نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: استان هرمزگان

  1. #1

    استان هرمزگان

    استان هرمزگان با وسعت شصت و هشت هزار و چهارصد و هفتاد و پنج و هشت دهم كیلومتر مربع، در جنوب ایران واقع شده است.
    این استان از شمال و شمال شرقی با استان كرمان؛ از جنوب با خلیج فارس و دریای عمان از جنوب شرقی با سیستان و بلوچستان؛ و از غرب با استان‌های فارس و بوشهر همسایه است. تنگه هرمز، یكی از حساس‌ترین و حیاتی‌ترین گذرگاه‌های آبی عصر حاضر، در قلمرو سیاسی این استان قرار دارد.
    این تنگه هلالی شكل صد و هشتاد و هفت كیلومتر طول دارد. عمق تنگه هرمز به دلیل شیب تند كف آن از قسمت شمال به جنوب متغیر است؛ به طوری كه در نزدیكی جزیره لارك، در حدود سی و شش متر و در ساحل جنوبی نزدیك شبه جزیره مسندام صد و هشتاد متر است.
    همچنین چهارده جزیره كوچك وبزرگ به نام‌های ابوموسی، بنی فرور، تنب بزرگ وكوچك، سیری، شتور، فرور، كیش، لاوان، قشم، لارك، هرمز، هندورابی و هنگام در محدوده آب‌های ساحلی این استان قرار دارند.
    استان هرمزگان،‌طبق آخرین تقسیمات كشوری،‌مشتمل بر هشت شهرستان،‌بیست و یك بخش، شصت و نه دهستان و دو هزار و چهل و شش آبادی دارای سكنه است و شهرستان‌های آن عبارتند از: بندرعباس، بندر لنگه، میناب، رودان، قشم، جاسك، حاجی‌آباد و ابوموسی.


    جغرافیای طبیعی و اقلیم استان

    بخش عمده‌ای از مساحت این استان را مناطق كوهستانی در برگرفته‌اند. كوه‌های این منطقه ادامه رشته كوه‌های زاگرس‌اند كه به تدریج از شمال شرقی به جنوب شرقی امتداد می‌یابند. ادامه این رشته همراه با كاهش ارتفاع، به تپه ماهورهای آهكی، گچی و شنی منتهی شده و به زمین‌های پست ساحلی خلیج‌فارس و دریای عمان متصل می‌گردد.
    این ناحیه پست ساحلی، در اطراف تنگه هرمز وسعت بیشتری یافته، و شرایط مساعدی برای كشاورزی و صیفی‌كاری به وجود آورده است.با توجه به مشخصات اقلیمی و استقرار استان هرمزگان در منطقه فوق حاره‌ای، گرمی هوا مهم‌ترین پدیده مشهود اقلیمی آن است.استان هرمزگان از مناطق گرم و خشك ایران است و اقلیم آن تحت تأثیر آب و هوای نیمه‌بیابانی و بیابانی قرار دارد. هوای نوار ساحلی در تابستان‌ها، بسیار گرم و مرطوب است و گاهی نیز دمای آن از پنجاه و دو درجه سانتی‌گراد تجاوز می‌كند. دمای متوسط سالانه این منطقه در حدود بیست و هفت درجه سانتی‌گراد است.


    از ویژگی‌های آب و هوایی استان هرمزگان، یك فصل طولانی گرم و یك فصل كوتاه خنك است. فصل گرم همراه با هوای شرجی نه ماه به درازا می‌كشد. فصل تابستان از اوایل اسفندماه شروع می‌شود؛ هوا رفته رفته رو به گرمی می‌رود تا این كه گرما در تیر و مرداد به اوج خود می‌رسد. فصل خنك آن همراه با خشكی نسبی هوا، در حدود سه ماه طول می‌كشد. این فصل از اوایل آذرماه شروع می‌شود و تحت تأثیر توده‌های هوای خنك غربی قرار می‌گیرد.

