-
مدیر بازنشسته
خطبه 123
[15] از سخنانی است که امام ( ع ) ايراد فرموده اين سخن را امام ( ع )
به هنگام نبرد در صفين به اصحاب خويش گفته است . [16] هر کدام از
شما که در صحنه جنگ قوت قلب را در خويش احساس کرد 000 [1] و برادرش
را سست و ترسو يافت به شکرانه اين برتری و شجاعت که به او بخشيده
شده از وی دفاع کند [2] همانگونه که از خويشتن دفاع مي کند چه اينکه اگر
خداوند می خواست [ و شايسته مي ديد ] او را همانند وی مي ساخت . [3] مرگ
به سرعت در طلب شما است نه آنها که ايستادند و نه آنها که فرار
مي کنند [4] هيچکدام از چنگالش رهائی نمي يابند بهترين مرگها کشته شدن [ در
راه خدا ] است . سوگند به آن کس که جان فرزند ابوطالب در اختيار او
است [5] هزار ضربه شمشير بر من آسان تر است تا مرگ در بستر در غير طاعت
پروردگار. [6] قسمت ديگری از اين سخن گويا مي بينم به هنگام فرار همهمه
مي کنيد همچون صدائی که از سوسماران بهنگام ازدحامشان به وجود مي آيد
[7] نه قادر به گرفتن حقی هستيد و نه جلوگيری از ظلم و ستم اين شما و اين
راه راست [8] نجات برای کسی که خود را به ميدان افکند و هلاکت و بدبختی
از آن کسی است که کندی ورزد و توقف کند .
-
-
مدیر بازنشسته
خطبه 124
[9] سخنی است که امام در تشويق يارانش به جهاد فرموده : [10] آنها را که زره
به تن دارند پيشاپيش قرار دهيد و آنها که زره ندارند پشت سر آنها
قرار گيرند دندانها را روی هم فشار دهيد [11] که اين کار تاثير شمشير را بر
سر کمتر مي کند و در برابر نيزه ها در پيچ و خم باشيد [12] که در ردکردن
نيزه دشمن موثرتر است زياد به انبوه دشمن خيره نگاه نکنيد تا قلب
شما قويتر و روح شما آرامتر باشد [13] سخن کمتر بگوئيد و صداها را خاموش
کنيد که سستی را بهتر دور مي سازد . از پرچم خود به خوبی نگهبانی کنيد
و آن را متمايل به اين طرف و آن طرف نسازيد [14] و آن را تنها نگذاريد و
جز به دست دلاوران و مدافعان سرسخت نسپاريد [15] زيرا آنان که در حوادث
سخت و مشکل ايستادگی به خرج مي دهند همانها هستند که از پرچمهايشان
پاسداری مي کنند [16] و آن را در دل جميعت خويش نگاه مي دارند و از هر سو و
از پيش و پس مراقب آن هستند 000 [1] نه از آن عقب مي مانند که تسليم
دشمنش سازند و نه از آن پيشی مي گيرند که تنها رهايش کنند [2] هر کس
بايد در برابر حريف خويش بايستد و با برادر همرزمش مواسات کند و
حريف خود را به او وا مگذارد [3] که او در برابر دو حريف قرار گيرد :
حريف خودش و حريف برادرش . بخدا سوگند اگر از شمشير دنيا فرار کنيد
[4] از شمشير آخرت سالم نمي مانيد شما بزرگان عربيد [5] و شرافتمندان برجسته
در فرارغضب و خشم خدا است و ذلت هميشگی و ننگ جاويدان [6] فرارکننده
به عمر خويش نمي افزايد و بين خود و روز مرگش حائلی ايجاد نمي کند
[7] کيست که با سرعت و نشاط با جهاد خويش به سوی خدا برود ؟ همچون تشنه
کامی که به سوی آب مي شتابد ؟ بهشت در سايه نيزه ها است . [8] امروز
راستی گفتار و اخبار هر کس از شجاعتش آزمايش مي شود بخدا سوگند من
به مبارزه با شاميان از آنها به خانه هاشان شايق ترم [9] پروردگارا اگر حق
را رد کردند جماعتشان را هزيمت ده و اتحادشان را به پراکندگی مبدل
ساز و در اثر خطاهاشان آنها را تسليم هلاکت گردان [10] بدانيد دشمنان
شما هرگز از جای خود بدون نيزه های پی در پی که بدنشان را سوراخ کند [11]
آنچنان که نسيم از آن بگذرد و ضربه هائی که سرها را بشکافد و استخوانها
را خرد کند و بازو و قدمها را جدا سازد تکان نمي خورند [12] آنها همچنان
ايستادگی مي کنند تا آنگاه که گروهها پشت سر هم آنان را تيرباران کنند
[13] و گروهی به ياری گروه ديگر با آنها به نبرد پردازند و تا اينکه لشکری
عظيم و بدنبالش لشکر عظيم ديگری آنها را تا شهرهايشان تعقيب کند [14] و
تا اينکه سم اسبهای شما زمين آنها را در هم بکوبند [15] و مسير رفت و آمد
آنها را از هر طرف اشغال کنند [ آری تنها در اين صورت تسليم خواهند
شد ] . [16] شريف رضی مي گويد : الدعق به معنی کوبيدن زمينها با سم
اسبها است و نواحر به معنی متقابل است مي گويند منزلهای فلان
طائفه تتناحر يعنی مقابل هم هستند .
-
-
مدیر بازنشسته
خطبه 125
[1] سخنی است که امام ( ع ) ايراد فرموده . در آن هنگام که خوارج مساله
حکميت را انکار کردند . امام ( ع ) فرمود : [2] ما افراد را حکم قرار
نداديم تنها قرآن را به حکميت انتخاب کرديم . ولی اين قرآن خطوطی
است [3] که در ميان جلد پنهان است با زبان سخن نمي گويد و نيازمند به
ترجمان است [4] و تنها انسانها مي توانند از آن سخن بگويند . هنگامی که آن
قوم ما را دعوت کردند که قرآن ميانمان حاکم باشد . [5] ما گروهی نبوديم
که به کتاب خداوند سبحان پشت کرده باشيم . [6] در حاليکه خدای بزرگ
فرموده : اگر در چيزی اختلاف کرديد آن را به خدا و رسولش ارجاع
دهيد [7] ارجاع دادن اختلاف به خدا اين است که کتابش را حاکم
قرار دهيم و ارجاع اختلافات به پيامبرش به اين است که به سنتش
متمسک گرديم [8] هر گاه به راستی کتاب خدا به داوری طلبيده شود ما
سزاوارترين مردم به آن هستيم [ و به حکم قرآن از همه شايسته تر برای
خلافتيم ] [9] و اگر سنت پيامبر حکم گردد ما سزاوارترين و برترين آنها به
سنت او هستيم [ بنابراين در هر حال حق با او است ] 000[10] اما اينکه
ميگوئيد : چرا ميان خود و آنها مدتی در تحکيم قرار داده ايد ؟ [11] تنها
برای اين بود که بيخبران در جستجوی حقيقت بر آيند و آنها که آگاهند
به مشورت پردازند [12] شايد خداوند در اين فاصله کار اين امت را اصلاح کند
و راه تحقيق حق به روی آنها بسته نشود [13] تا در جستجوی حق عجله نکنند و
تسليم نخستين فکر گمراه کننده نگردند . برترين مردم در نزد خدا کسی
است [14] که عمل به حق نزد او محبوبتر از باطل باشد گر چه حق از نفع او
بکاهد و برايش مشکلاتی پيش آورد [15] و باطل برای او منافعی فراهم سازد
چرا حيران و سرگردانيد و چرا شک زده ايد و تسليم شيطان ؟ آماده
شويد برای حرکت [16] به سوی گروهی که از حق روی برگردانده آن را نمي بينند
و به ظلم و جور تشويق شده و حاضر به پذيرفتن عدالت بجای آن
نيستند 000 [1] از کتاب خدا فاصله گرفته اند و از راه راست منحرف
گشته اند . [2] افسوس شما وسيله ای نيستيد که بتوان به آن اعتماد کرد و نه
ياوران عزيز و نيرومندی که بتوان بدامن آنها چنگ زد [3] بد آتش زنه ای
برای افروختن آتش جنگ مي باشيد [ بوسيله شما نمي توان شعله های جهاد
آزادی بخش را با دشمن برافروخت ] اف بر شما باد چقدر ناراحتی از
شما ديدم [4] يک روز با صدای رسا و آشکارا با شما سخن مي گويم . و روز
ديگر مخفيانه و به گونه و آهسته نجوا ولی نه آزادمردان راستگوئی به
هنگام فرياديد [5] و نه برادران مطمئن و رازداری به هنگام نجوا .
-
-
مدیر بازنشسته
خطبه 126
[6] از سخنان امام عليه السلام است اين سخن را امام ( ع ) هنگامی فرمود
که رعايت مساوات در عطايای بيت المال مورد ايراد جمعی از خودخواهان
قرار گرفت و آن را بر خلاف سياست دانستند [7] آيا به من دستور مي دهيد
که برای پيروزی خود از جور و ستم در حق کسانيکه بر آنها حکومت ميکنم
استمداد جويم ؟ [8] به خدا سوگند تا عمر من باقی و شب و روز برقرار و
ستارگان آسمان در پی هم طلوع و غروب مي کنند هرگز به چنين کاری دست
نمي زنم . [9] اگر اموال از خودم بود بطور مساوی در ميان آنها تقسيم مي کردم
تا چه رسد به اينکه اين اموال خدا است . [ و متعلق به بيت المال ]
[10] آگاه باشيد . بخشيدن مال در غير موردش تبذير و اسراف است اين کار
ممکن است در دنيا باعث سربلندی انجام دهنده آن شود [11] ولی در آخرت
موجب سرافکندگی وی مي گردد [ احيانا ] در ميان مردم [ دنياپرست ]
گراميش مي نمايد ولی در نزد خداوند خوارش مي سازد [12] هيچکس مال خودش را
در غير راهی که خداوند فرموده مصرف نکرد و به غير اهلش نسپرد جز
اينکه سرانجام خداوند او را از سپاسگزاری آنان محروم ساخت [13] و محبتشان
را متوجه ديگری نمود پس اگر روزی پايش بلغزد و به کمک آنان نيازمند
گردد بدترين رفيق و ملامت کننده ترين دوست خواهند بود
-
-
مدیر بازنشسته
خطبه 128
[9] از کلمات امام ( ع ) است در اين سخن از حوادث عظيمی که در شهر
بصره واقع ميشود پيشگوئی ميکنند [10] ای احنف گويا من او را مي بينم
که با لشکری بدون غبار و سر و صدا [11] و بدون حرکات افسارها و شيهه اسبان
به راه افتاده زمين را زير قدمهای خود همچون قدم شترمرغان گرفته اند .
[12] شريف رضی ره ميگويد : اين سخن اشاره به صاحب زنج ميباشد .[13] سپس
امام ( ع ) فرمود : وای بر کوچه های آباد و خانه های تزئين يافته ای [14] که
بال هائی همانند بال های کرکسان و خرطومهائی همچون خرطومهای پيلان دارند
[ اشاره به بالکن های زيبا و ناودانهای بزرگ قصرها و عمارتهای بصره
است . ] [1] وای بر آنها که برکشتگانشان گريه نميشود و از گمشده اشان
جستجو نميگردد [2] من دنيا را برو افکنده ام و چهره اش را بخاک ماليده ام و
آنرا درست اندازه گرفته ام و با چشم خودش به آن نگريسته ام . [3] قسمت
ديگری از اين کلام درباره ترک های مغول ميباشد . [4] گويا قومی را مي نگرم
که چهره هاشان همچون سپرهای چکش خورده است [5] ديباج و حرير ميپوشند
اسبهای اصيل را يدک ميکشند [6] و آنچنان دستشان در کشتار باز است که
مجروحان از روی بدن کشتگان حرکت مي کنند و فراريان از اسيرشدگان
کمترند . [7] هنگاميکه سخن به اينجا رسيد يکی از اصحاب گفت ای
اميرمؤمنان از غيب سخن ميگوئی و به علم غيب آشنائی ؟ امام ( ع )
خنديد و به آن مرد که از طائفه بني کلب بود فرمود : [8] ای برادر کلبی
اين علم غيب نيست اين فراگرفته ای است از عالمی [ پيامبر ] [9] علم
غيب تنها علم قيامت است و آنچه خداوند سبحان در اين آيه برشمرده
است که : [10] آگاهی به وقت قيام قيامت نزد او است او باران را نازل
مي کند و از آن چه در عالم جنين است با خبر است [11] و کسی نمي داند که
فردا چه کار خواهد کرد و کسی نمي داند که در کدام سرزمين از دنيا
ميرود . [12] پس خدای سبحان از آنچه در رحمهاست پسر يا دختر
زشت يا زيبا [13] سخاوتمند يا بخيل سعادتمند يا شقی و آن کسی که آتشگيره
آتش است [14] و يا در بهشت همسايه و دوست پيامبران است از همه اينها
آگاه است . اين است آن علم غيبی که غير از خدا کس نمي داند [15] و جز
اينها علمی است که خداوند به پيامبرش تعليم کرده و او به من آموخته
است و برايم دعا نمود که خدا آنرا در سينه ام جای دهد و اعضاء وجوارحم
را از آن مالامال سازد .
-
-
مدیر بازنشسته
خطبه 129
[1] از خطبه هائی است که امام ( ع ) درباره مقياسها ايراد کرده
نيکان شما چه شدند ؟ [2] ای بندگان خدا شما و آنچه مورد علاقه شما از اين
دنياست مهمانهائی هستيد در مدتی معين [3] و بدهکارانی هستيد مورد مطالبه
سرآمدی کوتاه داريد و اعمالتان همگی محفوخ است چه بسيارند کوشش
کنندگانی که به جائی نرسيدند [4] و زحمتکشانی که زيان کردند در زمانی واقع
شده ايد که خير و نيکی جز عقب ماندگی چيزی ببار نمي آورد [5] و شر و بدی
عامل پيشروی است و شيطان جز طمع در هلاکت مردم کاری ندارد [6] پس
اکنون زمانی است که وسائل پيشرفت شيطان قوی شده نيرنگ و فريبش
همگانی گشته [7] و بدست آوردن شکار برايش آسان شده است به هر سو که
مي خواهی نگاه کن [8] آيا جز فقيری که با فقر دست و پنجه نرم مي کند يا
ثروتمندی که نعمت خدا را به کفران تبديل کرده [9] يا بخيلی که با بخل
ورزيدن در اداء حقوق الهی ثروت فراوانی گردآورده و يا متمردی که گويا
گوشش از شنيدن پند و اندرزها کر است [10] آيا شخص ديگری جز اينها مي بينی
؟ کجا هستند خوبان شما صالحان آزادمردان و سخاوتمندان شما ؟ کجايند
همانها که در کسب و کارشان با ورع بودند [11] در مذهب و رفتار خود از
بديها دوری می جستند مگر همه آنها از اين دنيای پس ت [12] و از اين زندگی
پر از مشکلات کوچ نکردند ؟ مگر نه اين است که شما وارث انسانهای
بي ارزشی شده ايد [13] که لبها جز به مذمت آنها حرکت نمي کند تا مقام آنها
کوچک شمرده شود [14] و برای هميشه فراموش گردند . فانا لله و انا اليه
راجعون . مفاسد آشکار شده نه انکارکننده و تغييردهنده ای پيدا
مي شود [15] و نه بازدارنده ای به چشم مي خورد آيا با اين وضع مي خواهيد در
دار قدس خدا و جوار رحمتش قرار گيريد [16] و عزيزترين اوليايش باشيد
هيهات خدای را درباره بهشت جاويدانش نمي توان فريفت 000 [1] و جز با
اطاعتش رضايتش را نتوان به دست آورد نفرين خدا بر آنان باد که امر به
معروف مي کنند و خود آن را ترک مي نمايند و نهی از منکر مي کنند و خود
مرتکب آن مي شوند .
-
-
مدیر بازنشسته
خطبه 130
[2] از سخنانی است که امام ( ع ) ايراد فرموده اين سخن را امام ( ع )
هنگامی به ابوذر فرمود که به ربذه تبعيد مي شد و به آن سو حرکت مي کرد
[3] ای ابوذر تو به خاطر خدا خشم گرفتی و غضب کردی پس به همان کس
که برايش غضب نمودی اميدوار باش . اين مردم از تو بر دنيايشان
ترسيدند [4] و تو از آنها بر دينت پس آنچه را که آنها برايش در وحشتند
به خودشان واگذار [5] و از آنچه مي ترسی آنها گرفتارش شوند [ کيفر الهی ]
فرار کن چه محتاجند به آنچه از آن منعشان مي کردی [6] و چه بي نيازی از آنچه
تو را منع مي کردند و به زودی خواهی يافت که پيروزی برای کيست و چه
کسی بيشتر مورد حسد قرار مي گيرد . [7] اگر درهای آسمانها و زمين به روی
بنده ای بسته شده باشد اما او از خدای بترسد . [8] خداوند راهی برای او
خواهد گشود آرامش خويش را تنها در حق جستجو کن و غير از باطل چيزی
تو را به وحشت نيفکند [9] اگر دنيايشان را مي پذيرفتی دوستت داشتند و اگر
سهمی از آن را به خود اختصاص مي دادی [ و با آنها کنار مي آمدی ] دست
از تو بر مي داشتند
-
-
مدیر بازنشسته
خطبه 131
[10] از سخنانی است که امام ( ع ) فرموده در اين سخن علت اصرار خويش
را در امر حکومت بر مردم بيان مي کند و صفات يک پيشوای دادگر را
تشريح مي نمايد . [11] ای روحهای پراختلاف و ای قلبهای پراکنده شما که
بدنهايتان حاضر [12] و عقلهايتان پنهان است من شما را به سوی حق مي کشانم
ولی همچون گوسفندانی که از غرش شير فرارکند مي گريزيد 000 [1] هيهات که
من با کمک شما بتوانم تاريکی را از چهره عدالت بزدايم [2] و يا کجی حق
را راست نمايم . پروردگارا تو ميدانی آنچه ما انجام داديم نه برای
اين بود که ملک و سلطنتی بدست آوريم [3] و نه برای اينکه از متاع پست
دنيا چيزی تهيه کنيم [4] بلکه بخاطر اين بود که نشانه های از بين رفته
دينت را باز گردانيم و صلح و مسالمت را در شهرهايت آشکار سازيم تا
بندگان ستمديده ات در ايمنی قرار گيرند [5] و قوانين و مقرراتی که بدست
فراموشی سپرده شده بار ديگر عملی گردد . بار خدايا من نخستين کسی
هستم که به سوی تو بازگشته [6] و ندای تو را شنيده و پاسخ گفته ام هيچکس
جز پيامبر ( ص ) در نماز بر من سبقت نگرفت [ و نخستين نمازگزار در
اسلام بعد از او من هستم ] . [7] شما مي دانيد آنکس که بر نواميس ،خونها
[8] ،کنائم ،احکام و امامت مسلمانان حکومت مي کند نبايد بخيل باشد تا در
جمع آوری اموال آنان برای خويش حرص ورزد . [9] و نبايد جاهل و نادان
باشد که با جهلش آنان را گمراه کند و نه جفاکار تا پيوند های آنها را
از هم بگسلد [10] و به نيازهای آنها پاسخ نگويد و نه ستمکار که در اموال و
ثروت آنان حيف و ميل نمايد و گروهی را بر گروه ديگر مقدم دارد : [11] و
نه رشوه گير در قضاوت تا حقوق را از بين ببرد و در رساندن حق به
صاحبانش کوتاهی ورزد . [12] و نه آنکس که سنت پيامبر را تعطيل کند و
بدين سبب امت را به هلاکت بيفکند [ اينها هيچکدام لايق مقام ولايت و
سرپرستی مسلمانان نيستند ] .
-
-
مدیر بازنشسته
خطبه 132
[13] از خطبه هائی است که امام ايراد فرموده و در آن پند و اندرز مي دهد و
تشويق به بي اعتنائی به زرق و برق دنيا مي کند [14] ستايش مي نمايم خداوند را
بر آنچه گرفته و بخشيده و بر نعمتهايی که عطا کرده و آزمونهائی که
مقرر داشته خداوندی که از هر چيز مخفی و پنهان آگاه است 000 و در
باطن همه چيز حضور دارد . [1] همو که به آنچه درسينه ها نهفته است آگاهی
دارد و چشمهای خيانت گر را مي بيند [2] گواهی ميدهم که معبودی جز او نيست
و اينکه محمد ( ص ) برگزيده و برانگيخته اوست [3] آنچنان شهادتی که
درون و برون و قلب و زبان در آن هماهنگ باشند . [4] قسمتی ديگر از اين
خطبه که در آن مردم را اندرز ميدهد [5] به خدا سوگند اين را که مي گويم يک
حقيقت جدی است نه شوخی واقعيت است نه دروغ مرگ را مي گويم که بانک
خود را بگوش [ همگان ] رسانده [6] و به سرعت همه را ميراند انبوه
زندگان هرگز تو را فريب ندهد [ و از خويشتن غافل نسازند ] [7] با اينکه
افرادی پيش از خويش را به چشم ديدی همانها که ثروتها را جمع آوری
کردند و از فقر و بيچارگی وحشت داشتند [8] و به واسطه آرزوهای طولانی خويش
را در امان دانستند مرگ را دور مي پنداشتند ديدی مرگ چسان آنان را
فراگرفت [9] و از وطنشان بيرون راند و از جايگاه امنشان برگرفت و بر
چوبهای تابوت حملشان کرد [10] در حالی که مردم او را دست به دست مي کردند
بر دوش گرفته و با سرانگشت خويش نگاهش ميداشتند [ و گويا از گرفتن
آن با تمام دست خود نفرت و وحشت داشتند ] [11] مگر نديدی همانها که
آرزوهاشان درازبود و قصرهای محکم بنا کردند و اموال فراوانی جمع
3 نمودند [12] چگونه خانه هاشان قبرشان شد و آنچه جمع کرده بودند نابود گرديد ؟
اموالشان بدست وارثان افتاد [13] و همسرانشان به ازدواج ديگران در
آمدند . نه هرگز ميتوانندچيزی بر حسنات خود بيفزايند . و نه از گناه
توبه کنند [14] کسی که جامه تقوا را بر قلبش بپوشاند کارهای نيکش آشکار
گردد و عملش وسيله پيروزي اش شود [15] پس در بدست آوردن بهره های
تقوا فرصت را غنيمت شمريد و برای وصل به بهشت جاويدان عملی شايسته
آن انجام دهيد چه اينکه دنيا برای سکونت هميشگی شما خلق نگرديده [16] بلکه
آن را در گذرگاه شما ساخته اند تا اعمال صالح را به عنوان زاد و توشه
در مسير سرای ديگر از آن فراهم سازيد . [17] پس با عجله آماده کوچ کردن
باشيد و مرکبها را برای حرکت مهيا کنيد .
-
-
مدیر بازنشسته
خطبه 133
[1] از خطبه هائی است که امام ( ع ) ايراد فرموده . پيرامون عظمت
خداوند و يادآوری قرآن و پيامبر و اندرز مردم عظمت پروردگار [2] دنيا و
آخرت زمامهای خود را به او سپرده و منقاد اويند و آسمانها و زمينها
کليد های خويش را بدست قدرت وی داده اند [3] صبحگاهان و شامگاهان درختان
سرسبز در برابرش سجده ميکنند [4] و از شاخه های آنها بفرمانش آتش شعله ور
شده و بفرمان او ميوه های رسيده را [ به انسانها ] تقديم ميکنند .
[5] قسمت ديگری از اين خطبه درباره قرآن [6] کتاب خداوند در ميان شما
سخنگوئی است که هيچگاه زبانش از حق گوئی خسته نمي شود [7] و خانه ای است
که پايه هايش هرگز فرو نميريزد و نيرومندی است که يارانش شکست
نميخورند . [8] قسمت ديگر درباره رسول خدا ( ص ) [9] او را پس از يک دوره
فترت بعد از پيامبران گذشته فرستاد بهنگامی که در ميان مذاهب مختلف
نزاع در گرفته بود [10] او را بدنبال آنان فرستاد و وحی را به او ختم کرد
او هم با کسانی که به حق پشت کرده و از آن روی برتافته بودند به جهاد
پرداخت .[11] و نيز قسمت ديگر از اين خطبه . درباره دنيا [12] دنيا منتهای
ديد کوردلان است که در ماورای آن چيزی نمي بينند [13] اما شخص بصير ديدش
در آن نفوذ مي کند و از آن مي گذرد و مي داند که سرای جاويدان در ورای آن
است . بنا براين شخص بصير در دنيا آماده کوچ است . [1] و کوردل چشمش
را به آن دوخته بينايان از آن زاد و توشه برمي گيرند و نابينايان برای
آن زاد و توشه مي اندوزند . [2] قسمت ديگر اندرز به مردم [3] آگاه باشيد در
دنيا چيزی نيست مگر اينکه صاحبش بزودی از آن سير و ملول مي شود [4] جز
حيات و زندگی که انسان در فقدان آن راحتی احساس نمي کند و اين همانند
حکمت و دانش است [5] که حيات قلبهای مرده محسوب مي شود و بينائی برای
چشمهای نابينا است و شنوائی برای گوش های ناشنوا [6] و برای تشنه گان آبی
است گوارا در آن همه سلامت و بي نيازی است . اين کتاب خدا است که
با آن مي توانيد حقايق را ببينيد [7] و با آن سخن گوئيد و به وسيله آن
بشنويد بعضی از آن از بعضی ديگر سخن مي گويد [8] و برخی گواه برخی ديگر
است . درباره خدا سخنی به خلاف نگفته و کسی که با آن مصاحبت کند وی
را از خدا جدا نمي سازد . [9] [ گويا ] ميان خود توافق بر خيانت و
کينه ورزی نموده ايد و همچون مزبله ای که گياه بر آن مي رويد آثارش در ميان
شما ظاهر شده . [10] در دوستی و دلبستگی به آرزوها با هم متفق
شده ايد و در کسب ثروت به دشمنی پرداخته ايد [11] شيطان شما را در
سرگردانی انداخته و غرور برای شما هلاکت به بار آورده خدای را برای خود
و برای شما به ياری مي طلبم
-
کلمات کلیدی این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن