صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 34 , از مجموع 34

موضوع: ((* فــآطِــمیـــِه *))

  1. #31

    پیش فرض

    گر فتنه و غم فکر شکستم باشد

    دائم پی نابودی هستم باشد

    سوگند به تو اهل نجاتم زهرا

    تا ریشه ی چادر تو دستم باشد



    **

    اولاد علی گوهرشان فاطمه است

    در غصه و غم یاورشان فاطمه است

    گویند که با تاب و تعب می آیند

    هر جا سخن از مادرشان فاطمه است

    **

    تا مهر تو را به سینه دارم زهرا

    در موج بلا سفینه دارم زهرا

    هر کس به دل خود آرزویی دارد

    من آرزوی مدینه دارم زهرا

    **

    بی اذن تو هرگز عددی صد نشود

    بر هر که نظر کنی دگر بد نشود

    زهرا تو دعا کن که بیاید مهدی

    زیرا تواگر دعا کنی رد نشود

    **

    فردای قیامت که گرفتاری تو

    بی یاور و بی مونس و بی یاری تو

    آن قدر طرفدار تو باشد زهرا

    انگار نه انگار گنه کاری تو

    **

    وقتی که لبت را به دعا باز کنی

    یا فاطمه با لطف خود اعجاز کنی

    فردا همگی کمیتشان می لنگد

    در وقت شفاعت تو اگر ناز کنی

    **

    ای نام علی ذکر لبت یا زهرا

    ای لیلۀ قدر هر شبت یا زهرا

    از بهر شفاعتت دل ما کافیست

    یک گوشه ی چشم زینبت یا زهرا

    **

    افتاده راه عشق را یاری کن

    در فتنه روزگار دین داری کن

    چشمت که به ذریۀ زهرا افتاد

    ذکر صلوات بر لبت جاری کن

    **

    جبریل امین اگر مقامی دارد

    در دفتر عشق اگر که نامی دارد

    از دولت پا بوسی زهرا باشد

    در پیش خدا گر احترامی دارد



    سید مجتبی شجاع
    بـــه طـــور کـــامــلــاً تلــخــــی آرومـــــم ...!

  2. #32

    پیش فرض

    هر که با زهراست احساس سخاوت می کند

    « مور این وادی سلیمان را ضیافت می کند»



    دست پخت فاطمه نان است و نانش جذبه است

    هر که شد یکبار سائل کم کم عادت می کند




    حضرت جبریل یک جلوه است ، ذاتا وحی را....

    ....فاطمه تا قلب پیغمبر هدایت می کند



    فرشیان... نه عرشیان هم رو به او می ایستند

    در میان خانه اش وقتی عبادت می کند



    مرتضی بر فاطمه یا فاطمه بر مرتضی

    کیست که بر دیگری دارد امامت می کند



    هرچه مولا مدح خود را کرد مدح فاطمه است

    آینه از شأن همتایش حکایت می کند



    روز محشر که بیاید کار دست فاطمه است

    مرتضی می ایستد ، زهرا قیامت می کند



    رشته ای از چادرش هم دست ما باشد بس است

    رشته ای از چادرش ؟!....آری... شفاعت می کند



    علی اکبر لطیفیان
    بـــه طـــور کـــامــلــاً تلــخــــی آرومـــــم ...!

  3. #33

    پیش فرض

    بي نام تو زهرا، گره اي وا شدني نيست

    هرگز نفسي،بي تو مسيحا شدني نيست



    بوسه به گل دست تو معراج رسول است

    فرزند كسي ام ابيها شدني نيست





    اصلا چه نيازي به پسر داشت پيمبر

    نسل نبوي جز به تو احيا شدني نيست



    سلمان كه مريد قدمت بود هميشه

    فهميد كه بي اذن تو آقا شدني نيست



    خورشيد،زياديست به هر جا كه تو باشي

    مانند تو هر نور كه زهرا شدني نيست



    تو منحصرا باني اين چرخ كبودي

    در خلقت ما نقش تو حاشا شدني نيست



    از چشم تو تا عرش خدا فاصله اي نيست

    بي عطر تو فردوس فريبا شدني نيست



    بايد كه خدا بر قلمم واژه گذارد

    چون جمله هم شآن تو پيدا شدني نيست



    هيچ از تو نفهميد كسي كه به جسارت...

    ...نه گفتن اين واقعه املا شدني نيست



    حسن کردی

    بـــه طـــور کـــامــلــاً تلــخــــی آرومـــــم ...!

  4. #34

    پیش فرض

    ای شکوهت فراتر از باور

    ای مقام ات فرا تر از ادراک

    وصف تو درک لیله القدر است

    فهم ما از تبار «ما ادراک»



    **

    کوثری، بی کرانه دریایی

    ما و ظرف حقیر این کلمات

    باید از تو نوشت با آیات

    باید از تو سرود با صلوات

    **

    آیه در آیه وصف تو جار یست

    فتلقّی، مباهله، کوثر

    در دل انما یرید الله

    در «فصل لربک وانحر»

    **

    از بهشت آمدی به هیئت نور

    عطر سیبت وزید در هستی

    تو گلِ ... نه، تو نوبهارِ... نه

    تو بهشت دل پدر هستی

    **

    پدر و مادرم فدای شما

    مادری کرده ای برای پدر

    چشم بد دور، چشم شیطان کور

    دست تو بود و بوسه های پدر

    **

    از بهشت آمدی و روشن شد

    سرنوشت دل علی با تو

    بی تو کم بود در تمام جهان

    نیمه ی دیگرش ولی با تو...

    **

    وصف ذات تو و صفات علی

    وصف آیینه است و آیینه

    غربت و خنده ی تو و دل او

    قصه ی گرد و دست و آیینه

    **

    خانه می شد بهشتی از احساس

    با گل افشانیِ بهاریِ تو

    عاطفه با تمام دل می زد

    بوسه بر دست خانه داری تو

    **

    خانه از زرق و برق خالی بود

    از صفا عاشقی محبت پر

    داشتی ای کلید دار بهشت

    پینه بر دست، وصله بر چادر

    **

    از بهشت آمدی و آوردی

    یازده سوره ی بهشتی را

    مصحفِ سر نوشت خود دیدیم

    سوره هایی که می نوشتی را

    **

    نسل تو نوحِ با شکوهِ نجات

    نسل تو خضرِ آسمانیِ راه

    جلوه ای از دم تو را دیدیم

    در مسیحی به نام روح الله

    **

    روز مادر شده دلم با شوق

    پر زده در هوای تو مادر

    منم و وسعت بهشت خدا

    منم و خاک پای تو مادر

    **

    آرزو دارم این که بنشینم

    لحظه ای در جوار تو اما...

    آرزو دارم این که بگذارم

    شاخه گل بر مزار تو اما...

    **

    آه در حسرت زیارت تو

    دل ما آشنای دلتنگی است

    حرم دختر کریمه ی تو

    شاهد لحظه های دلتنگی است

    **

    روز مادر شده به محضر تو

    آمدم پا به پای این کلمات

    هدیه ی من برای تو اشک است

    هدیه ی من برای تو صلوات



    سید محمدجواد شرافت

    بـــه طـــور کـــامــلــاً تلــخــــی آرومـــــم ...!

صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •