متاسفانه يك بار ديگر روابط اينترنتي، باعث حادثه تلخ ديگري در ايران شد. همه شما دو سال پيش درباره حوادث خانه يوسف آباد مطالبي شنيده و خوانده بوديد كه آشنايي اينترنتي سرانجامي چون مرگ، براي دختر جوان يك خانواده داشت، حادثه اي تلخ كه تا مدت ها در اذهان باقي مانده بود.
البته هر روزه اين ارتباطات اينترنتي، مشكلاتي را براي جوانان پيش مي آورد، اما با اين حال ما نمي خواهيم بگوييم و بنويسيم كه اينترنت را ببوسيد و بگذاريد كنار... بلكه حرفمان اين است كه فرهنگ استفاده درست از آن را ياد بگيريم...


قتل يك دختر 28 ساله

در اواخر مرداد ماه، جسد دختري كه سر و صورتش با جسم سختي مجروح شده بود در اطراف يك پارك كشف شد. پس از اطلاع، ماموران در محل حاضر و تحقيقات وسيعي پيرامون كشف هويت مقتوله و نيز علت قتل را در دستور كار خود قرار دادند.
ماموران آگاهي در پي شناسايي خانواده دختر، متوجه شدند كه او علي رغم مجرد بودن، داراي جنين هفت ماهه در شكم است و در بررسي مدارك شخصي و رايانه اي او پي بردند، وي از طريق چت كردن با افرادي در ارتباط بوده كه پس از اخذ پرينت تماس هاي تلفني او مشخص شد، وي در روز قتل، حوالي ساعت نه صبح، قبل از خروج از منزل با تلفن با جواني 23 ساله در تماس بوده كه ماموران با هماهنگي مقام قضايي، جوان را دستگير و در بازرسي از منزل وي، مدارك مقتوله را پيدا كردند.
با تحقيقات انجام شده، جوان كه شش سال از زن جوانتر بود، به قتل مقتوله اعتراف كرد و گفت: از حدود هفت ماه قبل از طريق اينترنت با وي آشنا شدم، در ملاقات هايي كه با او داشتم، روابطي بين ما شكل گرفت. در اوايل سال جديد، متوجه شدم كه او دو ماه باردار است، از اين رو اقداماتي جهت سقط جنين انجام داديم، اما جنين سقط نشد... روزها به اين منوال مي گذشت و اضطراب بين ما همچنان در حال شدت گرفتن بود، تا اين كه فكري شيطاني به سرم زد. شب قبل از آن اتفاق از طريق اينترنت با او براي روز حادثه قرار گذاشتم و با هم به پارك رفتيم، با توجه به نگراني و ترس از آبروريزي و با توجه به اين كه او هفت ماهه باردار بود، در يك مكان خلوت، ناگهان با دو دست خود گلوي او را فشار دادم و سپس با شيشه نوشابه بر سر و صورت او ضربه وارد كردم و با برداشتن كيف و مدارك وي از محل متواري شدم.
بله، همان طور كه خوانديد حادثه اي بس تلخ بود.