ز مجموعه مدارک موجود مربوط بهدین ایرانیان ، چنین مى توان نتیجه گرفت که اقوام آریایى پیش از استقرار در سرزمینایران ، براى برخى از مظاهر طبیعت ، مانند ماه و خورشید و باران ، احترامى ویژهقایل بوده اند. چنین به نظر مى رسد که اقوام آریایى نیز همانند بسیارى از اقوامقدیمى دیگر، مانند مصریان و بابلیان ، احترامى خاص نسبت به خورشید داشته اند. درعین حال ، آریاییان سنت قدیمى احترام به آتش و کوشش در جهت نگهدارى آن را که ناشىاز نیاز طبیعى اقوام بدوى به آتش بوده است ، براى خود هم چنان حفظ کرده بودند ازسوى دیگر، به نظر مى آید که در اوایل عهد هخامنشیان ، آئین زرتشت نفوذ زیادى درایران نداشته است در این باره ایوانف در کتاب تاریخ ایران باستان مى نویسد:
باداورى از روى سنگ نبشه هاى داریوش اول و خشایارشا که تا روزگار ما رسیده است . دینپارسیان وجوه مشترکى با آیین زرتشت دارد. اهورامزدا را چون خداى بزرگ (اما نه یگانه ) مى شناسند و اعتقادات دوگانه گرایى دارند. برخى از دانشمندان در این تفاوت هاگواهى بر وابستگى نداشتن دین آغازین هخامنشیان به آیین زرتشت مى بینند که در خطوطکلى ، گرامى داشت فرد را تنها چون بازتاب مرده ریگى یگانه در خود دارد. به نظر مىرسد هخامنشیان ، دین تازه را پیگیرانه نپذیرفتند. این دین در زیر تاثیر تصورات دینىمحلى تغییر شکل داده بود. در مورد دین هاى مغان و کاهنان پارسى و ماد باستان نیزابراز تردید مى شود برخى بر این پندارند که اینان در آغاز زرتشتى نبوده اند و سپسزرتشتى شدند و شکل آیین زرتشت را تغییر داده یا آن را تحریف کرده اند اما در هر حالدر سرتاسر روزگار هخامنشى مغان ، صرف نظر از این که بى درنگ پس از پدید آمدنتعلیمات نو، زرتشتى شده بودند و یا این که دیرى پس از آن ، این دین را پذیرفتهباشند، کاهنان دین زرتشت بودند این نیز احتمال دارد، چون که در سده هاى ششم تا پنجمق .م . آیین زرتشت در پارس رو به گسترش بود و پادشاهان هخامنشى با آن که برترىتعلیمات دین زرتشت را چون دین رسمى خویش ارزیابى کرده بودند، با این همه از نیایشخدایان کهن که نماد نیروهاى سرکش بود و قبیله هاى پارس آنان را مى پرستیدند، دستنکشیدند، اما گرامى داشت اهورامزدا بالاتر از دیگر خدایان بود.
مالیات
در زمان کوروش و کمبوجیه ، هنوز روش منظم مالیاتى که بر مبناى محاسبهشرایط اقتصادى کشورهاى زیر سلطه ى هخامنشیان مقرر شده بااشد، وجود نداشت .
اینکشورها هدایا و مالیات هایى به فراخور مى دادند که به طور مسلم بخشى از آن ها بهصورت جنسى بوده است .
چنان که ذکر گردید در سال 518 ق .م . داریوش اول براىمالیات هاى دولتى ، نظام جدیدى ایجاد نمود، هر ساتراپ موظف گردید براى هر منطقه برحسب وسعت زمین زیر کشت و درجه حاصلخیزى آن ، که از پیش به طور دقیق معین شده بودمبلغ مالیات را نقدا پرداخت نماید.
پارسیان خود بعنوان ملت حاکم ، ناگزیر بهپرداخت مالیات نقدى نبودند، لیکن ظاهرا از دادن مالیات هاى جنسى معاف نمى شدند.
ملل دیگر از جمله سکنه ى کشورهاى خود مختار (فینیقیه ؟ و غیره ...) سالیانه مجموعا قریب 740،7 تالان بابل مالیات مى پرداختند. در عین حال ، قسمت اعظماین پرداخت ها از سوى کشورهایى بود که به لحاظ اقتصادى پیشرفته ترین ممالک آسیاىصغیر از جمله : بابل ، سوریه ، مصر بودند.
روش تقدیم هدایا حفظ شده و به هیچ وجهداوطلبانه نبوده است . کشورهایى که خود داراى معادن فلز نبوده اند، مى بایست براىپرداخت مالیات ها، کالاى کشاورزى و صنعتى خود را به فروش رسانده و در ازاى آن ،نقره را به عنوان مالیات پرداخت نمایند.
به طورى که اسناد موجود نشان مى دهدمالیات هاى جنسى به صورت آرد، جو، احشام ، آبجو و غیره پرداخت مى شده است .
بهموازات مالیات هایى که بر دوش ملل تابعه سنگینى مى کرد، مخارج ساتراپ ها و دربارآنان نیز به عهده همین ملت ها بود.
میزان مالیات هایى که در دوره ى داریوش اولمعین شده بود، علیرغم تغییرات مهم اقتصادى که در کشورهاى تحت سلطه ى پارسیان بوجودآمد، تا پایان دوره ى امپراتورى هخامنشى تغییرى نکرد. نظامپولى
در امپراتورىهخامنشى سکه هاى گوناگونى ضرب مى شد، این سکه ها عبارتند از:
1 -
سکه شاهنشاهى . 2 - سکه ساتراپ ها. 3 - سکه ایالتى با تصویر شاهنشاه . 4 - سکه محلى .
در سال 517 ق .م . داریوش اول - براى اولین بار - سکه اى که براى سراسر امپراتورى داراىاعتبار باشد، درست کرد که بعنوان پایه ى نظام پولى امپراتورى قرار گرفت . این سکهدرایکطلا بود که 4/8 گرم وزن داشت . ضرب سکه طلا منحصربه شاهنشاه بود و به سبب این که فقط 3 آن از آلیاژى دیگر بود، در طى چند قرن مهمترین سکه رایج در دنیاى تجارت آن روزگار بود. نوع اصلى سکه هاى رایج از جنس نقرهبود که 6/5 گرم وزن داشته و از نظر ارزش یک بیستم درایک بود و معمولا در ساتراپ هاىآسیاى صغیر ضرب مى گردید.
ارزش طلا و نقرهاى که در گنجینه هاى شوش ، تخت جمشید و سایر شهرها نگهدارى مى شد، در اواخر دورانهخامنشیان بالغ بر 630،235 تالنت بود. در چنین شرایطى ، پول هایى که بعنوان مالیاتهاى دولتى جمع آورى مى شدند، ده ها سال در گنجینه سلطنتى انباشته شده و عملا ازجریان معاملات و داد و ستد خارج مى گردیدند و تنها مقدار اندکى از آن ها به عنوانمزد کارگران و مخارج دربار و دستگاه ادارى خرج مى شد. به این دلیل بود که در تجارتو داد و ستد کمبود سکه بسیار محسوس گشته و تاثیر نامطلوبى در نظام پولى گذارده بود . همین امر، روش مبادله کالا را تقویت کرده و جریاناقتصادى را به سوى کامل کالا مى کشانید.