سفری به سرزمین مصر و اهرام ثلاثه



اهرام مصر هزاران سال است که به عنوان آخرین نمادهای فرهنگ مصریان باستان برجای مانده اند. اما درکنارشان، شتران ستبر و سخت کوشی نیز باقی مانده اند که در این دوران طولانی مسافران و بارهایشان را به سرزمینهای گرد اهرام می برده اند. تا هنوز نیز گرداندن جهانگردان و بازدیدکنندگان اهرام مصر بر دوش این شتران باربر است.

سینی های مملو از خارک و خرما و رطب هر بامداد وارد بازار سقاره ی قاهره می شوند. بیشتر فروشنگان این بازار از بانوان هستند. در این بازار اینچنین رسم است که فروشندگان دوشیزه جامه های رنگارنگ و دلباز بر تن می کنند اما زنان شوهر دار رنگ سیاه را برای پیراهنهای بلند خود برمی گزینند.

از هر زاویه ای که به اهرام جیزه (ثلاثه) بنگریم، باز شکوه و هیبتشان نمایان است. اخیرا دانشمندان به دانسته های بسیاری درباره ی وضعیت زندگی کارگرانی که این بناهای عظیم را ساختند پی برده اند و نیز نحوه روابط و ارتباطتشان با یکدیگر را روشن کرده اند.

مجسمه ابوالهول ۴۶۰۰ سال است که نشسته است و بازدیدكنندگانش را می بیند که می آیند و می روند. تصور می رود که این پیکره باشکوه به فرمان فرعونی به نام "خفره " تراشیده شده است. او شاید وظیفه نگاهبانی از مقبره های فرعونهای مصر را بر دوش ابوالهول نهاده بود. این مجسمه عظیم (که جزو عجایب هفتگانه جهان بشمار می رفته) پیکری از شیر و سری از انسان دارد و گمان می رود چهره اش تراشه ای از چهره "خفره" باشد.

ستونهایی به شکل "اوسیریس" در معبدی که به افتخار رامسس دوم، فرعون بزرگ مصر باستان، ساخته شده بود صف کشیده اند. بنا به باور مصریان باستان، همه فرعونهای آن کشور با اوسیریس رابطه ای معنوی و روحانی داشتند. اوسیریس خدایی بود که در دنیا از سرزمین مصر نگاهبانی می کرد.

گنجینه ای که در مقبره "توتان خامون" مشهورترین فرعون مصر پیدا شد، در سراسر جهان به نمایش درآمده اند و جواهرات و تابوتهای طلایی اش برای همگان آشنا هستند. اما آنچه که نادیده مانده اند نقاشی ها و تصاویر بسیار زیبا و خیره ای کننده ای هستند که در دل بزرگترین هرم از مجموعه هرمهای عظیم سه گانه، و گرداگرد مزار این فرعون جوان بروی دیوار کشیده شده اند.

این دو مجسمه غول پیکر و خاموش روزگاری دروازه ورودی معبدی بودند که در پشت سرشان تا دامنه های کوهی که در تصویر می بینید، بر پا شده بود. آن معبد بر اثر طغیان های پی در پی رود نیل از میان رفت اما پیکره هایی که خوش آمدگوی زائرانش بودند، هنوز پای برجای مانده اند.

مردی مصری غرق در افکار خود و در مقابل معبد " لخسور " نشسته است. جامه ای که او به تن دارد جلباب (یا دشداشه) است که در بسیاری از کشورهای عربی پیراهنی ساده و محبوب شمرده می شود.

دانش آموزان در مدرسه روستایی نزدیک به معبد باستانی "ممفیس" هنر و حرفه بافندگی می آموزند. بسیاری از این بافندگان (که فرشها و زیلوهایی منقش به تصاویر نقوش مصریان باستان را به منظور فروش به جهانگردان می بافند) از خانواده های محروم کشور مصر هستند.

معبد با شکوه " آمون ره" در کارناک مصر و در جوار رود نیل. این معبد با ستونهای عظیمش روزگاری پر هیبت ترین عبادتگاه سرزمین مصر در دوران "سلسله پادشاهی جدید" بود که از حدود ۳۵۰۰ سال پیش تا ۳۰۰۰ سال پیش به درازا کشید. بنا به باور مصریان باستان، آمون ره خدای خدایان بود.