حدود 14 سال پيش يك زوج جوان پس از آشنايي با هم ازدواج كردند و زندگي مشترك خود را آغاز نمودند، اما ادامه زندگي آنها با وجود اختلافاتي كه آنها داشتند، ميسر نشد و« شيرين» با مراجعه به دادگاه دادخواست طلاق داد.قاضي دادگاه پس از تشكيل چند جلسه وقتي متوجه شد آنها تفاهم اخلاقي براي ادامه زندگي ندارند، طي حكمي از زن جوان خواست تا يك ماه پس از صدور حكم به محضر مراجعه كرده و خودش را مطلقه نمايد، اما شيرين هرگز در مهلت تعيين شده به محضر نرفت و همچنان در عقد شوهر خود باقي ماند.از سوي ديگر در حالي كه شوهر وي تصور مي كرد شيرين با مراجعه به محضر خودش را مطلقه نموده است، با زن ديگري ازدواج كرد، اما 14 سال بعد از اين ماجرا او در نهايت تعجب با شكايت شيرين و دادخواست او مبني بر دريافت 500 سكه مهريه طلا روبه رو شد.
بنابراين گزارش و با شكايت شيرين، جلسه محاكمه در يكي از شعبات مجتمع قضايي خانواده تشكيل شد و زن شاكي با بيان اينكه در طول مدت تعيين شده به محضر مراجعه نكرده و همچنان در عقد شوهرش مي باشد، از قاضي دادگاه خواست شوهرش را نسبت به پرداخت همه مهريه به او به صورت نقد متقاعد نمايد.همسر وي نيز در دفاع از خود و با استناد پرونده تشكيل شده در 14 سال پيش گفت:شيرين طبق قانون همسر من نيست و ما با حكم قاضي و دادگاه همان سال از همديگر جدا شديم.
وي افزود:او قصد دارد با طرح چنين شكايتي از من انتقام بگيرد و زندگي آرام مرا به هم بزند.
در همين هنگام زن شاكي با نشان دادن شناسنامه خود به قاضي ادعاهاي همسرش را رد كرد.قاضي دادگاه پس از شنيدن اظهارات طرفين دستور تحقيق در اين زمينه را صادر كرد كه با انجام تحقيقات لازم مشخص شد شيرين در طول مدت تعيين شده از سوي قاضي قبلي به محضر مراجعه نكرده است.اين گزارش حاكي است قاضي رسيدگي كننده به اين پرونده پس از مطالعه گزارش، حكم را به نفع زن شاكي صادر كرد و مرد را متقاعد نمود طبق قانون بايد مهريه همسرش را پرداخت كند، اما وي را در خصوص شكايت نفقه به خاطر اينكه زن در طول اين مدت از شوهرش جدا زندگي مي كرد و از وي تمكين نكرده، او را مستحق دريافت نفقه ندانست و پرونده را مختومه اعلام كرد.