    دمای هوای این استان، در سردترین شب‌های سال، به ندرت به صفر درجه می‌رسد و در روزهای زمستانی، دمای آن معمولاً از ده درجه سانتی‌گراد بالای صفر پایین‌تر نمی‌آید. اصولاً آب و هوای این استان همانند آب و هوای نواحی بیابانی است و میزان بارش‌های جوی آن نیز فوق‌العاده اندك می‌باشد. در این منطقه، در حدود نه ماه از سال، بارندگی مهمی صورت نمی‌گیرد و قسمت عمده بارندگی آن نیز در یك یا دو نوبت به وقوع می‌پیوندد در همان موارد اندك هم،‌ بارندگی آن اغلب مانند باران‌های بهاری سیل‌آسا است و خسارات فراوانی به بارمی‌آورد. میزان رطوبت‌ نسبی در سواحل خلیج‌فارس عمدتاً بالا است و بین بیست تا صد درصد نوسان دارد.

    جغرافیای تاریخ استان

    جغرافیای تاریخی استان هرمزگان با تاریخ و جغرافیای خلیج‌فارس در هم آمیخته است. تا قرن چهارم پیش از میلاد، مدارك پراكنده‌ای بر پایه نوشتارهای تاریخ‌نگاری یونانی درباره خلیج‌فارس وجود دارد. ظاهراً در دوران بسیار كهن، اقوامی در سواحل غربی خلیج‌فارس و دشت‌های جنوبی و غربی ایران می‌زیسته‌اند. شواهدی نیز مبنی بر پیدایش و توسعه دریانوردی در آن دوران وجود دارد. از جمله می‌توان به دریانوردی بابلیان در قرن هفتم پیش از میلاد، در خلیج‌فارس اشاره كرد. نخستین مدرك قطعی در خصوص دریانوردی در خلیج‌فارس،‌ به زمان نئار خورس یا «نئارك»، دریاسالار اسكندر مقدونی، مربوط است.

    اسكندر پس از فتح سرزمین‌های اطراف رودخانه سند (هندوستان) ظاهراً از طریق مصب رودخانه سند و دریا، به سوی مكران و تنگه هرمز و خلیج‌فارس حركت كرد و در سال سیصد و بیست و شش قبل از میلاد، از دهانه رودخانه سند گذشت؛ ولی طوفان و امواج سهمگین دریا وی را مجبور به بازگشت نمود. اسكندر، دریاسالار خود به نام نئارك ( نئار خوس ) را به عنوان سرپرست ناوگان دریایی رهسپار خلیج‌فارس كرد. نئارك پس از عبور از سواحل مكران،‌ به بندر هرمز یا میناب كنونی رسید. نئارك در خلیج‌فارس به جزیره خالی از سكنه‌ای به نام «بارقانا»‌كه گفته می‌شود همان جزیره «هرمز» یا «لارك» یا «اوآراكنا» و یا «كیش» كنونی است،‌رسید.

    نئارك چنین گفته است كه هیچ یك از سواحل را در طول سفر دریایی خود مانند سواحل خلیج‌فارس آباد و مزروع ندیده است. تاریخ مكتوب بندر هرمز از زمان اردشیر بابكان آغاز می‌شود. مورخین شرقی و اروپایی چنین گفته‌اند كه روزگار آبادانی بندر هرمز بین سال‌های دویست و چهل و یك الی دویست و یازده میلادی بوده؛ ولی پس از ظهور اسلام و سقوط دولت ساسانی، به عنوان یكی از مهم‌ترین مراكز داد و ستد شرق معروفیت پیدا كرده است. در سال‌های هفتصد و پنجاه الی ششصد و شصت و یك میلادی، منطقه خلیج‌فارس جزو قلمرو خلافت اموی و سپس جزو قلمرو خلافت عباسی (در سال‌های هزار و دویست و هشتاد و پنج الی هفتصد و پنجاه میلادی) بوده است.

    از اواخر قرن هشتم میلادی كه دوران شكوفایی خلافت عباسی بود، داد و ستدهای دریایی رونق بسزایی یافت. بسیاری از مورخین،‌این راه دریایی را با اهمیت‌تر از جاده معرو ف ابریشم یا شاخه مهمی از آن می‌دانند. ماركوپولو، جهانگرد مشهور ایتالیایی در سال‌های هزار و دویست و هفتاد و دو و هزار و دویست و نود و سه میلادی از بندر هرمز دیدن كرد. وی گزارش كرده است كه جواهرات ایران، عاج و ابریشم هند و چین و مروارید بحرین در بازارهای بندر هرمز خرید و فروش می‌شده است.
    در سال هزار و سیصد میلادی سیف‌الدین- پادشاه بومی بندر هرمز- از ترس حمله مغول‌ها، بندر هرمز را ترك و به جزیره هرمز (جردم) عزیمت كرد و در آنجا شهر دیگری بنا نهاد. در سال هزار و چهارصد و پنجاه و سه میلادی هنگامی كه قسطنطنیه به دست سلطان محمد فاتح سقوط كرد، ارتباط زمینی اروپاییان با آسیا گسسته شد. در سال هزار و چهارصد و نود و هفت میلادی، برای اولین بار استعمارگران غربی به فرمانروایی «واسكو دوگاما» در بنادر خلیج‌فارس پیاده شدند.

    در سال هزار و پانصد و شش میلادی پرتغالی‌ها به عنوان محافظت از منافع پرتغال در برابر تجار مصری و ونیزی، به رهبری «آلفونسو آلبوكرك» با هفت‌كشتی جنگی جزیره هرمز را محاصره نمودند. بندر هرمز در این زمان،‌كلید تجاری خلیج‌فارس محسوب می‌شد و راوادویه از كنار همین بندر در تنگه هرمز عبور می‌كرد. سقوط هرمز كه از نظر تجاری و نظامی برای دولت ایران اهمیت داشت، به جدا شدن هرمز از ایران و تسلط پرتغالی‌ها بر تنگه هرمز و وضع مالیات برای عبور كشتی‌ها گردید.


    شاه اسماعیل صفوی كه در صدد اعاده مالكیت ایران بر هرمز بود به سبب گرفتاری‌های ناشی از جنگ با عثمانیان، به بیرون‌راندن پرتغالی‌ها موفق نشد و پیمانی با آنان منعقد نمود كه به موجب آن پرتغالی‌ها می‌بایست در لشكركشی به بحرین، شاه اسماعیل را مساعدت می‌كردند. با این پیمان تسلط پرتغالی‌ها بر خلیج‌فارس تا مدتی تثبیت شد؛ ولی شاه‌عباس بزرگ با كمك قوای انگلیس، حاكمیت پرتغالی‌ها بر خلیج‌فارس را پایان داد. هنلدی‌ها در هزار و چهار هجری قمری تجارتخانه‌ای در بندرعباس تأسیس كردند و به دنبال آن رقابت،‌بین هلند و انگلستان شدت گرفت.

    در اواخر دوره سلطنت شاه صفوی، دولت ایران به لغو معافیت گمركی واردات و صادرات هلندی‌ها اقدام كرد. هلندی‌ها به حصار جزیره قشم هجوم آوردند و برای جلوگیری از تجارت انگلیس، چند كشتی‌ جنگی به تنگه هرمز و بندرعباس اعزام كردند.
    دولت ایران ضمن تقاضای صلح، ‌به هلندی‌ها اجازه داد كه در هر نقطه‌ای از ایران به تجارت ابریشم اقدام كنند و از معافیت گمركی در واردات برخوردار شوند. در همین زمان،‌با تیره شدن روابط بین هلند و انگلیس در اروپا،‌ هلندی‌ها به كشتی‌های انگلیس در جاسك حمله كردند و قشم را به دست گرفتند؛ بندرعباس را گلوله‌باران كردند؛ دژ مستحكمی را در نزدیكی تجارتخانه خود در بندرعباس احداث نمودند؛ برای نزدیكی بیشتر با دهانه خلیج‌فارس تأسیسات تجاری خود را به جزیره خارك منتقل كردند و از پرداخت اجاره بهای خارك به میرمهنا، خاكم بندر ریگ و جزیره خارك خودداری نمودند.

    میرمهنا در سال هزار و هفتصد و شصت و پنج میلادی به هلندی‌ها حمله برد، دژ آن‌ها را تسخیر كرد و آنان را از جزیره بیرون راند. بدین ترتیب هلندی‌ها كه مركز تجاری خود را از بندرعباس برچیده بودند،‌ عملاً از خلیج‌فارس خارج شدند. با تشكیل و رسمیت‌یافتن كمپانی هند شرقی،‌دولت انگلیس سیاست گسترده استعماری خود را علیه ایران به كار گرفت و در اندك مدتی بر سراسر سواحل خلیج‌فارس تسلط یافت.دولت انگلیس و عمال كمپانی هند شرقی با نیرنگ، از اتحاد قدرت‌های محلی جلوگیری كردند و با ایجاد جنگ‌های منطقه‌ای، موجبات ضعف آن‌ها را فراهم آوردند.
    در این دوره، سیاست انگلیس در خلیج‌فارس ایجاد شیخ‌نشین‌های متعدد و كوچك بود تا از اتحاد آن‌ها در مقابل خود جلوگیری كند. خلیج‌فارس بعد از جنگ جهانی اول، نه تنها به عنوان یك معبر دریایی تجاری بسیار مهم، بلكه به عنوان بزرگترین كانون نفت و منبع مهم رشد صنایع،‌اهمیت اقتصادی و استراتژیكی فراوانی یافت؛ به طوری كه كلیه طرف‌های تجاری خارجی ایران به ویژه انگلیس با جدیت تمام تلاش كردند حضور فیزیكی خود را در خلیج‌فارس حفظ كنند. موقعیت استراتژیكی استان هرمزگان، در دهه‌های بعدی نیز توجه ویژه به این منطقه را برای دولت‌ها و كشورهای خارجی الزامی می‌ساخت.

  2. #2
    بندر عباس

    تا قبل از قرن چهارم هجری در حوالی بندرعباس- فعلی، بندر و روستای كوچكی به نام «سورو» وجود داشت كه جغرافیا نویسان قرن چهارم هجری قمری از آن نام برده‌اند. برخی معتقدند «شهرو» كه اصطخری به عنوان «دهی كوچك بر كنار دریا» از آن نام برده، همان بندر «سورو» است.

    این بندر در سال نهصد و بیست و چهار هجری قمری «بندر جرون» خوانده می‌شد و دهكده‌ای كوچك بود و در روبه‌روی سواحل شمالی جزیره پراهمیت «هورموز» آن روزگار،‌ قرار داشت. در سال هزار و پانصد و چهارده، پرتغالی‌ها این دهكده كوچك را برای پیاده‌شدن و بارگیری اجناس از خشكی انتخاب كردند.

    به دلیل خرچنگ زیادی كه در ساحل این بندر وجود داشت، نام آن را «بندر كامارااو» یا «كامبارائو»، یعنی بندر خرچنگ گذاشتند. نام متداول بعدی؛ یعنی «گمبرون» یا «گامبرون» به احتمال زیاد از لغت پرتغالی «گامارائو» اقتباس شده است. در سال هزار و ششصد و بیست و دو میلادی شاه عباس توانست با كمك انگلیسی‌ها دست پرتغالی‌ها را از این بندر كوتاه كند. به افتخار این پیروزی «بندر گمبرون» به «بندرعباس» تغییر نام داد.




    تا قبل از سال هزار و ششصد و پنجاه میلادی (هزار و هفتاد هجری قمری) بندرعباس حصار نداشت؛ ولی از این زمان دور شهر را محصور كردند و بر امنیت آن افزوده شد. انگلیسی‌ها و هلندی‌ها در بندرعباس تجارتخانه،‌ و در كنار دریا عمارت زیبایی بنا كردند. در این بندر لنگرگاه مناسبی وجود داشت؛ لذا اكثر كشتی‌های بزرگی كه از هند برای ایران و عثمانی و سایر نقاط كالا حمل می‌كردند،‌ در این بندر لنگر می‌انداختند.

    هلندی‌ها در سال هزار و صد و ده هجری قمری (هزار و ششصد و نود و هشت میلادی) با كسب اجازه از دولت ایران، شهر تازه‌ای با بافت و معماری ویژه، در وسط شهر بندرعباس بنا نمودند. عمارت كلاه‌فرهنگی در همین ایام بنا شده است. بافت و شكل ظاهری شهر جدید تا سال هزار و صد و سی و پنج هجری قمری دوام یافت. در نیمه نخست قرن هفدهم، نمایندگان كمپانی هند شرقی سعی كردند بندرعباس را به پایگاه اصلی خود در خلیج‌فارس تبدیل كنند؛ به همین لحاظ، مركز كمپانی هند شرقی در بندرعباس مستقر گردید.

    ناوهای نظامی كمپانی هند شرقی نیز در آب‌های نزدیك بندرعباس پهلو گرفتند. این شركت در سال هزار و هفتصد و پنجاه و نه به علت متشنج‌شدن اوضاع و بمباران تأسیسات تجاری انگلیسی‌ها در بندرعباس، مركز تجارت خود را از این بندر به بندر بصره منتقل نمود. این امر بیش از پیش، شرایط انحطاط بندرعباس را فراهم كرد. بعد از ظهور نادرشاه، بندر بوشهر مقر ناوگان ایران شد و بندرعباس و توابع آن طبق قرارداد، به سلطان مسقط به اجاره واگذار شد.

    درپی شورش سال هزار و هشتصد و شصت و هشت میلادی در مسقط، این امتیاز لغو شد و شهر بندرعباس و توابع آن دوباره به تصرف كامل دولت ایران درآمد. پس از پیروزی نهضت مشروطیت و تصویب قانون ایالات و ولایات، بندرعباس و توابع آن جزء محدوده ایالت فارس قرار گرفت و سپس در محدوده اختیارات حاكم كرمان درآمد.

    در تقسیمات فعلی كشوری شهر بندرعباس مركز استان هرمزگان است. این شهر یكی از مهم‌ترین مراكز استراتژیكی و تجاری ایران در جوار خلیج فارس و دریای عمان است. بارانداز شهید رجایی، اسكله عظیمی است كه بخش وسیعی از مبادله كالاهای تجاری بین ایران و دیگر كشورها از طریق آن صورت می‌گیرد. بندرعباس از طریق راه‌های دریایی، راه‌آهن، جاده‌های ترانزیتی درجه یك و از طریق هوا به كلیه مناطق داخلی و دیگر كشورهای جهان مرتبط است.






    جاذبه های ديدنی
     عمارت کلاه فرنگی
     قلعه خمیر
     قلعه لا فت
     قلعه هرمز
     محله باستانی سورو
     حمام گله داری
     پل لاتیدان
     معبد هندوها
    ____________________

    بندر لنگه
    در جغرافی زمان هخامنشیان، از بنادر مهم و تجاری خلیج‌فارس اندك نام برده شده است. گمان می‌رود كه بندر «گوگانا» همان بندر لنگه امروزی باشد كه در دوران حكومت هخامنشیان از بنادر معتبر تجاری محسوب می‌شده است؛ ولی در اثر تغییر و تحولات تاریخی و عدم توجه، این بندر كم‌كم رو به انحطاط گذارده و از رونق آن كاسته شده است. در سال هزار و ششصد و سی و هشت «تاورنیه»- سیاح فرانسوی- طی سفر از بصره به بندر لنگه،‌ مدت دو روز در این بندر اقامت نموده و از آن به خوبی یاد كرده است.

    در سال هزار و هفتصد و شصت میلادی، اعراب جواسم سواحل جنوبی خلیج فارس طی یك مهاجرت وسیع، جزیره قشم و بندر لنگه و بندرشناس را تصرف كردند. در زمان كریم‌خان زند (هزار و هفتصد و هفتاد و سه- هزار و هفتصد و چهل و سه میلادی) سهولت ارتباط دریایی خلیج‌فارس از طریق بندرلنگه،‌ رونق تجاری قابل توجهی در بندر لنگه و بندر كنگ به وجود آورد و راه كاروان رو شیراز نیز به اهمیت بازرگانی این دو بندر افزود.

    اعراب جواسم به دستور كریم‌خان زند و بنا به سیاست نظامی او، در بندر لنگه سكونت گزیدند و در آبادی و رونق آن همچنان كوشیدند؛ به طوری كه بندر فوق از مشهورترین بنادر خلیج‌فارس شد و در دوران قاجار، به عروس بنادر ایران معروف گردید. تا سال هزار و هشتصد و نود و شش میلادی، اعراب جواسم بر بندر لنگه تسلط داشتند. در سال هزار و هشتصد و هشتاد و نه میلادی در بندر لنگه دفتر كنسولگری فرانسه تأسیس گردید و از همین سال، گمرك بندر لنگه و بندرعباس زیر نظر و ریاست بلژیكی‌ها قرار گرفت.

    در سال هزار و هشتصد و نود و هشت میلادی یكی از افراد خانواده‌‌های حكومتی بندر لنگه به علت ضعف حكومت مركزی، بندر لنگه و مناطق اطراف آن را تحت تصرف خود درآورد و علی‌رغم مخالفت دولت مركزی ایران،‌ نمایندگانیرا جهت اداره امور بندر لنگه انتخاب نمود. در اوایل سال هزار و هشتصدو نودونه به سلطه او در بندر لنگه خاتمه داده شد.

    در اواخر حكومت سلسله قاجاریه، بندر لنگه روبه ویرانی گذاشت و از شروع جنگ جهانی اول تا بعد از جنگ دوم جهانی هزار و نهصدو چهل‌و پنج كه انواع بیماری‌های واگیردار همراه با فقر و قحطی شیوع پیدا كرده بود، اكثر مردم این شهر فعالیت خود را تعطیل كرده، و به نقاط دیگر مهاجرت كردند. به همین دلیل به مرور زمان، نقاط مسكونی شهر خالی از سكنه شد و شهر فعالیت و چهره واقعی خود را از دست داد و سپس آرام‌آرام رونق یافت. بندر لنگه امروزی شهری نسبتاً آباد است و همچنان فعالیت‌های تجاری آن روبه‌ گسترش می‌باشد. این بندراز طریق جاده‌های درجه یك و فرودگاه، با سایر نقاط ایران ارتباط زمینی و هوایی دارد.




    جاذبه های ديدنی
     عمارت فکری
     قلعه لشتان
     شهر باستانی کنگ

  3. #3
    بندر جاسک

    نام این بندر كه امروز جاسك نامیده می‌شود، در دوران گذشته به صورت‌های جاشك، چاشك، جك، رأس‌الجاسك و چاسك نیز ثبت شده است. در دوران بسیار قدیم بندر جاسك یكی از كانون‌های معتبر آئین میترا بود. معبدی به نام آناهیتا در جاسك باقی مانده است. تهمتن‌بن توران‌شاه ملقب به سلطان قطب‌الدین در سال هزارو سیصدو سی میلادی به بعد در جاسك حكومت داشته است. در سال هزار و ششصد و چهارده میلادی انگلیسی‌ها بندر جاسك را به عنوان بندر تجاری خود در شمال خلیج فارس انتخاب كردند.
    اولین محموله انگلیسی‌ها در سال هزار و ششصد و شانزده با كشتی از هند در جاسك پهلو گرفت و در سال هزار و ششصد و نوزده میلادی، تجار مذكور اولین تجارتخانه شركت هند شرقی در جاسك را تأسیس كردند. این بندر تا زمانی كه بندرعباس به تجارت انگلیسی‌ها اختصاص داده شد، مركز تجارت و معاملات كمپانی هند شرقی با مركز ایران بود. در اواخر سال هزارو ششصد و بیست میلادی هلندی‌ها از ورود دو كشتی كمپانی هند شرقی به بندر جاسك جلوگیری كردند. این كار كه منجر به نبرد سختی بین انگلیسی‌ها و هلندی‌ها در حوالی این بندر شد، به شكست و اخراج هلندی‌ها از بندر جاسك انجامید.

    كشور انگلیس برای بسط نفوذ خود در سال هزار و هشتصد شصت و چهار میلادی اقدام به استحكام مواضع خود در خلیج‌فارس نمود. از جمله این اقدامات، ایجاد خطوط تلگراف و كابل زیر دریایی بود كه ایران و هند را از طریق گواتر- جاسك- بندرعباس مرتبط می‌ساخت. دولت انگلیس استحكامات نظامی چندی در جاسك به وجود آورد. در سال هزار و نهصدویك میلادی خطوط تلگرافی (سیم دریایی) دیگری از بندر جاسك به مسقط (عمان) دایر شد كه مركز آن در جاسك قرار داشت.

    درسال هزار و نهصد و سی‌ و دو از سوی دولت ایران عبور بدون اجازه هواپیماهای انگلیسی و هلندی كه از خاور دور به خاور میانه می‌آمدند، ممنوع اعلام شد؛ زیرا از بدو تأسیس خطوط هوایی، این دو كشور بدون كسب اجازه در فرودگاه‌های جاسك- بندرعباس- لنگه‌ فرود می‌آمدند.

    در نتیجه این ممنوعیت، مسیر پروازهای فوق تغییر كرد. بندر جاسك امروزه از شهرهای نسبتاً آباد استان هرمزگان است كه سه طرف آن را آب‌های ساحلی احاطه كرده و آن را به صورت یك شبه‌جزیره درآورده است. شهر از دو سوی شرق و غرب به خلیج جاسك می‌پیوندد و از سوی دیگر ( شمال شرقی ) ، به مناطق نظامی متصل است. این موقعیت، شكل ظاهری شهر را به حالت طولی درآورده و عرض آن را بسیار محدود كرده.

    جاذبه های ديدنی
     کوه بشاگرد
     رودخانه جگین
     معبدآناهیتا
    ____________________
    جزیره قشم

    مردم ایران در روزگاران پیش از قبولی دین اسلام جزیره قشم را بنوكاوان برخت ابركافان ابركاوان ولافت می‌گفتند ولی به تدریج این اسامی به فراموشی سپرده شد و نام‌های كشم و قشم متدوال گشت. این جزیره را به خاطر طول زیاد آن جزیره « الطویله » نیز نامیده‌اند در زمان شورش مغول و هرج و مرج ناشی از آن، رئیس قبیله توران در جزیره قشم سكونت اختیار كرد و به آبادانی آن پرداخت و به توران‌شاه ملقب شد.

    پرتغالی‌ها در سال هزار و پانصد و هفت میلادی در جزیره قشم استحكامات نظامی مهمی ایجاد كردند، و از ورود كشتی‌های جنگی سایر دولت‌ها به این جزیره جلوگیری كردند. این وضع تا زمان سلطنت شاه‌عباس صفوی ادامه داشت. در سال هزارو ششصد و چهل و پنج، هلندی‌ها قوای نظامی مهمی در خلیج فارس گرد آوردند و به بهانه این كه ایران قرارهای عهدنامه تجاری خود با آن كشور را رعایت نكرده است، حصار و قلعه قشم را تصاحب كردند و نیروهای نظامی خود را در آنجا اسكان دادند؛ ولی به علت گرمای شدید هوا، بسیاری از نیروهای هلندی تلف شده، و عاقبت هلندی ها مجبور به تخلیه جزیره قشم شدند.

    در بین سال‌های هزار و هفتصد و هجده و هزارو هفتصد و بیست میلادی اوضاع خلیج فارس رو به وخامت نهاد. حاكم عمان تعدادی از جزایر واقع در نزدیك سواحل ایران، از جمله قشم را تصرف كرد؛ ولی چندین فروند كشتی جنگی انگلیسی مهاجمان عمانی را مغلوب كردند. پس از مرگ نادرشاه در سال هزار و هفتصد و چهل و هفت میلادی، نفوذ ایران بر خلیج فارس ضعیف‌تر شد و طوایف عرب جواسم توانستند دامنه تجاوزات خود را گسترش داده و حوزه متصرفات خویش را تا نزدیكی سواحل ایران برسانند و در سال هزار و هفتصد و شصت، جزیره قشم را كه تا آن زمان در تصرف یك طایفه مشخص بود، تسخیر نمایند.

    در سال هزار و هفتصد و شصت و سه، كریمخان زند نفوذ و اقتدار خود را در جنوب ایران مجدداً مستقر ساخت. در سال هزار و هشتصدو هشتادو دو میلادی، حكومت انگلیسی بمبئی تصمیم گرفت كه مركزی جهت توقف نیروی دریایی انگلیس در خلیج فارس ایجاد كند. برای این منظور چندین نقطه در خلیج فارس مورد بررسی قرار گرفت و بالاخره باسعیدو، واقع در جزیره قشم برای این منظور انتخاب شد. در این ایام دولت انگلیس قوای خود را در محل باسعیدو استقرار داد. چندی بعد، آنها نیز به دلیل بدی آب و هوا و نبودن امكانات زندگی مجبور به ترك باسعیدو شدند تأسیسات انگلیسی‌ها در بندر باسعیدو هنوز هم باقی مانده است.

    در سال هزار و نهصد و نه میلادی، انگلیسی‌ها مجدداً در بندر باسعیدو، انبارهایی برای سوخت كشتی‌ها ایجاد كردند كه در جنگ جهانی دوم مورد استفاده قرار گرفت پس از پایان جنگ جهانی دوم، به فعالیت انگلیسی‌ها در این بندر خاتمه داده شد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، قشم اهمیت بیشتری پیدا كرد، تا این كه پس از پایان جنگ تحمیلی، در سال هزار و سیصد و شصت و هشت شمسی به عنوان دومین بندر آزاد ایران شناخته شد و به دنبال آن در سال هزار و سیصد و شصت و نه، این عنوان به تصویب هیأت دولت رسید.

    در همین سال فعالیت گمركی این بندر كه یكی از فعال‌ترین مناطق تجاری و صنعتی در خلیج‌فارس و دریای عمان است، آغاز شد بدین ترتیب با فعال‌شدن این بندر، فعالیتهای تجاری ایران با سایر کشورهای همسایه و منطقه گسترش یافت علاوه بر آن، پروژه‌های احداث فرودگاه بین‌المللی قشم و بندرگاه آن، با ظرفیت پذیرش كشتی‌های شصت هزار تنی و نیز طرح اتصال زمینی جزیره قشم به بندرعباس آغاز شد.

    جاذبه های ديدنی
     آب انبار بی بی
     آب انبار خربز
     چاه پرتقالی ها
     شهر قدیمی خربز
     تپه کولغان قشم
     د بالا تل
     نیایشگاه میترا
    ____________________
    شهر میناب

    تاریخ میناب با تاریخ شهر هرمز باستانی در آمیخته است. در حال حاضر خرابه‌های این شهر در نزدیكی شهر میناب قرار دارد و در واقع این شهر جای آن را گرفته است. در سال سیصد و بیست‌ و شش قبل از میلاد، اسكندر مقدونی دریاسالار خود- نئار‌خوس (نئارك) - را از طریق مصب سند رهسپار خلیج‌فارس كرد. وی پس از عبور از سواحل مكران به دهانه رودخانه «آدمیس» در نزدیكی شهر هرمز رسید و مورد استقبال اهالی شهر قرار گرفت و چندین روز در این شهر اقامت كرد.
    عده‌ای از مورخان، بنیانگذاری شهر هرمز كهنه را به اردشیر بابكان (پاپكان) ساسانی منسوب می‌دانند؛ در صورتی كه چندین قرن پیش از آن سپاه اسكندر در این شهر اقامت داشته است. در حدود سال هزار میلادی یكی از شیوخ عمان به نام محمد برای تصرف خلیج فارس و سواحل آن هجوم آورد و از نارضایتی اهالی هرمزنسبت به حاكم وقت استفاده كرد و بندر هرمز را تصرف كرد.

    پس از او، پسر وی به نام سلیمان وسپس فرزندان او حكومت شهر هرمز را به دست گرفتند در سال هزارو سیصد میلادی، جمعی از سواران مغول (نوادگان امیر تیمور گوركانی) به این شهر حمله كردند و خرابی بسیار به بارآوردند. در نتیجه امیر هرمز همراه با مردم شهر، بندر هرمز را ترك كرده و به جزیره هرمز كنونی مهاجرت نمودند و بدین ترتیب حكومت خشكی هرمز به جزیره جرون منتقل شد.

    در سال‌های هزار و هفتصد و نودوسه تا هزارو هشتصد چهار میلادی سلطان عمان- سلطان‌ابن احمد- با حمایت انگلیسی‌ها، حاكمیت خود را در گواتر به ناصرخان- حاكم آن ناحیه- تحمیل كرد و نفوذ خود را در سواحل مكران گسترش داد و بدین‌سان سواحل دریای عمان نیز به دست وی افتاد. وی در رویارویی با ایران احتیاط می‌كرد؛ اما سعی كرد تا اداره بندرعباس و میناب را نیز به دست آورد.

    در این ایام، آغامحمدخان قاجار به دلیل درگیری‌های داخلی فرصت نكرده بود تا قدرت خود را در جنوب كشور تحكیم نماید. بدین لحاظ جزائر قشم و هرمز تحت كنترل حكومت عمان قرار داشت. در سال هزار و هشتصد و پنجاه و دو با توافق دولت ایران و عمان عهدنامه‌‌ای تنظیم شد كه طی آن، اراضی سواحل و جزیره‌های ایران و شهر میناب مجدداً به مالكیت ایران درآمد. میناب امروزی كه تاریخ آن با قدمت تاریخی هرمز قدیمی درآمیخته است، شهری آباد و پررونق است. این شهر یكی از نواحی مستعد كشاورزی استان هرمزگان نیز هست و محصولات جالیزی، مركبات وخرمای آن بسیار معروف می‌باشد.

    جاذبه های ديدنی
     قلعه هزاره
     رود میناب
     امامزاده امیر دیوان

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •