نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: نگاه نهج‏البلاغه به نوجوانان !!!

  1. #1
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    Smile نگاه نهج‏البلاغه به نوجوانان !!!

    بسم الله الرحمن الرحیم


    نگاه نهج‏البلاغه به نوجوانان


    حسن قريشى كرين


    مقدّمه


    دوره نوجوانى حساس‏ترين و با اهميت‏ترين دوران زندگى انسان است كه معمولاً بين سنين 12 الى 18 سالگى مى‏باشد.

    در اين دوره فرد نه كودك و نه هنوز به درستى بالغ شده است و دوره بحرانى زندگى خود را مى‏گذراند كه گاهى رفتار و اعمال كودكانه او موجب آزار

    بزرگترها و گاهى رفتار عاقلانه او باعث تحسين و تعجّب آنها مى‏شود.

    نوجوان در سنينى قرار دارد كه به درستى نمى‏داند چه بايد بكند؟ كدام شيوه را در زندگى خود برگزيند؟

    برخى بزرگترها به او مى‏گويند: تو هنوز بچّه‏اى! گاهى ديگران به او مى‏گويند: تو ديگر بزرگ شده‏اى چرا كار بچّه‏گانه از تو سر مى‏زند؟

    او خود را در اين امر و نهى، سرزنش و عتاب، حيران مى‏بيند.


    مراحل رشد



    دوره نوجوانى به سه مرحله تقسيم مى‏شود:


    1. مرحله قبل از بلوغ:


    كه هنوز فرد در اين مرحله احساس كودكى مى‏كند و به تدريج صفات بلوغ شروع به ظاهر شدن مى‏كند.


    2. مرحله بلوغ:


    كه بين مرحله كودكى و نوجوانى قرار دارد. معيارهاى بلوغ در اين مرحله ظاهر مى‏شود و بيشترين تغيير جنسى صورت مى‏گيرد و

    بر والدين و مربيان لازم است در اين مرحله عنايت ويژه‏اى به نوجوان نمايند و راهنمايى‏هاى لازم را نسبت به او دريغ ننمايند و نوجوان

    را از نظر فكرى يارى دهند. چون آنان براى رشد روانى و سازندگى خود، نيازمند هدايت و راهنمايى مربيان صالح و انديشمند هستند

    تا چگونه زيستن را بياموزند و هويت خود را دريابند و از بروز اعمال ناهنجار در برابر حوادث به وجود آمده جلوگيرى نمايند.


    3. مرحله بعد از بلوغ:


    كه شخصيت نوجوان تا حدّى در اين مرحله شكل گرفته و انتخاب دوست، شغل، رشته تحصيلى و... بهترين همدم او در زندگى است.

    نوجوان در اين مرحله با تغييراتى روبه‏روست كه از جمله آن، رشد بى‏تناسب اعضا و اندامهاست كه گاهى نمى‏تواند بر اندامهاى خود مسلّط شود.

    پر انرژى، پر سر و صدا و شلوغ، كم‏حوصلگى، سركش و طاغى و ناآرام بودن، دوستدار احترام به شخصيت و استقبال از راهنمايى‏هاى ديگران،

    از ديگر ويژگى‏هاى اوست.


    نهج‏البلاغه يكى از برترين كتابى است كه به
    اخ‏القرآن (برادر قرآن) شهرت يافته است.

    اين كتاب
    «آن چنان بزرگ و با عظمت است كه دست عقول بشر به اين آسانى به آن نمى‏رسد. دليل آن همين است كه اين كتاب تراوش روح با عظمت

    كسى است كه مظهر اسم اعظم خداوند است، معلّم جبرائيل، قرآن ناطق و بزرگ‏ترينِ مفسّران و تربيت شده پيامبر عظيم‏الشّأن است.»
    1


    سخنان حضرت على عليه‏السلام كه نهج‏البلاغه بخشى از آن مى‏باشد، از نظر قواعد ادبى و لفظى و اخلاقى در حدّ معجزه است و تا كنون هيچ

    كلام بشرى به پاى آن نرسيده و با آن برابرى ننموده است.

    ابن ابى‏الحديد معتزلى ـ شارح بزرگ نهج‏البلاغه ـ در مقدّمه كتاب خود مى‏نويسد:


    «بحق، سخن على عليه‏السلام فوق كلام مخلوق و دون كلام خالق مى‏باشد.»


    نهج البلاغه مشحون از مواعظ و حكم آموزنده درباره موضوعات مختلف از جمله «نوجوانان» است كه به كارگيرى آن، مهم‏ترين راه‏حل جهت تربيت

    و سعادت مى‏باشد. ما در بحث «نگاه نهج‏البلاغه به نوجوانان» به چند محور اشاره مى‏كنيم كه عبارتند از:


    الف: نوجوان و تربيت.

    ب: نوجوان و عبادت.

    ج: نوجوان و الگوپذيرى.

    د: نوجوان و دوست‏يابى.

    ه: نوجوان و سياست.

    و: نوجوان و گناه
    .


    ------------------پی نوشت----------------------
    1. وصيّت‏نامه سياسى ـ الهى امام خمينى1.

    ادامه دارد...

    ویرایش توسط soheil_g : 2009/01/26 در ساعت 16:35

  2. #2
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    ادامه...

    بسم الله الرحمن الرحیم



    الف) نوجوان و تربيت


    در تربيت نوجوانان بايد به چند اصل تربيتى توجّه نمود؛ از جمله: شناخت مسائل اين نسل، توجّه به پايه‏هاى خُلقى اين نسل، توجّه به اصل محبت

    و انس و دوستى با نوجوانان و پرهيز از اعمال قدرت و اجبار.

    على عليه‏السلام به تربيت نفس توجّه ويژه‏اى دارد و مى‏فرمايد:


    «اى مردم! خودتان عهده‏دار تربيت نفس خويش باشيد و آن را از كشيده شدن به طرف هوسها و عادات ناروا باز داريد.»
    2

    و نيز مى‏فرمايد:


    «زنهار! زنهار! در تربيت و سازندگى خويشتن تلاش كن.»
    3

    امام على عليه‏السلام به پدران نيز توصيه مى‏كند:


    «با فرزندان خود دوست شويد؛ زيرا مودّة الآباء قرابة بين الأبناء؛ دوستى ميان پدران سبب خويشاوندى ميان فرزندان است.»
    4

    و نيز به علت تأثير خانوده‏ها بر شخصيت نوجوانان، سفارش مى‏كند:


    «روابط خود را با افراد با شخصيت و اصيل و خانواده‏هاى صالح و خوش‏سابقه، برقرار ساز.»
    5

    امام تأثير محيط و جامعه را در تربيت فرزندان، به ويژه نوجوانان، گوشزد مى‏كند و مى‏فرمايد:


    «واسكن الأمصار العظام فانّها جِماع المسلمين، واحذر منازل الغفلة و الجفاء و قلّة الأعوان على طاعة اللّه؛ در شهرهاى بزرگى كه مركز اجتماع

    مسلمانان است، مسكن گزين و از محيط و جوامعى كه اهل غفلت و ستمكارى در آنجا هستند و يارانِ مطيع خدا كمتر در آن نواحى يافت مى‏شوند، بپرهيز.»
    6


    ب) نوجوان و عبادت


    طرز ارائه مسائل مذهبى به نوجوانان اهميت بسيارى دارد. امور مذهبى را به گونه‏اى بايد به آنها ارائه داد كه آنها احساس كنند در زندگى روزمره،

    اين امور قابل پياده شدن است. و بايد علم و دين را توأمان به نوجوانان آموخت.


    «عبادت»
    مهم‏ترين بخش اصول اسلام مى‏باشد و در نهج‏البلاغه به بندگى خدا و عبادت توجّه و تأكيد بيشتر شده است. عبادت اثرات دنيوى بسيارى دارد

    كه از جمله آن آرامش روانى و سلامت نفس مى‏باشد.

    على عليه‏السلام مى‏فرمايد:


    «در تمام امور زندگى خود، خداوند را اطاعت كن؛ زيرا اطاعت از خداوند، بر هر كارى مقدّم است. نفس خود را به سوى عبادت بكشان و با آن مدارا كن.»
    7

    از مهم‏ترين اركان عبادت، نماز و روزه و عمل به قرآن مى‏باشد.


    على عليه‏السلام توجّه به نماز و روزه و خواندن قرآن را گوشزد فرموده، از جمله:


    «نماز، گناهان انسان را مى‏ريزد.»
    8

    «بهترين وسيله نزديكى به خداوند، روزه ماه مبارك رمضان است.»
    9

    «حقّ فرزند بر پدر اين است كه نام نيكويى براى او انتخاب كند، اخلاق و ادب به او بياموزد و قرآن را به او آموزش دهد.»
    10


    ج) نوجوان و الگوپذيرى



    «الگوها»
    در تربيت، تأثير بسيار زيادى دارد و هر چقدر الگو محبوب‏تر باشد، تأثيرپذيرى آن نيز بيشتر است.

    حضرت على عليه‏السلام از يك طرف بهترين الگو براى نوجوان و جوان مى‏باشد، چون امام دوران كودكى و نوجوانى را در كنار

    پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله گذراند و رفتار او را براى خود الگو قرار داده است؛

    لذا مى‏فرمايد:


    «پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مرا از دوران كودكى تحت تربيت خود گرفتند و هر روز يك اخلاق نيكو را به من تعليم و دستور مى‏دادند.»
    11

    قرآن كريم به مسلمانان خطاب مى‏فرمايد:


    «رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله يك الگو و سرمشق كامل مى‏باشد.»


    و حضرت على عليه‏السلام و فرزندانش بهترين الگو براى نوجوانان و جوانان مى‏باشند. از اين رو با تبيين سيره زندگى امام مى‏توان امام را در تمام

    مراحل به عنوان الگو انتخاب كرد.

    بايد توجّه نمود افرادى كه در سمت مربّى و معلّم نوجوان مى‏باشند، الگوى مناسب در تربيت‏اند و نوجوان آداب زندگى را غالباً از اطرافيان ـ به ويژه مربّيان ـ

    فرا مى‏گيرد. پس لازم است آنها خود را با الگوى برتر تطبيق نمايند و نفس خود را اصلاح سازند، و عملاً به تربيت نسل جديد بپردازند.

    على عليه‏السلام مى‏فرمايد:


    «هر كس كه خودش را در منصب رهبرى مردم قرار دهد، لازم است قبل از تعليم ديگران، نفس خودش را اصلاح كند.»
    12


    د) نوجوان و دوست‏يابى


    نوجوان به داشتن «دوست» احساس نياز مى‏كند و از اين‏رو بايد او را در انتخاب دوست يارى نمود. دوست به حدّى در يك نوجوان تأثير دارد كه او خود

    را همرنگ دوستش مى‏كند و حتّى از لباس، رفتار و كلام او تقليد مى‏نمايد.

    داشتن دوست، نوجوان را از تنهايى كه ممكن است افسردگى و انزوا را در برداشته باشد، مى‏رهاند.

    امام على عليه‏السلام در نهج‏البلاغه به يافتن «دوستان خوب» اشاره مى‏فرمايد و تأكيد دارد كه:


    «دوستان را ابتدا مورد آزمايش و امتحان قرار دهيد و وقتى دوستى را خوب يافتيد، او را از دست ندهيد. »


    امام عليه‏السلام مى‏فرمايد:


    «عاجزترين مردم كسى است كه از به دست آوردن دوست، ناتوان باشد و از او عاجزتر كسى است كه دوستانِ به دست آورده را ترك گويد.»
    13

    نوجوان وقتى دوستى را يافت و يا درصدد يافتن دوستانى مى‏باشد، بايد به چند مسأله توجّه نمايد:


    ابتدا اينكه به آراء و افكار ديگران احترام بگذارد و خود،فردى فروتن و متواضع باشد.

    و ديگر اينكه در دوستى، افراط و تفريط روا ندارد كه ثمره آن، پشيمانى و ثمره دورانديشى و ميانه‏روى، سلامت و رستگارى است.
    14

    و سوم اينكه راستگو بوده و به عهد خود وفا نمايد، چون «هر كس امانت‏دار نباشد ضرر كرده و به مقصد نمى‏رسد.»
    15

    و چهارم اينكه با دوستانش خوشرو بوده و حُسن خُلق را سرمشق خود قرار دهد.


    امام على عليه‏السلام مى‏فرمايد:


    «اكرم الحسب حُسن الخلق؛ برترين خويشاوندى، خوشرويى و حُسن خلق است.»
    16

    اما به پيروان خود گوشزد مى‏فرمايد:


    «از دوستى با افرادى كه ضعيف‏العقل و بدعمل هستند، بپرهيز؛ زيرا انسان را با دوستش مى‏شناسند.»
    17

    و يا مى‏فرمايد:

    «از رفاقت با كسانى كه افكار و ظاهر اعمالشان ناپسنديده است، برحذر باش؛

    چرا كه آدمى به رويّه و روش رفيقش خو مى‏گيرد و به افكار و اعمال او معتاد مى‏شود.»




    ه) نوجوان و سياست


    نوجوان و جوان كه پرجمعيت‏ترين بخش هر جامعه ـ به‏ويژه جهان‏آسيائى و آفريقائى را تشكيل مى‏دهد، طبعاً بايد با «سياست» آشنا بوده و

    نقش برجسته‏اى در امور ادارى ايفا نمايد و نظام سياسى حاكم نيز با حُسن نيّت، اعتماد اين قشر عظيم را به خود جلب سازد.

    آرى، لازم است با تشكيل جلسات متعدّد، جوانان و نوجوانان را با مسائل سياسى آشنا كرده و نقش قدرت‏هاى سلطه‏گر را به آنها گوشزد نمود

    و آنها را آزاده بار آورد.

    حضرت در اين‏باره مى‏فرمايد:


    «بنده ديگران مباش، خداوند تو را آزاد آفريده است.»
    18


    و) نوجوان و گناه


    على عليه‏السلام دوران نوجوانى را از سه جهت بسيار حسّاس بيان مى‏كند:

    اوّل اينكه قلب نوجوان مانند زمين، خالى و مساعد است كه هرچه در آن بكارى همان درو مى‏كنى:


    «انّما قلب الحدث كالأرض الخالية مهما اُلقى فيها من كلّ شى‏ء قبلته»
    19

    و دوم اينكه دوران نوجوانى را زودگذر مى‏داند و گوشزد مى‏فرمايد سريعاً آن را دريابيد:


    «بادر شبابك قبل هرمك و صحتك قبل سقمك»
    20

    سوم اينكه شيطان در اين زمان به نوجوان زياد روى مى‏آورد و لازم است براى آن پناهگاه خوبى در نظر گرفت كه بهترين پناهگاه، قرآن كريم،

    ائمه عليهم‏السلام و ادعيه مى‏باشد و گرنه، گناه انسان را در دنيا و آخرت رسوا مى‏سازد و بركت را از مال او برمى‏دارد و ناراحتى‏هاى روانى را

    نصيبش مى‏سازد.

    از نظر على عليه‏السلام هر گناهى در زندگى، آثار سوئى دارد، مثلاً:


    دروغ، ايمان را از انسان دور مى‏كند؛
    21

    فحش و بدزبانى، زهد را دور مى‏سازد ؛

    سخن‏چينى، رابطه دوستى را از بين مى‏برد.
    22


    --------------------پي نوشتها-----------------------
    2. نهج البلاغه، حكمت 359.
    3. همان، نامه 30.
    4. همان، حكمت 308.
    5. مان، نامه 52 و 53.
    6. همان، نامه 69.
    7. همان.
    8. همان، خطبه 199.
    9. همان، خطبه 110.
    10. همان، كلمات قصار، ش 399.
    11. همان، خطبه 234.
    12. همان، كلمات قصار، ش 73.
    13. همان، حكمت 12.
    14. همان، حكمت 181.
    15. همان، خطبه 199.
    16. همان، حكمت 38.
    17. همان، نامه 69.
    18. همان، نامه 31.
    19. شرح غررالحكم، ج 3، ص 90.
    20. همان، ص 249.
    21. نهج‏البلاغه، خطبه 86.
    22. همان، كلمات قصار، ش 239.
    منبع: ماهنامه كوثر، شماره 59

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •