نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: اعتياد ، درمان ، راه كارهاي مناسب

  1. #1

    Thumb اعتياد ، درمان ، راه كارهاي مناسب

    اعتياد مسموميت مزمن است

    امروزه طبق آمار سازمان ملل حدود 185 ميليون‌نفر در سراسر جهان درگير اعتياد هستند ، اگر اين تعريف كه اعتياد مسموميت مزمن است غلط باشد، كه به نظر ما همين طور است ، ميليون‌ها معتاد و هزاران پزشك و متخصص و مسئولين مختلف در سراسر گيتي گمراه شده اند. در اين صورت چه كسي مي‌خواهد پاسخ اين اشتباه علمي را بدهد ؟

    اعتياد مسموميت مزمن نيست ! چرا ؟


    چون وقتيكه مسأله مسموميت مطرح ميگردد ، عنوان سم به ميان مي آيد و وقتيكه چنين شد ، به دنبال سم‌زدايي مي رويم.
    اکنون بايد گفت موادمخدر اصلاً سم نيستند.
    مثلاً : هرويين اسم علمي آن دي‌استيل‌مرفين است ، ( از يك‌كيلو مرفين 900 گرم هرويين ساخته مي‌شود ) و هر روز از مرفين در امور پزشكي بعنوان يك داروي بسيار مؤثر و مفيد استفاده مي‌گردد. ترياك هم شامل : مرفين ، كديين ، پـاپـاورين و تركيباتي ديگر است كه در پزشكي كاربرد بسيار دارند. در حشيش و گرس هم ماده‌اي وجود دارد بنام Thc كه در گذشته در پزشكي مصرف ويژه‌اي داشت. شايد گفته شود اگر زياد مصرف شود مثل سم عمل مي‌كند ، ما هم قبول داريم هر دارويي كه بيش از اندازه استفاده شود اثر كشنده دارد (مثل انواع قرص‌هاي روان‌گردان و آرام‌بخش و خواب‌آور و حتي ويتامين‌ها ).
    اصولاً سمي بودن ، امر نسبي است و لذا مي‌توان تعريف ذيل را ارائه نمود :
    هرگونه ماده خارجي ( بصورت گاز ، مايع ، جامد ) از هرطريق وارد جسم گردد و جسم را از تعادل خارج نمايد و به سمت مرگ سوق دهد ، سم تلقي مي‌گردد. بنابراين وقتيكه كسي را مار مي‌گزد ، بلافاصله او را به بيمارستان منتقل مي‌كنند و كاري مي‌كنند كه سم مار از بدنش خارج گردد ، چون سم مار عامل خطرناك و كشنده است و بايستي سريعاً از جريان خون خارج شود. اين عمل را سم‌زدايي مي‌گويند. فردي كه به ترياك عادت ندارد ، اگر بيش از يك‌گرم ترياك بخورد ، اثر كشنده و سمي دارد و او را بايستي بلافاصله سم‌زدايي نمود و يا اگر تعداد زيادي قرص بخورد ، همين عمل سم‌زدايي انجام مي‌گيرد.
    از اين اشتباه علمي فاحش تعجب مي‌كنم همين طور از اينکه چگونه متخصصين و دانشمندان به اين نكته توجه نمي‌كنند. اكنون براي روشن شدن اين اشتباه فاحش ، سوالات ذيل را مطرح مي‌نمايم .
    سئوال اول : فرض كنيم فردي به مدت 2 سال 8 واحد مرفين در بيمارستان به او تزريق ‌شود ، اكنون پزشك معالج مي خواهد مرفين او را قطع كند چه عملي انجام مي‌دهد ؟
    الف : آيا او را سم‌زدايي مي‌كند ؟
    ب : آيا مرفين مصرفي او را تيپر مي‌كند ؟
    سئوال دوم : فرض كنيم شخصي 10 سال تمام از داروهاي آرام‌بخش ، خواب‌آور ، ضدافسردگي ، كديين‌دار ، كورتن و غيره استفاده مي‌كند ، براي قطع داروي او در صورت ضرورت چه عملي انجام مي‌دهيم ؟
    الف : آيا او را سم‌زدايي مي‌كنيم ؟
    ب : آيا داروي مصرفي او را تيپر مي‌كنيم ؟
    حتماً پاسخ خواهند داد داروي او را تيپر مي‌كنيم ، چون اگر سم‌زدايي كنيم و بخواهيم بقاياي دارو را از بدن شخص خارج كنيم ، تخريب زيادي به شخص وارد مي شود و حتي در شرايط خاص ممكن است باعث مرگ شخص گردد.
    سئوال سوم : فردي 20 سال تمام هرويين و يا ترياك مصرف مي‌كرده ، حالا مي‌خواهيم مواد مصرفي او را قطع كنيم ، حالا چه عملي بايستي انجام بگيرد ؟
    1 ـ آيا سم‌زدايي‌اش مي‌كنيم ؟
    2 ـ آيا مواد مصرفي او را تيپر مي‌كنيم ؟
    حتماً خواهيد گفت هرويين و ترياك با دارو فرق مي‌كند و موادمخدر محسوب مي‌شود. اينها سم هستند و بايد سم‌زدايي صورت گيرد و براي محكم‌كاري يك دارو هم بدهيم كه اگر پس از سم‌زدايي ، هرويين و ترياك مصرف كرد ، گيرنده‌هاي موادمخدر در بدنش مسدود گردد و اثر نكند. کارشناسان استناد مي کنند به اينکه ابتدا اين حالت را روي موش‌ها آزمايش كرده‌اند و پاسخ خوب بوده است. بيچاره موش‌ها !
    در اينجا لازم است متذكر بشويم بحث ما بحث علمي است و با تلقي عاميانه و برداشت جامعه و نگاه قانون كاري نداريم ، بحث فيزيولوژي انسان است .
    اكنون سئوال آخر من اين است : مگر نه اينكه نام هرويين اسم قراردادي يا تجاري دي‌استيل مرفين است ؟ و نام ترياك اسم قراردادي يا تجاري مجموعه داروهاي مرفين ، كديين ، ناركوتين ، نارسئين و پاپاورين است و ترياك يك تركيب وحشتناك و فوق‌العاده قوي از انواع داروهاي مسكن ، آرامبخش ، دوپينگ‌ ، عادت‌آور و . . . مي‌باشد. بنابراين ما با ترياك و هرويين و اسم عاميانه موادمخدر سركار نداريم ، اگر به اسم اصلي و علمي آن‌ها توجه مي‌شد ، مسئله خيلي براحتي حل مي‌شد و همان كاري را كه براي ساير داروها انجام مي‌دادند براي موادمخدر هم انجام مي‌گرفت.
    اكنون سم‌ نبودن موادمخدر را با مثال ديگري نشان مي‌دهيم.
    فردي كه به ترياك عادت ندارد اگر بيش از يك‌گرم ترياك بخورد آثار مسموميت در او ظاهر مي‌گردد و به سمت مرگ مي‌رود. حال اگر فرد ديگري معتاد به ترياك ‌باشد و روزانه 10 گرم ترياك را بصورت خوراكي مصرف كند وقتي كه مصرف مي‌كند به سمت تعادل حركت مي‌كند و اگر مصرف نكند ، به سمت عدم‌تعادل مي‌رود و البته احتمال مرگ هم در شرايط خاص يراي او وجود دارد. بنابراين اين چگونه سمي است كه براي يكي مايه مرگ است و براي ديگري مايه حيات ؟!
    به ديگر سخن ، اگر مرفين ، دي‌استيل‌مرفين ، كديين ، ناركوتين ، نارسئين و پاپاورين ، در جهان پزشكي سم تلقي مي‌گردند ، بنابراين مي‌توان هرويين و ترياك را هم سم تلقي نمود ، در اين صورت بايستي اين سموم را از جهان پزشكي خارج کرد چون داروهائي مثل شربت‌هاي سينه و يا قرص‌هايي كه حاوي كديين هستند و يا مرفين و ساير مشتقات ترياك كه درجهان پزشكي كاربردهاي مفيد و موثري دارند ، سم‌هايي هستند كه ما دانسته بخورد انسان‌ها مي‌دهيم.


    علمي كه تجربه شده باشد ، سندي بدون نقص است

    همه مي‌گويند ، ما هم مي‌گوئيم که راه‌هاي زيادي براي درمان اعتياد وجود دارد ، ولي راه درست و صحيح و يا به عبارتي صراط‌مستقيم فقط يك‌راه است. نكته مهم اين است که براي رسيدن به مقصد ، سه اصل ذيل لازم و ضروري است :
    الف : مبدا
    ب : مقصد
    ج : هدف
    براي معالجه هرگونه بيماري بايستي 3 اصل فوق درنظر گرفته شود. مثلاً براي فردي كه سرطان دارد :
    مبدا : تشخيص نوع و پيشرفت بيماري ، مقصد : شيمي درماني يا جراحي و هدف : مهار بيماري است.
    ممكن است گفته شود براي مسافرت يا بيماري ، مبدا مهم نيست بلكه مقصد اهميت دارد ، ولي ما در پاسخ مي‌گوييم اگر شما در نقطه‌اي قرار داريد باوجود اينكه نقشه ، قطب‌نما و تمامي تجهيزات لازم را داريد ، امّا نمي‌دانيد در كجاي زمين هستيد و در چه نقطه‌اي قرار داريد ! چگونه مي‌خواهيد به طرف مقصد حركت کنيد و يا براي درمان يك بيماري كه نمي‌دانيم بيماري فرد چيست ، چگونه مي‌خواهيم او را درمان نماييم ؟ بنابراين براي درمان هر بيماري ، ابتدا لازم است مبدا را كه همان تشخيص كامل بيماري است ، مشخص کنيم كه بيمار در چه نقطه‌اي قرار دارد و دقيقاً كدامين قسمت‌هاي جسم دچار مشكل شده است.
    حال اين سئوال را مطرح مي‌نمايم.
    فرد معتاد از نظر جسمي يا فيزيولوژي در چه نقطه‌اي قرار دارد ؟ البته در اين بحث و بررسي فقط و فقط مسئله جسم و فيزيولوژي مطرح است و بررسي روان ، جامعه ، تفكر و انديشه كه در درمان اعتياد مهم هستند را كنار مي‌گذاريم .
    حال مبداء ، مقصد و هدف روش‌هاي درماني موجود را در سراسر گيتي كه به نام درمان در قسمت جسم يا درمان فيزيكي يا فيزيولوژي فرد معتاد عمل مي‌نمايند ، مورد كاوش قرار مي‌دهيم .

    نگاهي به روش‌هاي ترك يا درمان فيزيکي اعتياد



    مبداء يا تشخيص : وجود مقداري سم يا موادمخدر در جسم بيمار_
    مقصد : خارج كردن سم‌ها از جسم بيمار به روش‌هاي گوناگون
    هدف : منفي بودن آزمايش ادرار كه نشان خروج سم است..
    اكنون خواهش مي‌كنم كسانيكه زباني جز زبان علم ندارند ، پاسخ مرا بدهند. به اعتقاد اينجانب تئوري سم‌زدايي برمبناي انديشه‌هاي خيالي و نادرست بنيان گرديده و در تجربه با شكست كامل مواجه شده است ، مگر نه اينكه اصلاً علم پزشكي برمبناي تجربه عمل مي‌نمايد ؟ تجربه‌اي كه هميشه با شكست مـواجه گرديده ، چرا نبايد مورد ترديد قرار بگيرد ، هرچند در تمامي كتب علمي از آن به عنوان يك روش نام برده شده است. شكست خوردگان درنهايتخواهند گفت : اعتياد درمان ندارد.

    اعتيـاد جـايگـزيـنـي مـزمـن است


    يعني موادمخدر بيروني ، چه گياهي و چه شيميايي و حتي الكل ، جايگزين موادمخدر و يا مواد شبه‌افيوني طبيعي جسم انسان يا فرد معتاد شده است. براي مثال : موادمخدري مثل ترياك و هرويين ، جايگزين مواد طبيعي بدن انسان مثل دينورفين شده اند كه تا 200 برابر مرفين قدرت دارد و يا اندرفين كه 30 تا 70 برابر قدرت دارد و يا انكفالين و به طور كلي ، تمامي سيستم‌هاي توليدكننده موادمخدر طبيعي جسم فرد معتاد كه مي‌توان آن را سيستم بيوشيمي افيوني نام نهاد. البته به دليل مصرف مكرر موادمخدر و ورود مرفين خارجي به بدن ، موادمخدر طبيعي از چرخه حيات ، خارج و يا منهدم گرديده‌اند و براي درمان ، بايستي اين سيستم‌ها دوباره راه اندازي شوند. تجربه نشان داده است براي ترميم اين سيستم‌ها حدوداً يازده‌ماه زمان لازم است ، آن‌هم با روش صحيح ، زيـرا بيش از 95درصد حالت عدم‌تعادل فرد معتاد و عودهاي مكرر پس از قطع مواد با سم‌زدايي ، مربوط به اين قسمت‌ها مي‌باشد . بنابراين براي درمان اعتياد در قسمت جسم مبـدا ، مقصد و هدف را به‌گونه‌اي ديگر مطرح مي‌نمائيم :
    مبداء يا تشخيص : تعيين ميزان تخريب سيستم‌هاي شبه‌افيوني جسم
    مقصد : بازسازي آن‌ها در طول يازده‌ماه .
    هدف : برطرف شدن مشكلات رواني و روحي و رسيدن به تعادل و جلوگيري از عودهاي مجدد .

  2. #2

    Thumb

    درمان در مرحله عكس‌العمل‌هاي آشكار

    براي درمان در اين مرحله هم‌اكنون از روش‌هايي استفاده ميشود ، كه در درمان قطعي اعتياد چندان اهميتي ندارد و مخرب نيز هست چون به سيستم‌هاي شبه افيوني جسم يک شوک مخرب وارد مي نمايد که شايد تا آخر هم قابل جبران نباشد و اين سيستم‌ها قادر به بازسازي خود نشوند. به عبارت ديگر ، چون موادمخدر طبيعي جسم از کار افتاده است و موادمخدر بيروني مثل يک ستون زير سقف تعادل شخص معتاد قرار گرفته است ، با قطع ناگهاني موادمخدر بيروني مثل آن مي‌ماند که ستون زير سقف تعادل جسم شخص را يک مرتبه برداريم که قطعاً سقف فرو خواهد ريخت. شرط عقل آن است که ستون اصلي جسم را به آرامي ترميم نماييم و هماهنگ با آن بار ستون مصنوعي موادمخدر بيروني را کم نماييم .
    روش هايي که اکنون اعمال مي شود عبارتند از :
    1 ـ از طريق پزشک با استفاده از دارو ، بمدت يک يا دوهفته
    2 ـ از طريق طب سوزني همراه با دارو
    3 ـ کاهش موادمخدر مصرفي در يک يا دوهفته (روش سنتي)
    4 ـ از طريق روش‌هاي خشن و قوه قهريه مثل شلاق درماني ، زندان درماني در منزل ، بستن معتاد به تخت و يا طناب پيچ کردن
    5 ـ سم زدايي سريع و فوق سريع که بسيار تا بسيار مخرب است
    6 ـ با روش سقوط آزاد يا قطع ناگهاني و داوطلبانه موادمخدر
    7 ـ ورزش درماني ، موزيک درماني ، جادو درماني ، جن درماني و . . .
    ظاهراً تمامي روش هاي فوق براي ترک اعتياد در مقطع بروز عکس‌العمل‌هاي آشکار مؤثر است ، چون فرد معتاد اگر آزمايش ادرار بدهد ، آزمايش منفي است يعني موادمخدر در ادرار شخص نيست بنابراين به غلط مي گويند کار درمان جسمي يا فيزيکي يا فيزيولوژي تمام است و فرد معتاد از نظر جسمي مشکلي ندارد و بقيه مشکلات معتاد ، روحي ، رواني و رفتاري است که بايستي درمان شود مثلاً با گفتار درماني يا گروه درماني ، تصور مي کنند چون اسهال فرد معتاد بهبود يافته ، ديگر مشکل جسمي ندارد . تعجب مي‌کنم از اين همه اشتباه دانشمندان و متخصصين علم !

    عکس عکس العمل هاي پنهان

    اين مرحله که حساس‌ترين و سرنوشت‌سازترين مرحله درمان اعتياد بوده و هميشه از چشم متخصصان پنهان مانده است و اگر هم پنهان نبوده به آن توجه جدي نمي‌کردند و ساز و کار آن را نمي‌دانستند که چگونه و در چه مدتي بايستي اين مرحله را سپري نمود و جسم را ترميم نمود !
    البته مشکلات اين مرحله در مرحله اول هم وجود داشتند ولي انسان کمتر متوجه آن‌ها مي‌شد. براي مثال کسي كه در مرحله نخست دچار اسهال شديد گرديده و مرتب دل‌پيچه دارد و به طرف توالت مي‌رود ، هرگز افسردگي را حس نمي‌كند. اين مشكلات عبارتند از :
    1 ـ افسردگي 2 ـ نااميدي
    3 ـ گوشه‌گيري 4 ـ عدم‌ميل به زندگي
    5 ـ كم‌حوصلگي 6 – زود خسته‌شدن
    7 ـ بي‌خوابي 8 ـ تنبلي
    9 ـ كندذهني يا فراموشي 10 ـ گريه كردن
    11 ـ ترشح بزاق چسبناك در گلو 12 ـ بيدارشدن ميل جنسي
    13 ـ ناتواني جنسي ( انزال سريع )

    نكته بسيار مهم :


    مشكلات فوق‌الذكر هيچ‌كدام در مرحله نخست منشا يا ريشه رواني ندارند ، درصورتيكه اكثر قريب به اتفاق متخصصين ريشه اين مشكلات را علت‌هاي رواني مي‌دانند و مي‌خواهند با گفتار درماني و يا گروه درماني آن را حل نمايند ، درصورتي كه اين اختلالات در اثر ضعيف شدن سيستم ضد درد بدن انسان و عدم توليد يا بازدهي نامناسب سيستم‌هاي توليدكننده مواد شبه‌افيوني و شبه‌مرفيني جسم انسان است كه كاملاً ريشه فيزيولوژي دارد. بايستي براي معالجه به‌گونه‌اي عمل شود که اين سيستم‌ها به آرامي دوباره كار خود را شروع نمايند و دادن داروهاي خواب‌آور ، ضدافسردگي و روان‌گردان بعنوان داروهاي كمكي به بيمار نه تنها كمكي به او نخواهد كرد بلكه باعث تخريب بيشتر سيستم افيوني جسم مي‌گردد ، به عبارت ديگر با آب ريختن درون چشمه‌اي كه خشک شده ، نمي‌توان آن را به جوشش درآورد ، بلكه بايستي بصورت اصولي و اساسي چشمه را ترميم نمود. امروز ما با معتادين زيادي برخورد داريم كه براي مثال موادمخدر را همراه با قرص‌هاي مختلف مصرف مي‌كنند ، اين‌ها همان كساني هستند كه قبلاً ترك‌اعتياد كرده‌اند اما با عود مجدد به اين قرص‌ها هم اعتياد پيدا كرده‌اند. گاهي مشاهده شده اشخاصي كه 60 الي 80 عدد قرص و گاهي 300 الي 400 عدد قرص (كه به تصور و فكر هم نمي‌گنجد) مصرف مي‌كنند !

    براي ترميم سيستم‌هاي شبه‌افيوني ، تجربه نشان داده است كه درصورت برنامه‌ريزي صحيح مي‌توان با طي مسافت زماني حدود 11 ماه به 90 درصد تعادل از نظر جسمي رسيد. با تعادل جسم ، روان هم به تعادل مي‌رسد. 10 درصد باقيمانده درطول زمان حل مي‌شود ، البته مشكل جهان‌بيني يا نگرش فرد نسبت به خودش و جهان پيرامون و ساير انسان‌ها هنوز به قوت خود باقي است كه بايستي با شركت در كلاس‌هاي گروه‌درماني كه از روز نخست درمان آغاز مي‌گردد ، حل شود. لازم به توضيح است كه اگر اين مشكل ، يعني جهان‌بيني حل نشود با برطرف شدن كليه مشكلات جسم و روان ، شخص دوباره به اعتياد روي خواهد آورد .


    درمان در مرحله عكس‌العمل‌هاي پنهان


    درمان در اين مرحله به يك روش ولي دونوع ماده مصرفي انجام مي‌گيرد :

    الف : استفاده از يك داروي جايگزين استاندارد

    ب : استفاده از خود ماده‌مخدر

    الف : استفاده از خود‌ ماده‌مخدر

    در استفاده از خود ماده مخدر ابتدا ميزان مصرف روزانه و دفعات مصرف در طول 24 ساعت ، ظرف حداكثر يك‌هفته مشخص مي‌گردد. هيچ لزومي ندارد ما بخواهيم ميزان مصرف اوليه يا دفعات مصرف آن را كمتر از ميزان مصرفي بگيريم ، چون تعادل شخص با شروع درمان بهم خواهد ريخت و ادامه راه را مشكل مي‌نمايد . درضمن با شروع درمان مواد مصرفي به سرعت كاهش مي‌يابد. پله‌هاي كاهش بايستي 21 روزه يا 3 هفته باشد . چون هفته اول فرد به ميزان اندكي كاملاً متعادل نيست ، هفته دوم كاملاً اوضاع عادي مي‌شود و هفته سوم مواد كاملاً فرد را سرخوش مي‌نمايد و آماده مي‌شود براي حركت يا كاهش بعدي. درطول زمان كاهش ، ممکن است هرگونه مشكلي مثل كم‌خوابي ، كم‌حوصلگي و يا افسردگي بروز نمايد. بايد بدانيم كه مشكل بسيار جزيي است و حتماً بايستي صبر كند و تحمل نمايد چون به سرعت جسم كمبود موادمخدر را جبران مي‌نمايد. و لازم است درنظر داشته باشيم جسم با تمام قدرت درحال ساخت و ساز مي‌باشد و حتي بعضي از بيماري‌هاي سابقه‌دار شخص مثل هپاتيت ، نارسايي يا تپش قلب ، مشكلات گوارشي ، افسردگيهاي طولاني ، مشاهده شده كه پس از پايان دوره درمان ، بهبود حاصل مي شود و استفاده از هرگونه داروي كمكي مثل خواب‌آورها ، آرام‌بخش‌ها ، ضدافسردگي‌ها ، باعث جلوگيري از درمان قطعي مي‌گردد.

    ميزان كاهش :

    درمجموع ميزان كاهش بايستي حدوداً يا 20 درصد مرحله قبلي باشد و اگر تعداد دفعات مصرف روزانه بيش از يك‌بار باشد ظرف مدت 5/5 ماه شايسته است به نقطه يك‌بار مصرف در روز برسيم و كليه دفعات مصرف به ترتيب اولـويت يكي ، يكي حذف گردند .

    اين مرحله را مي‌توان فقط با استفاده از يك‌دارو استاندارد طبق روش الف درمان را به مرحله اجراء درآورد .
    نكته : خارج از بحث‌هاي قانوني و حقوقي من به تجربه دانستم که هيچ ‌دارويي مناسب‌تر ، قـويتر ، كامل‌تر ، كم‌خطرتر و مفيدتر از خود موادمخدر براي درمان همان ماده‌مخدر نيست اما در عين حال ، ترياك بعنوان يك‌داروي تركيبي با 25 آلكالوييد براي درمان اكثر بيماري‌هاي اعتياد مثل هرويين ، انواع قرص‌ها ، شيشه ، كوكايين ، بسيار مؤثر مي‌باشد و خداوند هيچ‌گونه دارويي سالم‌تر و مفيدتر از ترياك تاكنون خلق نكرده است .

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •