شناسنامه قرآنی شیطان


در قرآن مجید در 63 آیه نام شیطان آمده است و در 11 آیه نام ابلیس و در 17 آیه نام شیاطین آمده است .




قرآن شناسنامه شیطان و ماهیت او را این طور بیان می دارد که از آیات متعدد قرآن استفاده می شود که ماده اولیه شیطان[التحقیق فی کلمات القرآن الکریم،ج6،ص68] «آتش» بوده است؛ مثلاً، در آیه ای می فرماید: «و اذقلنا للملائکة اسجدوا لادم فسجدوا الاّ ابلیس کانَ من الجنّ ففسق عن امر ربّه.» [سوره کهف/آیه 5] چنان که ملاحظه می شود، این آیه شریفه، ابلیس را از جن می داند.
ابلیس اسم خاص همان شیطانی است که اغواگر حضرت آدم بود و خدای تعالی در قرآن گاهی با عنوان «ابلیس» و گاهی با عنوان «شیطان» از او تعبیر می کند.[آیاتی که در آن ها از او با عنوان ابلیس یادکرده است: مانند: «و اذقلنا للملائکةِ اسجدوا لادم فسجدوا الاّ ابلیس ابی و استکبر و کان من الکافرین» (بقره:34) و نیز ر. ک: حجر: 3132 / اسرا: 61/ کهف: 50 / طه: 116/ ص: 7475. در بعضی موارد نیز با عنوان شیطان از او نام می برد: مانند: «یا بنی آدم لایفتننّکم الشیطان کما اخرج ابویکم من الجنّة.» (اعراف: 27) و نیز ر.ک: بقره: 26 / طه: 120. ضمنا از جمله آیاتی که به خوبی دلالت می کنند بر این که این شیطان همان ابلیس است آیات 61-65 اسراء می باشند.]
خود شیطان هم خلقت خود را از آتش می داند، آن جا که خداوند از او سؤال می کند: چه چیزی مانع سجده کردن تو بر آدم شد، گفت: «انا خیرٌ منه خلقتنی من نارٍ و خلقته من طینٍ.»
در جای دیگر، می گوید: «أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِینًا»[اسراء:61] به تصریح قرآن، شیطان از فرمان خدا سرپیچی کرد: «أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِینَ»[بقره: 34] ؛ «کان من الجنّ استکبرو کان من الکافرین؛[ص:74] «انّ الشیطان کان للرّحمن عصّیا.»[مریم: 44] و قرآن شیطان را دارای ذریّه می داند، آن جا که می فرماید: «واذ قلنا للملائکة اسجدوا لآدم فسجدوا الاّ ابلیس کان من الجن ففسق عن امر ربّه افتتخذونه و ذرّیّته اولیاء من دونی و هم لکم عدوٌ بئس للظالمین بدلاً.» [کهف: 50]
قرآن در آیات متعددی، شیطان را دشمن آشکار انسان می داند و انسان را از پی روی او برحذر می دارد: «و انّ الشیطان للانسان عدوٌ مبینٌ»[یوسف: 5] ؛ افتتخذونه و ذرّیّته اولیاء من دونی و هم لکم عدّوٌ.» [کهف: 50] و خداوند چهار وسیله و برنامه برای شیطان در اضلال و اغوای دیگران برمی شمرد:
1. «واستفزز من استطعت منهم بصوتک»؛ هر که را توانستی با صدایت تحریک کن و وسوسه نما.
2. «واجلب علیهم بخیلک و رجلک» ؛ با فریادت لشگر سواره و پیاده را به جانب آنان روانه کن.
3. «و شارکهم فی الاموال و الاولاد» ؛ و با آنان در اموال و اولاد شریک شو.
4. «و عدهم»؛ و به آن ها وعده (دروغین) بده و (آن ها را بفریب)».
خود شیطان هم خلقت خود را از آتش می داند، آن جا که خداوند از او سؤال می کند: چه چیزی مانع سجده کردن تو بر آدم شد، گفت: انا خیرٌ منه خلقتنی من نارٍ و خلقته من طینٍ


با این سابقه و شناسنامه ای که شیطان برای خودش درست کرده است انسان ها را از امور خیر باز می دارد و شروع می کند به پرداختن این کارها: 1. وعده فقر؛ انسان را از انفاق و ادای زکات و خمس بازداشتن تا مبتلا به فقر نشود: «الشیطان یعدُکم الفقر». [بقره:268]
2. امر به فحشا؛ «... و یأمرکم بالفحشاء»
3. امر به منکر؛ «فانه یأمر بالفحشاء و المنکر» [نور: 21]
4. ترساندن دوستان خود (تا مبادا جهاد کرده، با کفّار مواجه شوند)؛ «انّما ذلکم الشیطان یخوّف اولیاءه فلاتخافوهم و خافون ان کنتم مؤمنین» [آل عمران: 175]
5. ایجاد دشمنی بین مسلمانان از طریق شرب خمر و قماربازی: «انّما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوة و البغضاء فی الخمر و المیسر» [مائده: 91]
6. بازداشتن انسان از یاد خدا: «و امّا ینسینک الشیطان بعد الذکری فلا تعقد بعد الذکری مع القوم الظالمین» (انعام:68)؛ «استحوذ علیهم الشیطان فانسیهم ذکراللّه» [مجادله: 19]؛
7. در آرزو قرار دادن: «یعدهم و یمنیّهم و ما یعدهم الشیطان الاّ غرورا» [نساء: 120]؛
8. جدال در مورد خدا: «و من النّاس من یجادل فی اللّهِ بغیر علمٍ و یتّبع کلَّ شیطانٍ مرید». [حج: 3]