صفحه 11 از 24 نخستنخست 123456789101112131415161718192021222324 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 101 تا 110 , از مجموع 238

موضوع: خطبه های حضرت علی (ع)

  1. #101
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692
    سپاس ها
    688
    سپاس شده 516 در 357 پست

    پیش فرض

    خطبه 102
    [12] از خطبه هائی است که امام ( ع ) ايراد فرمود : اين خطبه نيز همانند
    خطبه سابق به حوادث آينده اشاره دارد . [13] آن [ رستاخيز ] روزی است که
    خداوند اولين و آخرين را برای رسيدگی به حساب دقيق و رسيدن به پاداش
    کردارشان جمع مي کند [14] همه در حال خضوع بپاخيزند عرق [ از سر و رويشان
    فرو مي ريزد ] و اطراف دهانشان را احاطه کرده لرزش زمين تمام اندامشان
    را مي لرزاند . [1] نيکوترين و خوشحال ترين افراد در آن روز کسی است
    که جای پائی پيدا کند و يا محلی برای ايستادن خود بدست آورد . [2] قسمتی
    از اين خطبه که از آينده خبر مي دهد . [3] فتنه هائی است همچون پاره های شب
    تار که هيچکس نمي تواند در برابر آن بپاخيزد [4] و هيچ پرچمی نتواند پرچمش
    را به زير آورد اين فتنه ها به سوی شما مي آيند همچون شتری که مهار شده
    جهاز بر پشتش گذارده اند و زمامدارش آن را مي کشاند [5] و سوارش به سرعت
    ميراند [ تمام وسائل پيش رفت را آماده دارد ] . طرفداران و حاميان
    اين شورشها جمعيتی هستند که ضربه آنها شديد و امکاناتشان کم است .
    [6] ولی گروهی بپا مي خيزند و در راه خدا با آنها نبرد مي کنند که نزد
    متکبران و گردنکشان خوارند و در روی زمين ناشناس اما در آسمانها
    معروفند [7] در اين هنگام وای بر تو ای بصره از لشکری که به عنوان
    کيفر الهی بدون گرد و غبار و بدون سر و صدا به تو حمله ور مي گردد [8] و به
    زودی ساکنانت به مرگ سرخ و گرسنگی شديدی که رنگ چهره آنها را
    02 دگرگون مي سازد مبتلا خواهند شد

  2. #102
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692
    سپاس ها
    688
    سپاس شده 516 در 357 پست

    پیش فرض

    خطبه 103
    [9] از خطبه هائی است که امام ( ع ) ايراد فرموده [10] ای مردم به دنيا
    همچون زاهدان و اعراض کنندگان از آن بنگريد [11] به خدا سوگند دنيا به
    زودی ساکنان خود را از ميان مي برد و هوسبازانی که به آن اطمينان دارند
    به مصيبت مي کشاند . [12] آنچه از دست رفته و پشت کرده هيچگاه بر نمي گردد
    و آينده معلوم نيست تا در انتظارش باشيم [13] شادی آن با اندوه آميخته
    توانائی و استقامت مردان نيرومند در آن به ضعف و سستی مي گرايد .
    [1] زيبائيهای فراوانش شما را مغرور نسازد زيرا مدت کمی بيش باقی
    نخواهد بود . [2] رحمت خدای بر آن کس باد که فکر کند و عبرت گيرد و
    بينا گردد . [3] به زودی خواهيد دانست که گويا آنچه هم اکنون از دنيا
    موجود است اصلا نبوده . و آنچه از آخرت است همواره خواهد بود [4] هر چيز
    که به شمارش آيد [ همچون ساعات عمر ] سرانجام پايان گيرد و هر چه
    انتظارش را داريد خواهد آمد و هر آينده ای قريب و نزديک است . [5] دانا
    کيست ؟ [6] دانا کسی است که قدر خود را بشناسد . و برای نادانی انسان
    همين بس که از قدر خويش بيخبر ماند [7] . مبغوض ترين افراد نزد خدا
    بنده ای است که خدا او را به خودش واگذاشته [8] از راه راست منحرف گشته
    و بدون راهنما گام برمي دارد [9] اگر به کشتزار دنيا خوانده شود [ اجابت
    مي کند ] و برای آن مي کوشد و اگر به کشتزار آخرت و نعمتهای گوناگونش
    دعوت شود سستی مي ورزد [10] گويا آنچه انجام مي دهد بر او واجب است و آنچه
    از آن شانه خالی مي کند از دوش او برداشته شده است . [11] دوران آخر زمان
    [12] و آن زمانی است که از فتنه نجات نمي يابد مگر مؤمنانيکه بي نام و
    نشانند [13] اگر در حضور باشند شناخته نشوند و اگرغائب گردند کسی سراغ
    آنها را نمي گيرد آنها برای سيرکنندگان در شب ظلمانی جامعه ها چراغهای
    هدايت [14] و نشانه های روشنند نه مفسده جو هستند و نه فتنه انگيز نه در پی
    اشاعه [ فحشايند ] و نه مردمی سفيه و لغو گو [15] اينانند که خداوند
    درهای رحمتش را به سويشان باز مي کند و سختيها و مشکلات را از آنان بر
    طرف مي سازد . [1] ای مردم به زودی زمانی مي رسد که اسلام همچون ظرفيکه
    واژگون شود و آنچه در آن است بريزد واژگون گردد [ و مردم حقايق آن را
    به کلی فراموش کنند ] . [2] ای مردم خداوند به شما ظلم نخواهد کرد و از
    اين نظر به شما تامين داده است ولی هرگز به شما تامين نداده که شما
    را آزمايش نکند . [3] زيرا خداوند در قرآن فرموده : [ ان فی ذلک لايات و
    ان کنا لمبتلين ]
    [4] سيدرضی ره مي گويد : منظور امام ( ع ) از جمله کل مؤمن
    نومه آن است که گمنام است و المساييح جمع مسياح کسی است
    که در بين مردم به نمامی و شر و فساد اشتغال دارد و المذاييع جمع
    مذياع کسی است که چون کار زشتی را بشنود اشاعه دهد و البذر
    جمع بذور کسی را گويند که بسيار سفيه و بيهوده گو است

  3. #103
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692
    سپاس ها
    688
    سپاس شده 516 در 357 پست

    پیش فرض

    خطبه 104
    [5] اما بعد خداوند محمد [ص ] را مبعوث ساخت
    [6] در حاليکه هيچ کس از عرب کتاب آسمانی نداشت و ادعای
    نبوت و وحی نمي نمود [7] او با يارانش به مبارزه با مخالفان
    پرداخت تا آنان را به سرمنزل نجات سوق دهد [8] و پيش از آنکه مرگشان
    فرارسد در آمادگی آنان مبادرت ورزد ببرکت وجود او ناتوانان و خستگان
    توان مي يابند و شکسته حالان بر سرپا مي ايستند [9] تا آنان را به منزل مقصود
    برساند جز گمراهان غير قابل هدايت [ و اينکار را همچنان ادامه داد ]
    [10] تا وسيله نجاتشان را به آنها نشان داد و در محل مناسبشان جايگزين
    ساخت آسيای زندگی آنها بگردش در آمد و نيزه آنها صاف شد [ هم وضع
    دينی و اقتصادی آنها روبراه شد و هم نيروی نظامی آنها قوی ] . [11] به خدا
    سوگند من دنبال اين لشکر بودم و آنها را به پيشروی واميداشتم تا باطل
    بکلی عقب نشينی کرد [12] و همه تحت رهبری اسلام در آمدند در اين راه هرگز
    ناتوان نشدم و ترس مرا احاطه نکرد و خيانت ننمودم و سستی در من راه
    نيافت . [13] به خدا سوگند [ هم اکنون نيز در اين راه مي روم ] و شکم باطل
    را مي شکافم تا حق را از درون آن خارج سازم . [1] شريف رضی مي گويد : جملات
    برگزيده اين خطبه را پيشتر [ در خطبه 33 ] نيز آورديم جز اينکه من آن
    را در اين روايت با کمی اختلاف يافتم لذا آن را بار ديگر در اينجا آوردم .

  4. #104
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692
    سپاس ها
    688
    سپاس شده 516 در 357 پست

    پیش فرض

    خطبه 106
    [1] از خطبه هائی است که امام ( ع ) ايراد فرموده : و در آن برتری اسلام و
    يادآوری رسول اکرم ( ص ) و سپس سرزنش اصحابش آمده عظمت و شکوه
    آئين اسلام : [2] ستايش مخصوص خداوندی است که اسلام را تشريع فرمود و
    راههای فراگرفتن و عمل کردن به احکام آن را برای آنان که خواهانند
    آسان گردانيد [3] ارکانش را در برابر آنان که به ستيزه برميخيزند استوار
    نمود و آن را برای کسانی که دست به دامنش زنند پناهگاه امنی
    قرارداده و برای آنها که به حريمش گام نهند وسيله صلح و سلامت ساخت
    [4] و برای آنان که از منطقش پيروی کنند دليل و برهان و برای آنها که از
    آن دفاع کنند گواه و برای افرادی که از آن روشنی بگيرند نور [5] و برای
    شخصی که آن را تعقل کند فهم و برای آن که تدبر کند عقل است نشانه
    است برای آن کس که علامتش را بپذيرد [6] مايه روشن بينی است برای آنکه
    عزم بر درک حق دارد درس عبرتی است برای آنکه بپذيرد مايه نجات و
    رهائی است برای آنکه تصديقش کند وسيله آرامش و اطمينان است برای
    کسی که بر آن تکيه کند [7] موجب آسايش انسانی است که کار خود را به آن
    واگذارد و سپری است برای آنان که اهل استقامتند و بطور خلاصه روشنترين
    راهها [8] و واضحترين مسلکها است . دلائل روشني بخشش بلند و آشکار
    جاده هايش درخشان [9] چراغهايش پرفروغ به ميدان مسابقه ای ميماند که :
    محيط پاکی برای تمرين دارد و پرچم نقطه آخر مسابقه بلند و به خوبی
    ديده مي شود [10] اسب های اصيل و پرارزشی برای مسابقه مهيا ساخته جائزه
    مسابقه دهندگان بسيار عالی و سوار کاران آن مردمی شريف مي باشند
    [11] برنامه اين مسابقه تصديق حق و اعمال صالح راهنمای روشني بخش و مرگ
    پايان و دنيا ميدان تمرين و قيامت مرکز اجتماع برای مسابقه نهائی و
    جائزه بزرگش بهشت است . [12] قسمتی از اين خطبه که درباره پيامبر گرامی
    است . .[13] تا اينکه خداوند [ پيامبرش را فرستاد ] و شعله ای برای
    آنها که مي خواهند روشن گردند برافروخت و چراغی پرفروغ بر سر
    راه گمشدگان وادی ضلالت قرار داد [14] او [ پيامبر ] امين مورد
    اطمينان و شاهد و گواه روز رستاخير تو است . او نعمتی است که
    برانگيخته ای [1] و رحمتی است که به حق فرستاده ای . خداوندا بهره وافری
    از عدل خويش به وی اختصاص ده [2] و از فضل و کرمت پاداش مضاعف به
    او عطا فرما بار خدايا بنای آئين او را بلندترين بناها قرار ده [3] و او
    را بر سر خوان مهمانی خويش گرامی دار بر شرافت مقام او در نزد خود
    بيفزا و وسيله تقرب خويش را به وی عنايت کن رفعت و بلندی مقام
    و فضيلت را به او عطا فرما [4] و ما را در زمره [ دوستان و پيروان او ]
    محشور گردان در حالی که بخاطر کرده های خويش نه رسوا باشيم و نه
    شرمسار نه پشيمان و نه منحرف [5] نه پيمان شکن نه گمراه نه گمراه کننده و
    نه فريب خورده . [6] شريف رضی ره مي گويد : اين سخن در [ خطبه 72 ] گذشت
    باز هم بخاطر اضافاتی آن را در اينجا آورديم . [7] و قسمتی ديگر از اين
    خطبه که درباره يارانش مي باشد : [8] از لطف خداوند بزرگ به مقامی
    رسيده ايد که حتی کنيزان شما را گرامی مي دارند [9] و به همسايگان شما محبت
    مي کنند . کسانی که شما از آنها برتر نيستيد و بر آنها حقی نداريد برای
    شما تعظيم مي کنند [10] کسانی از شما حساب مي برند که ترسی از حکومت شما
    ندارند و نه بر آنها حکومتی داريد [11] با اين حال مي بينيد قوانين و
    پيمانهای الهی شکسته شده اما شما به خشم نمي آئيد در حالی که اگر
    تعهدات پدرانتان نقض گردد ناراحت مي شويد [12] دستورات خدا به شما
    مي رسيد و از شما به مردم و سپس نتيجه آن به شما بازمي گشت [13] مقام خويش
    را به ستمگران واگذارديد و زمام امور خويش را به دست آنان سپرديد [14] و
    ماموريتهای الهی را به آنان تسليم کرديد آنان به شبهات عمل مي کنند و
    در شهوات غوطه ورند [15] به خدا سوگند اگر دشمنان شما را در زير ستارگان
    آسمان پراکنده کنند باز خداوند [ نسلهائی از ] شما را برای روز انتقام
    از آنان گردآوری مي کند .

  5. #105
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692
    سپاس ها
    688
    سپاس شده 516 در 357 پست

    پیش فرض

    خطبه 105
    [2] از خطبه هائی که امام ( ع ) ايراد فرموده پيرامون قسمتی از صفات
    پيامبر اسلام ( ص ) و تهديد بني اميه و موعظه مردم پيامبر گرامی :
    [مردم سخت در گمراهی بودند ] [3] تا اينکه خداوند محمد ( ص ) را مبعوث
    ساخت که ناظر و گواه بر کردار آنها باشد و بشارت و بيم دهنده آنان
    [4] در کودکی شايسته ترين مخلوق و در سن کهولت نجيبترين و کريمترين آنان
    بود اخلاقش از همه پاکان پاکتر و باران جود و بخشش او از همه
    بادوامتر بود . [5] شما ای بني اميه : [6] تنها زمانی از لذت و شيرينی دنيا
    بهره برديد و از پستان آن شير نوشيديد [7] که افسارش رها و بند زيرتنه
    جهازش نبسته بود . [ زمانيکه براثر حکومت عثمان و مردمی که در عصر
    او پرورش يافته بودند تمرکز اخلاقی و سياسی مسلمانان از ميان رفته و
    تعليمات اسلام و پيامبر در ميان آنها ضعيف شده بود ] [8] تا آنجا که
    حرام دنيا از نظر اقوامی همچون درخت سدر بی خار بود [9] و حلالش غير
    موجود . به خدا سوگند دنيائی که شما با آن روبرو هستيد همچون سايه ايست
    گسترده تا سرآمدی معين [10] امروز زمين برای شما آزاد و دستهايتان
    باز است اما دستهای رهبران واقعی بسته [11] شمشيرهای شما بر آنان مسلط و
    شمشيرهای آنان از شما باز گرفته شده . [12] آگاه باشيد هر خونی خونخواهی و
    هر حقی صاحب و طالبی دارد انتقام گيرنده خونهای ما [13] همانند کسی است
    که برای خود داوری کند [ و بر استيفاء حق خود کاملا مسلط باشد ] و او
    خداوندی است که از گرفتن کسی ناتوان نگردد [1] و کسی از پنجه عدالتش فرار
    نتواند کرد . ای بني اميه بخدا سوگند بزودی اين خلافت را در دست
    ديگران و در خانه دشمنان خود مي بينيد [2] آگاه باشيد بيناترين چشمها آن
    است که شعاعش در دل نيکيها نفوذ کند [3] و شنواترين گوشها آنست که
    تذکر و يادآوريها را در خود جای دهد [4] پند و اندرز مردم : [5] شما ای
    مردم چراغ دل را از شعله گفتار گويندگان با عمل روشن سازيد ظرفهای
    خويش را از آب زلال چشمه هائيکه از آلودگيها پاک است پر کنيد . [6] ای
    بندگان خدا به نادانيهای خود تکيه نکنيد و تسليم هوسهای خويش
    نباشيد [7] چه اينکه آن کس که به جهالت خود تکيه ورزد و اسير هواهايش
    گردد همچون کسی است که بر لب پرتگاه قرار گرفته [ بزودی زمين زير
    پايش فرو ميريزد و در دره هلاکت سقوط ميکند ] [8] بار هلاکت و فساد و
    گناه را بدوش مي کشد و از جائی بجای ديگر مي برد [9] و برای توجيه نظرات
    متناقضش مطالب بي ربط و نامتناسب را به هم پيوند مي دهد . [10] زنهار
    زنهار شکايت خويش را نزد کسی که نمي تواند آن را حل کند و قدرت
    ندارد با فکر خود گره از کارتان بگشايد مبريد [11] امام و پيشوا غير از
    آنچه از طرف خدا مامور است وظيفه ای ندارد [ وظائف او از اين قرار
    است ] : با پند و اندرز فرمان خدا را اعلام دارد [12] کوشش در خيرخواهی
    مردم کند احيای سنت و اقامه حدود بر آن کس که مستحق کيفر است نمايد
    [1] و حق مظلومان به آنها بازگرداند . در فراگرفتن دانش بکوشيد [14] پيش از
    آنکه بخود مشغول گرديد [ و در دنيا فرورويد ] از معدن علوم دانش
    استخراج کنيد [15] مردم را از منکرات باز داريد و خود هم مرتکب نشويد زيرا
    شما موظفيد اول خود مرتکب گناه نشويد آنگاه مردم را از آن نهی نمائيد .

  6. #106
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692
    سپاس ها
    688
    سپاس شده 516 در 357 پست

    پیش فرض

    خطبه 107
    [1] سخنی است که امام ( ع ) در يکی از روزهای جنگ صفين فرموده [2] فرار و
    هزيمت شما را با چشم خود ديدم کناره گيری شما را از صفوف خود مشاهده
    کردم [ ديدم ] جفاکاران و کوته فکران [3] و اعراب باديه نشين شام شما را
    از صفوفتان کنار زدند با اينکه شما از بزرگان و سرشناسان عرب [4] و از
    سران شرف هستيد . زندگی شما در چهره اجتماع همچون بينی است در
    صورت و همچون کوهان بلند و عظيم است بر پشت شتران [5] اما خوشبختانه
    به ناراحتي های درونم شفا بخشيديد چون سرانجام ديدم همانطور که شما
    را هزيمت دادند صفوفشان را در هم شکستيد [6] و آنان را از لشکرگاه خود
    رانديد همانطور که آنها شما را کنار زدند [ مي ديدم ] آنها را به باد
    تير و نيزه گرفتيد [7] و فراريان و کشتگان دشمن همچون شتران تشنه طرد
    شده ای که از ورود آب بازشان دارند روی هم مي ريختند .

  7. #107
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692
    سپاس ها
    688
    سپاس شده 516 در 357 پست

    پیش فرض

    خطبه 108
    [8] از خطبه های امام ( ع ) است که از وقايع مهم و حوادث آينده پيش گويي
    ميکند خداوند بزرگ [9] ستايش مخصوص خداوندی است که با آفرينش
    خود بر انسانها تجلی کرده و با حجت و دليل وجود خويش را بر قلبشان
    آشکار ساخته است . [10] مخلوقات را بدون نياز به فکر و انديشه آفريد چه
    اينکه انديشه مخصوص کسانی است که دارای روح و ضمير باطن باشند [11] و او
    چنين نيست . علم و دانشش اعماق پرده های غيب را شکافته [12] و به عقايد
    پيچيده و پنهان احاطه کرده است . [1] و قسمتی از اين خطبه در وصف پيامبر
    [2] وی را از شجره پيامبران از سرچشمه نور از مقامی رفيع و بلند [3] از
    سرزمين بطحاء . از چراغهای برافروخته در تاريکی و از چشمه های
    حکمت برگزيد . [4] و نيز از اوصاف او طبيبی است سيار که با طب
    خويش همواره به گردش مي پردازد . مرهمهايش را به خوبی آماده ساخته
    حتی برای مواقع اضطرار و برای داغ کردن محل زخمها ابزارش را گداخته است
    [5] تا در آنجا که مورد نياز است قرار دهد برای قلبهای نابينا
    گوشهای کر و زبانهای گنگ [6] با داروی خود در جستجوی بيماران فراموش شده
    و سرگردان است با فروغ حکمت عقل و خرد خويش را روشن
    نساخته [7] و با آتش افروزی دانشهای روشنگری فکر خود را شعله ور ننموده اند
    آنها در اين قسمت همچون چهارپايان صحرائی و سنگهای سخت و نفوذ
    ناپذيرند . [8] حقائق برای آنها که اهل بصيرتند آشکار است و راه حق برای
    گمراهان هويدا [9] و رستاخيز نقاب را از چهره خويش بر کنار زده و
    نشانه های حقيقت برای زيرکان و آنان که در جستجوی حقند ظاهر شده است
    [10] . چرا شما را پيکرهائی بي روح و روحهائی بي پيکر مي بينم ؟ چه شده
    شما را عبادت کنندگانی بي صلاح [11] و تجاری بي سود بيدارانی در خواب
    حاضرانی غائب [12] نگاه کنندگانی نابينا شنوندگانی کر و سخن گويانی
    گنگ مشاهده ميکنم ؟ پرچم گمراهی در جايگاه خود نصب گرديده [13] و
    گروههای طرفداران آن در همه جا پراکنده شده اند آنها شما را با
    پيمانه های گمراهی مي پيمانند [14] و با دست خويش شاخ و برگ شما را فرو
    مي ريزند ؟ رهبر اين گروه از ملت اسلام خارج و بر پايه ضلالت و گمراهی
    ايستاده است . [1] آنگاه که بر شما چيره شوند جز تعداد کمی از شما همچون
    ته مانده ديگ باقی نخواهد ماند [2] و يا همانند بقايائی که از خوردن غذا
    در اطراف ظرف چسبيده است . همچون پوستهای چرمی شما را بهم پيچيده و
    تحت فشار قرار ميدهند و همچون خرمن شما را ميکوبند [3] همچون پرنده ای
    که دانه های درشت را از لاغر جدا مي کنند اين گمراهان مؤمنان را از بين
    شما جدا مي سازند [ و نابود مي کنند ] . [4] آخر اين روشهای گمراه کننده شما
    را بکجا مي کشد ؟ تاريکي ها و ظلمتها تا کی شما را متحير مي سازد ؟
    دروغپردازي ها تا کی شما را مي فريبد ؟ [5] از کجا در شما نفوذ ميکنند و
    چگونه شما را اغفال مي نمايند ؟ . برای هر سرآمدی نوشته ای است و برای
    هر غيبتی بازگشتی [6] به سخن مرد خدا و ربانی خويش گوش فرادهيد دلهای
    خود را در پيشگاه او حاضر سازيد و هنگاميکه [ بخاطر احساس خطر ]
    فرياد ميکشد بيدار شويد [7] فرمانده شما صادقانه سخن مي گويد افکار خود
    را جمع و محتويات ذهن خويش را برای نجات شما آماده ساخته است
    [8] حقايق را برای شما بخوبی شکافته همانند مهره هائيکه برای شناسائی
    درونشان آنها را می شکافند [9] و حقيقت را از باطل همچون شيره درختی که
    از بدنه آن جدا مي کنند برای شما جدا ساخته است . در اين هنگام است
    که باطل موضع گرفته و جهالت بر مرکبهای خويش سوار گرديده [10] طاغوت
    عظمت يافته و داعيان حق به کمی گرائيده اند روزگار بسان درنده خطرناکی
    حمله ور شده [11] و پس از مدتها سکوت باطل ناله سر داده مردم در شکستن
    قوانين خدا دست بدست هم داده اند [12] و در فاصله گرفتن از دين متحد
    آن هنگام فرزندان به جای دوستی با پدران دشمنی ميکنند و باران گرمی
    مي باريد [14] لک يمان همه جا را پر مي کنند و نيکان بزرگوار کمياب ميشوند
    مردم آن زمان همچون گرگان [15] و رؤسای آنها درندگان طبقه متوسط طعمه و
    مستمندان مردگان خواهند بود [16] راستی از بين آنان رخت برمي بندد و دروغ
    فراوان ميشود با زبان اظهار دوستی ميکنند و با دل دشمنی [17] مردم به گناه
    افتخار ميکنند و از پاکدامنی در شگفتی فرو مي روند و اسلام را همچون
    پوستينی وارونه مي پوشند .



  8. #108
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692
    سپاس ها
    688
    سپاس شده 516 در 357 پست

    پیش فرض

    خطبه 109
    از خطبه هائی است که امام ( ع ) ايراد فرموده در بيان قدرت خداوند[1]
    و عظمت مقام او و مسأله رستاخيز است . [2] همه چيز در برابرش خاضعند و
    همه چيز به ياری او پابرجااست بي نياز کننده هر مستمند [3] و عزت بخش هر
    فرد خوار و ذليل نيروی هر ناتوان و پناهگاه هر مصيبت زده است . [4] هر
    کس تکلم کند سخنش را مي شنود و هر کس سکوت کند اسرار درونش را
    مي داند هر کس زنده باشد روزيش بر او است [5] و هر کس بميرد بازگشتش
    بسوی او است . [ خداوندا ] چشمها تو را نديده تا از تو خبر دهند [6] بلکه
    پيش از آنکه مخلوقات از تو سخن گويند بوده ای آفريدگان را به خاطر رفع
    وحشت تنهائی نيافريدی [7] و برای منفعت خود آنها را بکار وا نداشتنی .
    هيچکس از دست قدرت تو نتواند فرار کند و هر کس را بگيری از حيطه
    قدرتت بيرون نرود [8] معصيت گناهکاران از عظمتت نمي کاهد و اطاعت مطيعان
    بر ملکت نمي افزايد [9] آنکس که از قضای تو به خشم آيد نمي تواند فرمانت
    را برگرداند و هر کس که به فرمانت پشت کند از تو بي نياز نمي گردد .
    [10] هر سری نزد تو آشکار و هر پنهانی در پيش تو حاضر است . تو يک وجود
    ابدی هستی که زمان برايت مفهوم ندارد [11] تو پايانی هستی که جز بازگشت
    به سوی تو راهی نيست وعده گاهی هستی که نجات از حکم تو جز به سوی تو
    ممکن نيست . [12] زمام هر جنبده ای به دست تو و بازگشت هر انسانی به سوی
    تو است . [13] پروردگارا منزهی چه بزرگ است مقام تو منزهی چه بزرک
    است آنچه را که از آفريده هايت مينگريم [14] و چه کوچک است هر بزرگی در
    برابر قدرت تو و چه هول انگيز است آنچه از ملکوتت را مشاهده
    ميکنيم . [1] و چه کوچک است آنچه ديده ميشود در برابر بخشهائی از قلمرو
    حکومتت که از ما پنهان است [2] چه قدر نعمت های دنيايت فراوان و پر
    اهميت است و با اين حال چه کوچکند اينها در برابر نعمت های آخرتت
    [3] قسمتی از اين خطبه است : فرشتگان والامقام [4] گروهی از فرشتگانی که آنها
    را در آسمانهای خود سکونت بخشيده ای و از زمينت بالا برده ای [5] آنها از
    همه مخلوقاتت نسبت به تو آگاهترند و بيشتر از تو ميترسند و به تو
    نزديکترند [ آنها ] در صلب پدران قرار نگرفته اند [6] و رحم مادران آنها
    را در خود جای نداده و از آبی پست خلق نشده اند [7] ناراحتيها و مشکلات
    زندگی آنان را متفرق نساخته با اين مقام و قربی که با تو دارند و
    منزلتی که نزد تو يافته اند [8] و تمايلاتی که در تو خلاصه کرده اند و طاعتهای
    فراوانی که برای تو انجام ميدهند [9] و با اينکه از فرمان تو کمتر غفلت
    ميورزند اگر کنه آنچه از تو بر آنها پوشيده است مشاهده ميکردند اعمال
    خويش را حقير ميشمردند [10] و بر خويشتن عيب ميگرفتند و خوب مفهميدند که
    حق عبادت تو را انجام نداده اند و آنطور که سزاوار مقام تو است
    اطاعتت ننموده اند . [11] بندگان سرکش [12] تو منزهی که هم آفريدگار و هم
    معبودی از نعمت های نيکی که به آفريدگان عطا کرده ای اين است که
    سرائی آفريدی [ بنام سرای آخرت ] [13] و در آن سفره ای گستردی [ که همه چيز
    در آن يافت ميشود ] آشاميدنی و خوردنی همسران و خدمتگزاران [14] کاخهاو
    نهرها و کشتزارها و ميوه ها در آن قراردادی سپس کسی را فرستادی تا
    مردم را به سوی آن دعوت کند [15] نه دعوت کننده را اجابت کردند و نه در
    آنچه ترغيب کرده ای رغبت ورزيدند و نه به آنچه تشويق نمودی مشتاق
    شدند [16] به مرداری روی آوردند که با خوردن آن رسوا گشتند و در دوستی آن
    توافق کردند . [1] هرکس به چيزی [ ديوانه وار ] عشق ورزد نابينايش ميکند
    و قلبش را بيمار ميسازد با چشمی معيوب مينگرد [2] و با گوشی غير شنوا
    ميشنود خواسته های دل عقلش را نابود ساخته [3] دنيا قلبش را ميميراند و
    شيفته آن ميکند او بنده دنيا است [4] و بنده کسی که چيزی از دنيا در دست
    دارد دنيا به هر طرف بلغزد او هم مي لغزد و به هر جانب رو کند به
    همان سو رو مي نمايد [5] هر چه بيمش دهند از خدا نميترسد و از هيچ واعظی
    پند نمي پذيرد [6] در حاليکه ميبيند عده ای ناگهان گرفتار شدند [ و مرگ
    آنها را از پای درآورد ] در جائيکه نه فسخ پيمان ممکن است و نه راه
    بازگشتی دارد [7] چگونه بلاهائيکه نمي دانستند و انتظار آن را هم نداشتند بر
    سر آنها فرود آمد و دنيائی را که جاودانی مي پنداشتند بزودی از آن جدا
    شدند . [8] و به آنچه در آخرت به آنها وعده داده بودند رسيدند .
    بلاهائی که بر آنها فرود آمده قابل توصيف نيست :
    [9] سکرات مرگ و حسرت از دست دادن آنچه داشتند بر آنها هجوم آورد در
    سکرات مرگ اعضاء بدنشان سست گرديد [10] و در برابر آن رنگ خود را
    باختند سپس کم کم مرگ درآنها نفوذ کرد [11] بين آنها و بين زبانشان جدائی
    افکند . او همچنان در ميان خانواده خود با چشم نگاه ميکند و با گوشش
    مي شنود [12] در حاليکه عقلش سالم است فکرش باقی است ميانديشد که عمرش
    را در چه راه فانی کرده [13] و روزگارش را در چه راهی سپری نموده است به
    ياد ثروتهائی که جمع کرده مي افتد همان ثروتی که در جمع آوری آن چشمها
    را بهم گذارده [14] و از حلال و حرام و مشکوک گرفته و گناه جمع آوری آنها
    همراه او است [15] هنگام جدائی از آنها فرارسيده برای وارث بجای ميماند
    از آن متنعم ميشوند و از آن بهره ميگيرند [16] راحتی آن برای ديگری و
    سنگينی گناهش بر دوش او است و او در گرو اين اموال است پس او
    دست خود را از پشيمانی مي گزد [ و اين ] [17] بخاطر چيزهائی است که به
    هنگام مرگ برايش روشن ميگردد [18] او در اين حال نسبت به آنچه در زندگی
    به آن علاقه داشت بي اعتنا است . آرزو ميکند که : [1] ای کاش آن کس که
    در گذشته بر ثروت او غبطه مي خورد و بر آن حسد مي ورزيد او اين اموال
    را جمع کرده بود [2] مرگ همچنان بر اعضاء بدنش چيره مي شود تا آنجا که
    گوشش همچون زبانش از کار مي افتد [3] بطوريکه در ميان خانواده اش
    نمي تواند با زبانش سخن گويد و با گوشش بشنود پيوسته به صورت آنان
    مي نگرد [4] و حرکات زبانشان را مي بيند اما صدای کلام آنان را نمي شنود سپس
    چنگال مرگ تمام وجودش را فراميگيرد [5] چشم او نيز همچون گوشش از کار
    خواهد افتاد و روح از بدنش خارج مي شود [6] و همچون مرداری بين
    خانواده اش مي افتد آنچنانکه از نشستن نزدش وحشت مي کنند و از او دور
    مي شوند [7] نه سوگواران را ياری مي کند و نه به آن کس که او را صدا مي زند
    پاسخ مي گويد سپس او را به سوی منزلگاهش در درون زمين حمل مي کنند [8] و
    به دست عملش مي سپارند و از ديدارش برای هميشه چشم مي پوشند [9] صحنه
    قيامت [10] و اين وضع همچنان ادامه مي يابد تا عمر جهان پايان گيرد و
    مقدرات به اينها برسد و آخرين مخلوق به نخستين ملحق گردد [ همه
    بميرند ] [11] و فرمان خدا درباره تجديد خلقت صادر گردد . در اين هنگام
    آسمان را به حرکت آورد و از هم بشکافد [12] و زمين را بلرزش آورد و به
    سختی تکان دهد کوهها از جا کنده [13] از هيبت جلال و سطوتش به يکديگر
    کوبيده و متلاشی شوند و با خاک يکسان گردند . هر کس را که در زمين به
    خاک رفته است بيرون آورد [14] و پس از فرسودگی نوسازی کند و بعد از
    پراکندگی آن را جمع نمايد [15] سپس آنها را برای پرسشهائی که از اعمال
    مخفی و کارهای پنهانيشان مي خواهد بکند از هم جدا ساخته و دو دسته
    مي کند [ سرانجام ] [16] به عده ای نعمت مي بخشد و از ديگری انتقام مي گيرد
    اما فرمانبرداران را در جوار رحمت خويش قرار مي دهد [17] و در سرای
    جاودانيش آنان را مخلد مي سازد : سرائی که اقامت کنندگانش هرگز کوچ
    نمي کنند و احوالشان تغيير نمي پذيرد [1] خوف و ترس به آنان روی نياورد
    بيماريها در وجود آنان رخنه نکند [2] خطرات به آنان عارض نشود و سفری در
    پيش ندارند تا از منزلی به منزل ديگر به اجبار کوچ کنند . [3] و اما
    گناهکاران را در بدترين منزلگاه جای دهد و دست آنها را با غل و زنجير
    به گردنشان مي بندد آن چنان که سرشان را با پاها بهم نزديک کند
    [4] جامه هائی از موادی که زود آتش ميگيرد و لباسهائی از قطعه های آتش بر
    آنها بپوشانند : در عذابی که حرارت آن بسيار شديد است [5] و درش به روی
    آنها بسته است در آتشی که بخروشد و زبانه کشد [6] شعله اش ساطع است و
    صدايش هراس انگيز آنها که در آنند از آن خارج نگردند و برای آزادی
    اسيرانش غرامت پذيرفته نمي شود [7] و زنجيرهايشان گسسته نمي گردد مدتی
    برای اين خانه تعيين نشده تا پايان پذيرد و نه سرآمدی تا تمام گردد
    [8] قسمتی از اين خطبه درباره پيامبر ( ص ) است زهد پيامبر ( ص ) او
    دنيا را بس حقير مي شمرد [9] و در چشم ديگران آن را کوچک جلوه مي داد آن
    را خوار مي دانست و در پيش ديگران خوارش مي شمرد آگاه بود که خداوند
    برای احترام او با اختيار دنيا را از وی گرفت [10] و آن را به غير او به
    خاطر کوچکيش گشاده ساخت او با قلب و روح خود از دنيا اعراض نمود
    و ياد آن را در دل خود ميرانيد [11] دوست مي داشت که زينتهای آن از پيش
    چشمش پنهان باشد تا از آن لباس فاخری تهيه نکند [12] يا اقامت در آن را
    آرزو ننمايد در تبليغ احکام از ناحيه پروردگار برای قطع عذر آنان اصرار
    ورزيد امت خويش را برای بيم از عذاب خدا نصيحت کرد . [13] مردم را بسوی
    بهشت دعوت نمود و بشارت داد و از آتش سوزان جهنم برحذر مي داشت .
    [14] خاندان پيامبران ( ص ) [15] ما شجره نبوتيم جايگاه رسالت و مرکز رفت و
    آمد فرشتگان . [1] معادن دانش و چشمه سارهای حکمتها ياور و دوستار ما
    رحمت حق را منتظر است [2] و اعداء و دشمنان ما در انتظار مجازاتند .



  9. #109
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692
    سپاس ها
    688
    سپاس شده 516 در 357 پست

    پیش فرض

    خطبه 110
    [3] از خطبه هائی است که امام ( ع ) ايراد فرموده ارکان اسلام : [4] برترين
    وسيله ای که متوسلان ميتوانند با آن بسوی خداوند تقرب جويند : [5] ايمان
    به او و پيامبر او است و همچنين جهاد در راه او . چه اينکه
    جهاد قله مرتفع اسلام است . [6] و نيز کلمه اخلاص [ شهادت به
    يگانگی خدا و رسالت پيامبر ] که هماهنگ با فطرت بشر است و به
    پاداشتن نماز که آئين اسلام است و ادای زکات [7] که فريضه ای است
    واجب و روزه ماه رمضان که سپری است در برابر مجازات خدا [8] و حج و
    عمره خانه خدا که نابودکننده فقر و شستشوکننده گناه است [9] و صله
    رحم که باعث فزونی مال و طول عمر است و صدقه های پنهانی [10] که
    کفاره خطاها است و صدقه های آشکار که از مرگهای ناگهانی و بد
    پيش گيری ميکند [11] نيکوکاری که از لغزشها و شکستهای خوارکننده باز
    مي دارد . [12] دائما به ياد خدا باشيد که بهترين ذکرهاست . و به آنچه به
    پرهيزگاران وعده داده اند دل بنديد [13] که وعده اش درسترين وعده ها است
    براه و رسم پيامبرتان اقتدا کنيد که بهترين راه و رسم ها است .
    [14] رفتارتان را با روش پيامبر ( ص ) تطبيق دهد که هدايت کننده ترين
    روشها است . [1] برتری قرآن بر همه چيز [2] قرآن را فراگيريد که بهترين
    گفته ها است و در آن بينديشيد که بهار قلبها است [3] از نور آن شفا بجوئيد
    که شفای دلهای بيمار است آن را به نيکوترين وجه تلاوت کنيد که سود
    بخشترين سرگذشتها است [4] دانشمندی که به غير علمش عمل کند همچون جاهل
    سرگردانی است که هرگز از جهل بهوش نمي آيد [5] بلکه حجت بر آن دانشمند
    عظيمتر و حسرت برای او ثابت تر است و در پيشگاه خدا سزاوار سرزنش
    بيشتر .



  10. #110
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692
    سپاس ها
    688
    سپاس شده 516 در 357 پست

    پیش فرض

    خطبه 111
    [6] از خطبه هائی است که امام ( ع ) ايراد فرموده نکوهش از دنياپرستی :
    [7] اما بعد شما را از دنيا برحذر مي دارم زيرا دنيا ظاهرش شيرين و
    با طراوت است در لابلای شهوات قرارگرفته [8] و بخاطر نقد بودنش جلب توجه
    ميکند با اينکه مواهب آن کم و ناچيز است دلها را به خود مي کشاند
    آرزوهای دنياپرستان را در خود جمع کرده زيور غرور را به خود پوشيده
    است [9] شادمانی و نعمت آن پايدار نيست از دردها و مشکلات آن ايمن
    نتوان بود سخت مغرورکننده و زيانبار است [10] متغير است و زوال پذير
    فناپذير و نابودشدنی است پيوسته کسان را مي خورد و هلاک مي کند [11] آن
    گاه که به حد اعلا برسد و به آرزوی دنياپرستان جامه عمل بپوشاند و از
    آن راضی گردند پيش از آنچه در قرآن ذکر شده نخواهد بود که : [12] زندگی
    همچون آبی ميماند که از آسمان فرود مي آيد و به وسيله آن گياهان فراوان
    و سر بهم داده و در هم پيچيده به وجود مي آيد چيزی نمي گذرد که خشک
    مي شوند و بادها آنها را پراکنده مي سازند و خداوند بر همه چيز قادر
    است [13] هيچکس از دنيا شادمانی نديده جز اينکه پشت سرش با
    اشک و آه روبرو شده است [14] هنوز با خوشيهايش روبرو نگشته که به
    ناراحتيهای پشت کردن آن مبتلا مي شود . [1] هنوز باران ملايم خوشی راحتی
    دائمی برايش پديد نياورده که بلاها سيل آسا بر سرش فرومي بارند . [2] هرگاه
    صبح گاهان به ياری کسی برخيزد شامگاهان خود را به ناشناسی مي زند [3] و اگر
    در يک طرف شيرينی و گوارائی داشته باشد در طرف ديگر تلخی و گردباد
    بدبختی بپا مي سازد [4] هنوز کسی از نعمتها و خوشيهايش به آنچه خواسته
    نرسيده که مشکلات و سختي هايش به او مي رسد [5] شبی را بر پر و بال امنيت
    به سر نبرده جز اينکه صبحگاه روی شهپرهای لغزنده خوف قرارگيرد بسيار
    فريبنده است [6] و آنچه در آن است نيز فريبندگی دارد فانی است و زودگذر
    و هر کس در آن است نيز فنا می پذيرد زاد و توشه های آن جز زاد و توشه
    تقوی بي فايده است [7] کسی که به مقدار کفايت از آن قانع باشد آرامش
    بيشتری بدست مي آورد و آن کس که از آن بسيار بطلبد وسائل نابودی خود
    را بيشتر فراهم ساخته است [8] و همانچه بدست آورده بزودی از دست مي رود
    کسانی که به آن تکيه کردند به درد و رنج انداخت [9] و افرادی که به آن
    اطمينان نمودند به زمينشان زد چه افراد پرابهتی که سرانجام دنيا آنها
    را حقير و کوچک ساخت [10] و متکبران و فخرفروشانی که به خاک مذلت
    کشانيد حکومت و رياست آن ناپايدار زندگی آن تيره [11] گوارايش ناگوار
    شيرينی آن تلخ و طعام آن سم است [12] طنابهايش کهنه و پوسيده زندگانش در
    معرض مرگ و تندرستانش در معرض بيماری [13] حکومت آن بر باد مي رود و
    نيرومندانش مغلوب مي شوند نعمتهای فراوانش به نيستی مي گرايد [14] و
    همجوارانش غارت مي شوند . مگر شما در جايگاه پيشينيان خود قرار
    نگرفته ايد ؟ [15] آنها که عمرشان از شما طولاني تر و آثارشان بادوام تر و
    آرزويشان درازتر افرادشان فزونتر و لشکرهاشان انبوه تر بودند [16] دنيا را
    پرستيدند آنهم چه پرستيدنی و آنرا برگزيدند چه برگزيدنی [17] سپس
    بدون زاد و توشه ای که بمنزلگاهشان برساند و بدون مرکبی که راه را
    بسرعت بپيمايد از آن کوچ کردند [18] آيا به شما خبر داده اند که دنيا
    غرامت اين همه زيانها را به آنها داده باشد ؟ و يا کمکی به آنها کند ؟
    و يا لااقل برای آنان همنشين خوبی باشد ؟ [1] بلکه به عکس آنها را در
    زير آفتهای گوناگون قرار داد و با محنتها خوارشان کرد [2] و با مشکلات و
    بيچارگيها آنها را ذليل نمود آنها را به صورت بخاک افکنده و
    پايمالشان کرده [3] و گردش روزگار را بر ضد آنها برانگيخته است به خوبی
    مشاهده کرديد که دنيا در برابر آنها که در مقابلش خضوع کنند [4] و آن را
    بر همه چيز مقدم دارند و به آن تکيه نمايند چهره درهم مي کشد ناآشنا
    جلوه مي کند و اين هنگامی است که از آن برای هميشه کوچ کنند . [5] آيا هيچ
    مشاهده کرده ايد که دنيا برای دنياپرستان زاد و توشه ای جز گرسنگی فراهم
    کند ؟ و جز فشار و تنگی محلی برای آنان فراهم سازد ؟ [6] و جز تاريکی برای
    آنان نوری به ارمغان آورد ؟ و يا جز ندامت چيزی به بار آورد ؟ آيا
    چنين دنيائی را بر همه چيز مقدم مي شمريد ؟ [7] و به آن مطمئن مي گرديد ؟ و
    يا مردم را بسوی آن تحريض مي کنيد ؟ دنيا بد خانه ايست برای کسی که
    نسبت به آن بدگمان نباشد [8] و در سکونت گزيدن در آن خوفی نداشته باشد
    پس بدانيد و حتما مي دانيد [9] که سرانجام دنيا را ترک ميگوئيد و از
    آن کوچ مي کنيد شما بايد پند بگيريد از آنها که مي گفتند چه کسی از ما
    نيرومندتر است ؟ [10] که همانها را بسوی قبرشان حمل کردند در حاليکه
    اختياری از خود نداشتند درون قبرها وارد شدند [11] در حاليکه ميهمان
    ناخوانده ای بودند در دل سنگها خانه های قبر برای آنها ساخته شد [12] و از
    خاک کفنهائی و از استخوانهای پوسيده همسايگانی ولی آنها همسايگانی
    هستند که هيچ صدائی را پاسخ نمي گويند [13] و در برابر ستمگران کمکی برای
    نجات همسايه خود نمي کنند و به گريه ها اعتنا نمي نمايند چنان نسبت به
    همه چيز بي تفاوت مي شوند که نه از باران خوشحال [14] و نه از قحطسالی
    مايوس مي گردند گرد همند ولی تنهايند همسايه اند ولی از هم دور [15] با
    يکديگر فاصله ای ندارند ولی هيچگاه به ديدار هم نمي روند نزديکند ولی
    گوئی با هم فاصله ها دارند عاقلانی هستند که کينه ها از دل آنها رفته [16]
    بيخبرانی هستند که حسد در دلشان فرو مرده از زيان آنها ترسی نيست [17] و
    به دفاع آنها اميدی نمي باشد درون زمين را به جای برونش انتخاب کردند
    و خانه تنگ و تاريک را بجای خانه های وسيع برگزيدند [18] به جای بستگان
    وادی غربت و به جای نور ظلمت را ترجيح دادند به زمين بازگشتند
    آنچنانکه در آغاز از آن به وجود آمدند پابرهنه و عريان شدند .
    [1] با اعمال خود از آن بسوی زندگی هميشگی و سرای جاودانی کوچ کردند
    همچنانکه خداوند سبحان مي فرمايد : [2] همانطور که در آغاز آفريديم باز هم
    برمي گردانيم وعده ای است قطعی که حتما آن را انجام خواهيم داد


    _________________

صفحه 11 از 24 نخستنخست 123456789101112131415161718192021222324 آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •