صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 20

موضوع: . . . . . . . . . . . . . . . قدم در کویر بگذار . . . . . . . . . . . . . . .

  1. #1
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2011/08/09
    محل سکونت
    ♥بــیرجند♥
    نوشته ها
    6,287
    سپاس ها
    955
    سپاس شده 2,042 در 1,357 پست
    نوشته های وبلاگ
    34

    پیش فرض . . . . . . . . . . . . . . . قدم در کویر بگذار . . . . . . . . . . . . . . .

    سلام

    به کویر خوش آمدید

    قدم به دیده منت کویر گذاشتید




    . . . . . . . . . . . . . . . قدم در کویر بگذار . . . . . . . . . . . . . . .

  2. #2
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2011/08/09
    محل سکونت
    ♥بــیرجند♥
    نوشته ها
    6,287
    سپاس ها
    955
    سپاس شده 2,042 در 1,357 پست
    نوشته های وبلاگ
    34

    پیش فرض

    كویر، درویش بی ریای زمین


    پا بر شن ها كه مي گذاري گويا آرامش مرموزش تو را در آغوش مي كشد

    تا از هياهوها و شلوغي هاي روزمره زندگي شهري برهاندت،

    كوير اين درويش بي رياي زمين خوشحال از داشتن ميهماني است كه عاشق صفا و پاكي آن هستند.




    . . . . . . . . . . . . . . . قدم در کویر بگذار . . . . . . . . . . . . . . .

  3. #3
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2011/08/09
    محل سکونت
    ♥بــیرجند♥
    نوشته ها
    6,287
    سپاس ها
    955
    سپاس شده 2,042 در 1,357 پست
    نوشته های وبلاگ
    34

    پیش فرض

    کویر! …

    آنچه در کویر زیبا می روید خیال است ! این تنها درختی ست که در کویر خوب زندگی می کند .

    می بالد و گل می افشاند ، و گل های خیال ! گل هایی همچون قاصدک ، آبی و سبز و کبود و عسلی ، هر یک به رنگ آفریدگارش ،

    به رنگ انسان خیال پرداز و نیز به رنگ آنچه که قاصدک بسویش پر می کشد و برویش می نشیند .

    کویر انتهای زمین است ؛ پایان سرزمین حیات . در کویر گویی به مرز عالم دیگر نزدیکیم ؛ در کویر خدا حضور دارد .

    در کویر بیرون از دیوار خانه ، پشت حصار ده دیگر هیچ نیست .

    صحرایی بی کرانه عدم است . خوابگاه مرگ و جولانگاه هول ، راه تنها به سوی آسمان باز است .آسمان!

    کشور سبز آرزوها ، چشمه زلال و مواج نوازش ها ، امیدها و انتظار و انتظار !

    … سرزمین آزادی ، نجات ، جایگاه بودن و زیستن ، آغوش خوشبختی ، نزهتگه ارواح پاک ، فرشتگان معصوم ، میعادگاه انسان های خوب .

    آسمان تفرجگاه مردم کویر است و تنها گردشگاه آزاد و آباد کویر .

    ماه ، میعادگاه دل های اسیر و چشمه سار زیبایی و رهایی و دوست داشتن .

    مهتاب کویر ، بارش وحی ، تابش الهام ، دامان حریر الههء عشق ، گسترده در زیر سرهایی در گرو دردی ،
    انتظاری


  4. #4
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2011/08/09
    محل سکونت
    ♥بــیرجند♥
    نوشته ها
    6,287
    سپاس ها
    955
    سپاس شده 2,042 در 1,357 پست
    نوشته های وبلاگ
    34

    پیش فرض

    کاش آسمان حرف کویر را می فهمید و اشک خود را نثار گونه های خشک کویر می کرد...


    . . . . . . . . . . . . . . . قدم در کویر بگذار . . . . . . . . . . . . . . .

  5. #5
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2011/08/09
    محل سکونت
    ♥بــیرجند♥
    نوشته ها
    6,287
    سپاس ها
    955
    سپاس شده 2,042 در 1,357 پست
    نوشته های وبلاگ
    34

    پیش فرض

    بارانی باید...


    همه چیز اگر کمی تیره می نماید...

    باز روشن می شود زود

    تنها فراموش مکن این حقیقتی است:

    بارانی باید، تا که رنگین کمانی برآید

    و لیموهای ترش تا که شربتی گوارا فراهم شود

    و گاه روزهایی در زحمت

    تا که از ما، انسان هایی تواناتر بسازد.

    خورشید دوباره خواهد درخشید، زود

    خواهی دید.

    کولین مک کارتی

  6. #6
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2011/08/09
    محل سکونت
    ♥بــیرجند♥
    نوشته ها
    6,287
    سپاس ها
    955
    سپاس شده 2,042 در 1,357 پست
    نوشته های وبلاگ
    34

    پیش فرض

    نیایش

    خدایا،

    آتش مقدس شک را

    آن چنان در من بیفروز

    تا همه ی یقین هایی را که در من نقش کرده اند، بسوزد.

    و آنگاه از پس توده ی این خاکستر،

    لبخند مهراوه بر لب های صبح یقینی،

    شسته از هر غبار، طلوع کند.

    خدایا،

    به هر که دوست می داری بیاموز

    که عشق از زندگی کردن بهتر است،

    و به هر که دوست تر می داری، بچشان

    که دوست داشتن از عشق برتر!

    خدایا،

    به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ،

    بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است، حسرت نخورم.

    و مردنی عطا کن که بر بیهودگی اش، سوگوار نباشم.

    بگذار تا آن را من، خود انتخاب کنم،

    اما آن چنان که تو دوست داری.

    چگونه زیستن را تو به من بیاموز،

    چگونه مردن را خود خواهم دانست !



    دکتر علی شریعتی

    . . . . . . . . . . . . . . . قدم در کویر بگذار . . . . . . . . . . . . . . .

  7. #7
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2011/08/09
    محل سکونت
    ♥بــیرجند♥
    نوشته ها
    6,287
    سپاس ها
    955
    سپاس شده 2,042 در 1,357 پست
    نوشته های وبلاگ
    34

    پیش فرض

    کویر می کوشد تا به یاد تو که غرقه در اب و آبادی زندگی شهری ، آورد که :

    ای خو کرده به غربت غرقه در روزمرگی دنیا

    ای به صدها بند نیاز چسبیده به خاک !

    ای در بهشت بی دردی و نا بینایی دلخوش کرده و خود را قطعه قطعه ،

    ناله ی سگ های هار لحظه ها و نیازهای دروغین کرده ،

    ای قربانی مصرف ! کالای مصرفی مصرف هایت !

    ای غربت

    زندگی بورژوازی و فلسفه ی مصرف ، عطش عزیزت را فرو ننشاند !

    شعله ی عشق را در جنسیت فرو نکشند ،

    آب کم جو تشنگی آور به دست!

    چه آرامش مرده و چه برخورداری مرداری!

    عطش ، دغدغه ، عشق، جدایی غربت ، بیگانگی از خویش ،… همه یعنی « خود آگاهی »!

    آنچه در آبادیها از آدم می گیرند ، در کویر می توان به دست آورد . کویر « خود آگاهی هبوط است »



    کویر تجسم سرنوشت آدمی در طبیعت است ..


    دکتر شریعتی



    . . . . . . . . . . . . . . . قدم در کویر بگذار . . . . . . . . . . . . . . .

  8. #8
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2011/08/09
    محل سکونت
    ♥بــیرجند♥
    نوشته ها
    6,287
    سپاس ها
    955
    سپاس شده 2,042 در 1,357 پست
    نوشته های وبلاگ
    34

    پیش فرض

    شبِ کویر، این موجودِ زیبا و آسمانی که مردم شهر نمی شناسند.

    آن چه می شناسند شب دیگری است؛ شبی است که از بامداد آغاز می شود.

    شب
    کویر به وَصف نمی آید. آرامشِ شب که بی درنگ با غروب فرا می رسد _

    آرامشی که در شهر از نیمه شب، درهم ریخته و شکسته می آید و پریشان و ناپایدار _

    روز زشت و بی رحم و گذران وخفه ی کیور میمیرد و نسیم سرد و دِل اَنگیز غروب،

    آغاز شَب را خبر می دهد...

  9. #9
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2011/08/09
    محل سکونت
    ♥بــیرجند♥
    نوشته ها
    6,287
    سپاس ها
    955
    سپاس شده 2,042 در 1,357 پست
    نوشته های وبلاگ
    34

    پیش فرض

    …آسمان کویر، این نخلستانِ خاموش و پر مهتابی که هر گاه مشتِ خونین و بی تاب قلبم را

    در زیر باران های غیبی سکوتش می گیرم و نگاه های اسیرم را هم چون پروانه های شوق

    در این مزرعِ سبز آن دوست شاعرم رها می کنم.

    ناله های گریه آلود آن روح دردمند و تنها را می شنوم.

    ناله های گریه آلود آن امام راستین و بزرگم را که هم چون این شیعه ی گم نام و غریبش،

    در کنار آن مدینه پلید و در قلب آن کویر فریاد،

    سر در حلقوم پاه می بُرد و می گریست.

    چه فاجعه ای است در آن لحظه که یک مرد می گِرید!…چه فاجعه ای….

  10. #10
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2011/08/09
    محل سکونت
    ♥بــیرجند♥
    نوشته ها
    6,287
    سپاس ها
    955
    سپاس شده 2,042 در 1,357 پست
    نوشته های وبلاگ
    34

    پیش فرض

    . . . . . . . . . . . . . . . قدم در کویر بگذار . . . . . . . . . . . . . . .


    به پشت سر نگاهی می اندازم جای پای خود را روی

    شن های ساحل می بینم.

    دریا خوب نگاهم می کند ...دیگر می داند

    کجا به سراغم بیاید...

    هنوز موقع ان نرسیده است .پا هایم شنی شنی است.

    وسعت دیدم را آبی بی کرانی در بر گرفته است که

    نمی توانم چشم از ان بر دارم.

    خیلی باید مرد باشی که فریب وسوسه های دریا را نخوری و

    دل به آب ندهی.

    می نشینم لب ساحل. جایی که گوش ماهی ها جمعشان جمع است.

    از کوچک تا بزرگشان را با دقت نگاه می کنم.

    توی هیچ کدام از انها نمی توانی یکرنگی پیدا کنی.

    اینکه مثلا همه اش سفید باشد یا قهوه ای.

    پای درد و دلشان که می نشینم، حرفای زیادی برای گفتن دارند.

    اینکه از دل دریا آمده اند و از دلش خبر دارند.

    اینکه تمام نقشه هایش را عین کف دست می دانند.

    دریا نامردی به تمام معنا هست. لب ساحل مثل یک دلبرک با

    موج هایش پاهایت را نوازش می دهد و دلبری می کند.

    اما وقتی اعتماد می کنی و به آغوشش جان می سپاری زیر

    پایت را خالی می کند. اینقدر حرفه ای که حتی اگر

    غواص هم باشی دست و پایت گم می شود.

    دریا مثل همان دلبرک های فرشته نما، فقط از دور خوب است

    که دل به آوازش دهی و از دلبری هایش به حض بصری برسی.

    ولی از من نصیحت که مرد باش و به وسوسه هایش بها نده.

    نزدیکش که بروی می فهمی که چه زبان تلخ و شوری دارد واز

    فرشته بودن فقط لباسش را داراست.

    بی دلیل نیست که دریا نامی برای دختران است!


صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •