صفحه 3 از 24 نخستنخست 1234567891011121314151617181920212223 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 238

موضوع: خطبه های حضرت علی (ع)

  1. #21
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    خطبه 22
    [3] آنگاه که خبر پيمان شکنان به او رسيد اين خطبه را ايراد فرمود :
    [4] آگاه باشيد شيطان حزب و طرفداران خويش را بسيج کرده و سپاه خود را
    گرد آورده است [5] تا بار ديگر ستم را به جايش برگرداند و باطل را به
    جايگاه نخستينش بازفرستد . [6] بخدا سوگند آنها هيچ منکری از من سراغ
    ندارند انصاف را بين من و خود حاکم نساختند . [7] آنها حقی را مطالبه
    مي کنند که خود آن را ترک گفته اند انتقام خونی را مي خواهند که خود
    ريخته اند [8] اگر [ در ريختن اين خون ] شريکشان بوده ام پس آنها نيز
    سهيمند و اگر تنها خودشان مرتکب شده اند [9] کيفر مخصوص آنها است .
    مهمترين دليل آنان به زيان خودشان تمام مي شود از پستانی شير مي خواهند
    که مدتها است خشکيده [10] بدعتی را زنده مي کنند که زمانها است از بين
    رفته . چه دعوت کننده ای ؟ [11] و چه اجابت کنندگانی ؟ من به کتاب خدا
    و فرمانش درباره آنها راضيم . [1] اما اگر از آن سر باززنند لبه شمشير
    تيز را در اختيار آنها قرار مي دهم و اين کار برای درمان باطل و ياری
    حق کفايت مي کند [2] شگفتا از من خواسته اند که در برابر نيزه هاشان
    حاضر گردم و در مقابل شمشير آنان شکيبائی ورزم [3] سوگواران در سوگشان
    بگريند من کسی نبودم که به نبرد تهديد شوم و يا از ضرب شمشير بهراسم
    [4] من به پروردگار خويش يقين دارم و در دين و آئين خود گرفتار شک و
    ترديد نيستم

  2. #22
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    خطبه 23
    [5] از سخنانی است که امام ايراد فرموده است در آن فقرا را به زهد و
    ثروتمندان را به محبت سفارش مي کند . مواهب الهی متناسب با
    استعدادها است : [6] مواهب الهی همچون قطره های باران از آسمان به زمين
    مي بارد [7] و به هر کس سهمی زياد يا کم مي رسد [8] بنابراين هنگامی که يکی از
    شما برای برادر خود برتری در مال و همسر و فرزند ببيند نبايد موجب
    فتنه گردد [ و بر او حسد و رشک برد ] [9] زيرا مسلمان تا وقتی که دست
    به عمل پستی نزده که از آشکارشدنش شرمنده باشد و مردم پست آن را
    وسيله هتک حرمتش قرار دهند [10] به مسابقه دهنده ماهری مي ماند که منتظر
    است در همان دور اول ببرد و ضرری نبيند [11] همچنين مسلمانی که از خيانت
    به دور باشد انتظار دارد يکی از دو خوبی نصيبش گردد : [12] يا عمر او
    پايان يافته و دعوت الهی فرارسد و آنچه خداوند در آخرت برايش مهيا
    کرده بهتر است و يا خداوند او را روزی دهد و صاحب همسر و فرزند و
    ثروت گردد در عين اينکه دين و شخصيت خود را نگاهداشته است . [13] [ اما
    بدانيد ] ثروت و فرزندان کشته های اين جهانند و عمل صالح و نيک
    زراعت آخرت است [14] و گاهی خداوند اين هر دو را به افرادی مي بخشد .
    آنچه خداوند اعلام خطر کرده است برحذر باشيد 000 [1] و از خداوند بترسيد
    بطوری که به گناهی که نياز به عذرخواهی دارد آلوده نشويد و در کارها
    ريا و تظاهر و خودنمائی به خرج ندهيد [2] چون هر کس کاری برای غير خدا
    انجام دهد خداوند او را به همان کس وامي گذارد . [3] از خدا ميخواهيم
    که درجات شهيدان ، و زندگی سعادتمندان ، و همنشينی پيامبران را به ما
    عنايت کند [4] هيچکس از بستگانش بي نياز نيست :
    [5] ای مردم انسان هر اندازه که ثروتمند باشد از
    بستگان و اقوام خود بي نياز نيست [6] که از وی با زبان و دست دفاع کنند
    خويشاوندان بزرگترين گروهی هستند که از انسان پشتيبانی مي کنند [7] و
    پراکندگی و ناراحتی او را از بين مي برند در آن هنگام که حادثه ای پيش
    آيد آنها نسبت به او پرعاطفه ترين مردمند 000 [8] نام نيک و معروفيت به
    پاکی را که خداوند عطا فرمايد بهتر از ثروتی است که کسی برای ديگران
    به ارث مي گذارد . [9] و قسمتی ديگر از اين خطبه است : آگاه باشيد نبايد
    از بستگان بينوای خود روبرگردانيد [10] و از آنان چيزی را دريغ کنيد که
    نگاهداشتنش زيادی نمي آورد و از بين رفتنش کمبودی ايجاد نمي نمايد
    [11] آنکس که دست دهنده خويش را از بستگانش بازدارد تنها يک دست از
    آنها باز داشته [12] اما از خويشتن دستهای فراوانی برگرفته است ولی آن کس
    که بال محبت را بگستراند دوستی اقوامش ادامه خواهد يافت . [13] سيدرضی
    رحمه الله عليه مي فرمايد : الغفيره در اينجا به معنی کثرت و
    فراوانی است چنانکه جمعيت زياد را عفوه من اهل او مال بوده است و
    عفوه به معنی نمونه خوب است از ميان يک جنس که انتخاب شود
    چنانکه گفته مي شود : اکلت عفوه الطعام يعنی قسمتهای خوب غذا را
    خوردم . و چه عالی است مطلبی که امام ( ع ) در جمله : و من يقبض
    يده عن عشيرته 000 تا آخر سخن ايراد کرده است 000 زيرا کسی که
    يکيهای خود را از بستگانش قطع کند تنها يک ياور از آنها گرفته است
    ولی هنگامی که نياز و احتياج شديد به ياری آنان داشت آنها به ندای او
    پاسخ نمي گويند پس خود را از ياوران بسياری محروم ساخته است .

  3. #23
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    خطبه 24
    [1] يکی از سخنانی است که امام ( ع ) ايراد فرموده و در آن اجازه
    جنگ با دشمنان خداوند آمده است سستی در مبارزه با گمراهان روا
    نيست : [2] به جان خودم سوگند در مبارزه با مخالفان حق و آنان که در
    گمراهی غوطه ورند [3] آنی مدارا و سستی نمي کنم پس ای بندگان خدا از خدا
    بترسيد و از خدا به سوی خدا فرار کنيد [ از غضبش به سوی رحمتش ] [4] و
    از راهی که به سوی شما گشوده برويد و به آنچه از وظائف برای شما
    تعيين کرده است قيام نمائيد [5] اگر چنين کنيد علی ضامن پيروزی شما است
    و اگر امروز به آن نرسيد در آينده به آن خواهيد رسيد .

  4. #24
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    خطبه 25
    [6] هنگامی که اخبار متواتری به امام ( ع ) رسيد که اصحاب معاويه بر
    پاره ای از بلاد استيلا يافته اند و عبدالله بن عباس و سعيدبن نمران
    فرمانداران امام در يمن پس از شکست از بسربن ابي ارطاه به نزد
    امام برگشتند امام ( ع ) برای توبيخ اصحابش به خاطر کندی در جهاد و
    مخالفت با دستورات به منبر رفت و سخنان ذيل را ايراد فرمود :
    [7] [ در حقيقت با اين روشی که شما در پيش گرفته ايد ] غير از کوفه در
    دست من نيست که آن را بگشايم يا ببندم اما ای کوفه اگر تنها تو
    [ سرمايه من در برابر دشمن ] باشی [8] آنهم با اين همه طوفانها چهره ات
    زشت باد [ و مي خواهم که نباشی ] پس از آن به قول شاعر متمثل شد :
    [ که تقريبا فارسی آن چنين مي شود : ] [1] به جان پدرت سوگند ای عمرو که
    سهم اندکی از پيمانه و طرف دارم [2] سپس فرمود : به من خبر رسيده که
    بسر بر يمن تسلط يافته سوگند بخدا مي دانستم اينها بزودی بر شما
    مسلط خواهندشد [3] زيرا آنان در ياری از باطلشان متحدند و شما در راه حق
    متفرقيد [4] شما به نافرمانی از پيشوای خود در مسير حق برخاسته ايد ولی
    آنها در باطل خود از پيشوای خويش اطاعت مي کنند [5] آنها نسبت به رهبر
    خود ادای امانت مي کنند و شما خيانت ،آنها در شهرهای خود به اصلاح
    مشغولند و شما به فساد . [6] اگر من قدحی را به عنوان امانت به يکی از
    شما بسپارم از آن بيم دارم که بند آن را بدزدد . [7] بارالها [ از بس
    نصيحت کردم و اندرز دادم ] آنها را خسته و ناراحت ساختم و آنها نيز
    مرا خسته کردند من آنها را ملول و آنها مرا ملول ساختند به جای آنان
    افرادی بهتر به من مرحمت کن [8] و به جای من بدتر از من بر سر آنها مسلط
    نما . خداوندا دلهای آنها را آب کن همانطور که نمک در آب حل مي شود
    [9] آگاه باشيد بخدا سوگند دوست داشتم به جای شما هزار سوار از
    بني فراس بن غنم داشته باشم [ تا با کمک آنها دشمنان را بر سر جای
    خود مي نشاندم آنها چنانند که شاعر گفته ] : [10] چون آن ابر سريع السير کم
    آب پی دشمن کشی بي صبر و بي تاب [11] سپس از منبر فرود آمد . [12] سيدرضی
    مي گويد : ارميه جمع رمی به معنی ابر است و حميم به
    معنی فصل گرما و تابستان مي باشد و اينکه شاعر آنها را به ابرهای
    تابستان تشبيه کرده برای اين است که آنها سبکبارتر و سريعترند زيرا
    در آنها آب کم است و ابرهای سنگين به خاطر تراکم بخار و پر آب
    بودنشان به کندی حرکت مي کنند و اين اکثر در زمستان يافت مي شود شاعر
    خواسته است با اين تشبيه سرعت آنها را در هنگام مبارزه و کمک آنها
    را به هنگام استمداد منعکس سازد .

  5. #25
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    خطبه 26
    [1][ يکی از خطبه هائی است که امام ( ع ) ايراد فرموده است ] و در
    مورد اعراب پيش از بعثت پيامبر سخن مي گويد بت پرستی شيوه و
    آئين شما بود : [2] خداوند پيغمبر ( ص ) را به رسالت مبعوث ساخت که
    جهانيان را بيم دهد [3] و امين آيات وی باشد در حاليکه شما ملت عرب
    بدترين دين و آئين را داشتيد و در بدترين سرزمينها زندگی مي نموديد [4] در
    ميان سنگهای خشن و مارهائی که فاقد شنوائی بودند [ و به همين جهت از
    هيچ چيز نمي ترسيدند ] آبهای آلوده را مي نوشيديد [5] و غذاهای ناگوار را
    مي خورديد خون يکديگر را مي ريختيد و پيوند خويشاوندی را قطع مي نموديد
    [6] بتها در ميان شما بر پا بود [ و پرستش بت شيوه و آئين شما ] و
    گناهان سراسر وجود شما را فراگرفته بود . [7] و قسمتی از اين خطبه است
    [ که امام ( ع ) درباره تنهائی خويش برای گرفتن حق خود فرموده است ]
    [8] نگاه کردم و ديدم [ برای گرفتن حق خود ] ياوری جز خاندان خويش ندارم
    به مرگ آنان راضی نشدم [9] چشمهای پر از خاشاک را فروبستم و با همان
    گلوئی که گويا استخوانی در آن گير کرده بود [ جرعه حوادث ] را نوشيدم
    [10] با اينکه تحمل در برابر گرفتگی راه گلو و نوشيدن جرعه ای که تلخ تر از
    حنظل است کار طاقت فرسائی بود شکيبائی کردم [11] قسمت ديگری از اين
    خطبه است که در آن اشاره به زندگی ننگين عمروعاص مي فرمايد : او [ با
    معاويه ] بيعت نکرد مگر اينکه بر او شرط کرد که در برابر آن بهائی
    دريافت دارد [12] در اين معامله شوم دست فروشنده هيچگاه به پيروزی نرسد
    و سرمايه خريدار به رسوائی کشد [ اکنون که آنها روی بلاد مسلمين و
    حکومت مسلمانان اين چنين بي رحمانه معامله مي کنند ] شما آماده پيکار
    شويد [13] و ساز و برگ آن را فراهم سازيد که آتش آن زبانه کشيده و
    شعله های آن بالا گرفته است [14] صبر و استقامت را شعار خويش سازيد که
    نصرت و پيروزی را به سوی شما فرامي خواند

  6. #26
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    خطبه 27
    [1] خطبه جهاد جهاد زره محکم پروردگار : [2] اما بعد جهاد دری است
    از درهای بهشت خداوند آن را به روی دوستان مخصوص خود گشوده است
    [3] جهاد لباس تقوا زره محکم و سپر مطمئن خداوند است [4] مردمی که از جهاد
    روی برگردانند خداوند لباس ذلت بر تن آنها مي پوشاند و بلا به آنان
    هجوم مي آورد [5] حقير و ذليل مي شوند عقل و فهم شان تباه مي گردد [6] و به خاطر
    تضييع جهاد حق آنها پايمال مي شود و نشانه های ذلت در آنها آشکار
    مي گردد و از عدالت محروم مي شوند . [7] آگاه باشيد من شب و روز پنهان
    و آشکارا شما را به مبارزه اين جمعيت [ معاويه و پيروانش ] دعوت
    کردم [8] و گفتم پيش از آنکه با شما بجنگند با آنان نبرد کنيد . بخدا
    سوگند هر ملتی در درون خانه اش مورد هجوم دشمن قرار گيرد حتما ذليل
    خواهد شد [ و تنها جمعيتی در نبرد با دشمنان پيروز مي گردند که به
    استقبال آنها بشتابند ] [9] ولی شما سستی به خرج داديد و دست از ياری
    برداشتيد تا آنجا که دشمن پي درپی به شما حمله کرد [10] و سرزمين شما را
    مالک شد . اکنون بشنويد : [ يکی از فرماندهان لشکر غارتگر معاويه ]
    از بني غامد حمله به [ شهر مرزی ] انبار کرده است [11] و نماينده و
    فرماندار من حسان بن حسان بکری را کشته و سربازان و مرزبانان شما را
    ازآن سرزمين بيرون رانده است . [12] به من خبر رسيده که يکی از آنان به
    خانه زن مسلمان و زن غير مسلمانی که در پناه اسلام جان و مالش محفوخ بوده
    وارد شده [13] و خلخال و دستبند و گردن بند و گوشواره های آنها را از
    تن شان بيرون آورده است 000 [1] در حالی که هيچ وسيله ای برای دفاع جز گريه
    و التماس کردن نداشته اند [2] آنها با غنيمت فراوان برگشته اند بدون اينکه
    حتی يک نفر از آنها زخمی گردد و يا قطره ای خون از آنها ريخته شود [3] اگر
    به خاطر اين حادثه مسلمانی از روی تاسف بميرد ملامت نخواهد شد [4] و از
    نظر من سزاوار و بجا است . ای کاش شما را نمي ديدم شگفتا
    شگفتا بخدا سوگند اين حقيقت قلب انسان را مي ميراند [5] و غم و اندوه
    مي آفريند که آنها در مسير باطل خود اين چنين متحدند و شما در راه حق
    اين چنين پراکنده و متفرق ؟ [6] روی شما زشت باد و همواره غم و غصه
    قرينتان باد که شما هدف حملات دشمن قرار گرفته ايد پي درپی به شما حمله
    مي کنند و شما به حمله متقابل دست نمي زنيد . [7] با شما مي جنگند و شما
    نمي جنگيد اين گونه معصيت خدا مي شود و شما [ با عمل خود ] به آن
    رضايت مي دهيد . [8] هر گاه در ايام تابستان فرمان حرکت به سوی دشمن دادم
    [9] گفتيد اندکی ما را مهلت ده تا سوز گرما فرونشيند و اگر در سرمای
    زمستان اين دستور را به شما دادم [10] گفتيد اکنون هوا فوق العاده سرد است
    بگذار سوز سرما آرام گيرد [11] همه اين بهانه ها برای فرار از سرما و گرما
    بود شما که از سرما و گرما [ وحشت داريد ] و فرار مي کنيد [12] بخدا
    سوگند از شمشير [ دشمن ] بيشتر فرار خواهيد کرد . [13] ای کسانی که به
    مردان مي مانيد ولی مرد نيستيد ای کودک صفتان بي خرد و ای عروسان
    حجله نشين [ که جز عيش و نوش به چيزی نمي انديشيد ] [14] چقدر دوست
    داشتم که هرگز شما را نمي ديدم و نمي شناختم همان شناسائی که سرانجام
    مرا اين چنين ملول و ناراحت ساخت [15] خدا شما را بکشد که اينقدر خون به
    دل من کرديد و سينه مرا مملو از خشم ساختيد [16] و کاسه های غم و اندوه را
    جرعه جرعه به من نوشانديد [17] با سرپيچی و ياری نکردن نقشه ها و طرحهای مرا
    [ برای سرکوبی دشمن و ساختن يک جامعه آباد اسلامی ] تباه کرديد تا
    آنجا که قريش گفتند [1] پسر ابوطالب مردی است شجاع ولی از فنون جنگ
    آگاه نيست 000 [2] خدا خبرشان دهد آيا هيچيک از آنها از من باسابقه تر
    و پيشگامتر در اين ميدانها بوده ؟ [3] من آنروز گام در ميدان نبرد گذاشتم
    که هنوز بيست سال از عمرم نگذشته بود و هم اکنون از شصت گذشته ام [4] ولی
    آن کس که فرمانش را اجرا نمي کنند طرح و نقشه ای ندارد [ هر اندازه
    فکر او بلند و نقشه او دقيق باشد هرگز به جائی نمي رسد ]

  7. #27
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    خطبه 28
    [5] امروز روز تمرين و آمادگی است [6] اما بعد دنيا روی بازگردانده و
    وداع خويش را اعلام داشته است [7] آخرت روي آور شده و طلايه آن آشکار
    گرديده است آگاه باشيد امروز روز تمرين و آمادگی [8] و فردا روز مسابقه
    است جائزه برندگان بهشت و سرانجام عقب ماندگان آتش خواهد بود آيا
    کسی يافت مي شود که پيش از فرارسيدن مرگش از خطاهايش توبه کند ؟ [9] و
    آيا انسانی پيدا مي شود که قبل از رسيدن آن روز عمل نيکی برای خود
    انجام دهد ؟ [10] آگاه باشيد همه در دوران آرزوئی بسر مي بريد که اجل و
    مرگ بدنبال دارد با اين حال هر کس پيش از رسيدن اجلش [11] در همان
    دوران آرزوهايش به عمل پردازد اعمالش به او منفعت مي بخشد و مرگش
    به او زيانی نمي رساند و آن کس که در اين ايام آرزو پيش از فرارسيدن
    اجل در عمل کوتاهی کند [12] گرفتار خسران شده و فرارسيدن اجل برای وی
    زيانبخش است . همانطور که به هنگام ترس و ناراحتی برای خدا عمل
    مي کنيد به هنگام آرامش نيز عمل نمائيد . [13] آگاه باشيد من هرگز چيزی
    مانند بهشت نديدم که خواستارانش به خواب رفته باشند [14] و نه همانند
    آتش : که فراريان از آن اين چنين در خواب فرورفته باشند . خوب
    بدانيد آنها که از حق بهره مند نشوند زيان باطل دامنشان را فراخواهد
    گرفت [15] و آنکس که هدايت راهنمايش نگردد گمراهی او را به هلاکت
    مي کشاند . [16] آگاه باشيد فرمان کوچ درباره شما صادر گرديده و به زاد و
    توشه آخرت راهنمائی شده ايد وحشتاکترين چيزی که بر شما مي ترسم
    [1] هواپرستی و آرزوهای دور و دراز است از اين دنيا زاد و توشه ای برگيريد
    [2] که فردا خود را با آن حفظ کنيد [3] سيدرضی مي فرمايد : اگر سخنی باشد که
    مردم را بسوی زهد بکشاند و به عمل برای آخرت وادار سازد همين سخن
    است که مي تواند علاقه انسان را از آرزوها قطع کند و جرقه ی بيداری و
    تنفر از اعمال زشت را در قلب برافروزد و از شگفت آورترين جمله های
    مزبور اين جمله است : الا و ان اليوم المضمار و غدا السباق و السبقه
    الجنه و الغايه النار آگاه باشيد امروز روز تمرين و آمادگی و فردا
    روز مسابقه است جائزه برندگان بهشت و سرانجام عقب ماندگی آتش خواهد
    بود زيرا با اينکه در اين کلام الفاخ بلند و معانی گرانقدر و تميل
    صحيح و تشبيه واقعی مي باشد سری عجيب و معنائی لطيف در آن نهفته شده
    و آن جمله و السبقه الجنه و الغايه النار است امام بين اين دو
    لفظ السبقه و الغايه به خاطر اختلاف معنی جدائی افکنده نگفته
    است السبقه النار چنانکه السبقه الجنه گفته زيرا سبقت جستن
    در مورد امری دوست داشتنی است اين از صفات بهشت است و اين معنی
    در آتش که از آن بخدا پناه مي بريم وجود ندارد : امام جائز
    ندانسته که بگويد : السبقه النار بلکه فرموده است الغايه النار
    زيرا مفهوم غايت [ پايان ] مفهوم وسيعی است که در موضوعات
    مسرت بخش و غير مسرت بخش به کار مي رود و در حقيقت مرادف مصير
    و مال است [ که به معنی سرانجام مي آيد ] چنانکه خداوند مي فرمايد
    قل تمتعوا فان مصيرکم الی النار : به کافران بگو بهره بگيريد که
    سرانجام شما به سوی آتش است . در اين خطبه دقت کنيد که باطنی
    شگفت آور و عمقی زياد دارد و چنين است اکثر سخنان امام ( ع ) و در
    بعضی نسخه های اين خطبه چنين آمده است و السبقه الجنه [ به ضم سين
    که به جائزه ای گفته مي شود که به پيشتازان و برندگان مسابقه داده
    مي شود خواه وجه نقد باشد يا جنس ديگری و معنی هر دو کلمه به هم
    نزديک است .

  8. #28
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    خطبه 29
    [4] که بعد از حمله ضحاک بن قيس دوست معاويه بر حجاج خانه خدا فرمود :
    [5] و ای مردمی که بدنهايتان جمع و افکار و خواسته های شما پراکنده است
    [6] سخنان داغ شما سنگهای سخت را در هم مي شکند ولی اعمال سست شما
    دشمنانتان را به طمع مي اندازد [1] در مجالس و محافل مي گوئيد : چنين و
    چنان خواهيم کرد . اما هنگام جنگ فرياد مي زنيد : ای جنگ از ما دور
    شو [2] آنکس که شما را بخواند فرياد او به جائی نمي رسد و کسی که شما را
    رها کند قلب او از آزار شما در امان نخواهد بود [3] به عذرهای گمراه
    کننده ای متشبث مي شويد همچون بدهکاری که [ با عذرهای نابجا ] از اداء
    دين خود سر باز مي زند [ بدانيد ] [4] افراد ضعيف و ناتوان هرگز نمي توانند
    ظلم را از خود دور کنند و حق جز با تلاش و کوشش بدست نمي آيد [5] شما که
    از خانه خود دفاع نمي کنيد چگونه مي توانيد از خانه ديگران دفاع کنيد ؟
    و با کدام پيشوا و امام پس از من به مبارزه خواهيد رفت ؟ [6] بخدا سوگند
    فريب خورده واقعی آن کس است که به گفتار شما مغرور شود و اگر
    پيروزی به وسيله شما به دست آيد پيروزی بي اثری است همانند کسی که در
    قرعه برگ نابرنده ای نصيب او شود [7] و کسی که بخواهد به وسيله شما
    تيراندازی کند همچون کسی است که با تيرهای بي پيکان تير انداخته است
    سوگند بخدا به آنجا رسيده ام که گفتارتان را تصديق نمي کنم [8] و به
    ياری شما اميد ندارم و دشمنان را به وسيله شما تهديد نمي کنم چه دردی
    داريد ؟ [9] دوای شما چيست ؟ طب شما کدام است ؟ آنها هم مردانی همچون
    شما هستند [ چرا آنها اين همه پايدارند و شما اين قدر سست ؟ ]
    آيا سزاوار است بگوئيد و عمل نکنيد ؟ [10] و فراموشکاری بدون ورع داشته
    باشيد [ يعنی رهاکردن چيزی نه به خاطر زهد ] و اميد در غير حق بورزيد ؟
    نزديک است .

  9. #29
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    خطبه 30
    [11] از سخنانی است که امام ( ع ) در مورد قتل عثمان فرموده است [12] اگر
    به کشتن او فرمان داده بودم قاتل محسوب مي شدم و اگر آنها را
    بازمي داشتم از ياورانش به شمار مي آمدم [13] اما کسی که او را ياری کرده
    نمي تواند بگويد از کسانی که دست از ياريش برداشتند بهترم [14] و کسانی
    که دست از ياريش برداشتند نمي توانند بگويند ياورانش از ما بهترند
    من جريان عثمان را برايتان خلاصه مي کنم : [15] استبداد ورزيد چه بد
    استبدادی و شما ناراحت شديد و از حد گذرانديد [16] و خداوند در اين مورد
    حکمی دارد که درباره مستبدان و افراط گران جاری مي شود [ و هر
    کدام به واکنش اعمال نادرست خود گرفتار مي شوند ]



  10. #30
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    خطبه 31
    [1] يکی از سخنان امام ( ع ) که در روز جنگ جمل قبل از آغاز جنگ به هنگامی
    که ابن عباس را به سوی زبير فرستاد و از او دعوت به اطاعت کرد فرموده است . [2] با
    طلحه ملاقات مکن که اگر ملاقاتش کنی وی را همچون گاوی خواهی يافت که
    شاخهايش اطراف گوشهايش پيچ خورده باشد [3] او بر مرکب سرکش هوا و
    هوس سوار مي شود و مي گويد : مرکبی رام است . [4] بلکه با زبير
    ارتباط بگير که نرمتر است به او بگو پسر دائيت مي گويد : در حجاز مرا
    شناختی [5] و در عراق نشناخته انگاشتی چه شد که از پيمان خود بازگشتی ؟
    [6] سيدرضی مي گويد : جمله کوتاه و پرمعنای . فماعدا ممابدا . [ چه شد که
    از گذشته برگشتی ؟ ] برای نخستين بار از امام شنيده شده است و پيش
    از او از کسی اين سخن شنيده نشده است .



صفحه 3 از 24 نخستنخست 1234567891011121314151617181920212223 ... آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •