاسوعاي محرم از سر و روي عزاداران حسيني سترده نشده بود و هنوز سرشک اندوه مصائب حضرت ابوالفضل العباس (ع) در ديده عاشقان مانده بود و خبر جانسوز ارتحالش زماني در شهر پيچيد که هنوز غم سترگ شهادت حضرت اباعبدالله الحسين (ع) در پيش رو بود.


اين گونه بود که پس از 85 سال زندگي، مقارن اذان ظهر روز تاسوعاي سال 1427 هجري قمري برابر با 19 بهمن 1384 هجري شمسي قلب استاد از تپش ايستاد و قلب شهر نيز دمي به خود لرزيد.


پيکر اين عالم رباني يک شبانه روز در منزل آن بزرگوار مورد وداع طلاب، علما و مردم شهر قرار گرفت و در روز جمعه 21 بهمن از مسجد شهدا به سمت حرم مطهر امام رضا (ع) تشييع شد و در جوار بارگاه رضوي در رواق دارالسرور در کنار حضرت آيت‌الله مرواريد آرام گرفت و دوست و همراه هميشگي سال‌هاي اقامتش در مشهد پيوست.


عالمي که هرگز دنيا او را فريفته خود نکرد، با فروتني زيست و با عزت و سرافرازي از دنيا خداحافظي کرد و جمعي را در سوگ خويش ماتم زده و گريان کرد.


عاش سعيدا و مات سعيدا

عليرضا نوروزي ـ مشهد مقدس


_________________
فَمَنْ اتبَعَ هُدايَ فَلايَضِلُ وَ لا يَشقَي( طه/123