عروس جوان وقتى پس از يك سال زندگى مشترك متوجه فريبكارى شوهرش شد، مهريه چند ميلياردى خود را به اجرا گذاشت.
اين زن ?? ساله در حاليكه قباله ازدواجش را در دست داشت به شعبه هفتم دادگاه خانواده مجتمع قضايى شهر رى مراجعه كرده و با ارائه شكايتى خواستار دريافت تمامى مبلغ مهريه اش شد.قاضى «اقدام» وقتى مبلغ درج شده در صفحه مربوط به محل مهريه را مشاهده كرد با تعجب رو به زن جوان كرده و خواستار توضيح بيشتر شد. وى گفت: من تنها نوه دختر قبيله بزرگ يكى از استانهاى جنوبى كشور هستم در قبيله ما رسم بر اين است كه معمولاً دخترها و پسرها به صورت درون گروهى ازدواج مى كنند و خانواده ها حاضر نمى شوند دختران خود را به فردى خارج از قبيله شوهر بدهند.
شوهرم وقتى سال ?? به خواستگاريم آمد، خانواده ام نپذيرفت. او كه خيلى اصرار به ازدواج با من داشت به طور مرتب باعث ايجاد مزاحمت براى من و خانواده ام مى شد بدين ترتيب پدرم پيشنهاد مهريه بالايى را داد تا آن مرد جوان منصرف شده و دنبال كارش برود ولى در كمال تعجب ما او پذيرفت. مهريه درخواستى مان مبلغ ? ميليارد و چهل ميليون تومان به اضافه يك خانه مسكونى و يك خودروى پژو جى ال ايكس بود. وقتى او همه شرايط ما را پذيرفت چون ما طراح پيشنهاد بوديم به ناچار با اين ازدواج موافقت كرديم. او خود را خلبان نيروى هوايى معرفى كرده بود و پس از برگزارى جشن عروسى هر چند وقت يك بار براى چند روزى ناپديد مى شد. هر بار درباره غيبت هاى گاه و بى گاهش مى پرسيدم، مى گفت به مأموريت كارى مى رود. هيچگاه در طول يك سال زندگى مشتركمان مرا به محل كارش نبرد و همكارانش را به خانه مان دعوت نكرد. اين اواخر ديگر حتى خرجى هم نمى داد. هر بار به حالت قهر به خانه مادرى ام مى رفتم ولى چون نمى خواستم زندگيم از هم بپاشد، باز به خانه برمى گشتم.
زندگى با اين شرايط سخت را پذيرفته بودم تا اينكه مدتى قبل از يكى از دوستانم شنيدم كه شوهرم علاوه بر اينكه خلبان نيست، حتى مدرك تحصيلات آنچنانى هم ندارد. از اينكه اينگونه فريب خورده بودم به شدت عصبانى شدم. چند روز قبل او براى كارى به منطقه بم رفته بود وقتى بازگشت در فرودگاه به يقين رسيدم كه او خلبان نيست، حالا هم خواستار پرداخت مهريه چند ميلياردى ام هستم.با توجه به اين اظهارات و مداركى كه از سوى اين زن ارايه شده بود به دستور قاضى پرونده متهم براى اداى توضيح به دادگاه احضار شد.