صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 50

موضوع: *یا ضامن آهــــــــــــــــــــو*

  1. #21

    پیش فرض

    اي راهب كليسا ديگر مزن به ناقوس

    خاموش كن صدا را نقاره مي زند توس

    آيا مسيح ايران كم داده مرده را جان

    جاني دوباره بردار با ما بيا به پابوس

    خورشيد آسمان ها در پيش گنبد او

    رنگي ندارد آن جا چيزي شبيه فانوس

    روياي نا تمامم ساعات در حرم بود

    باقي عمرم اما افسوس بود و كابوس
    بـــه طـــور کـــامــلــاً تلــخــــی آرومـــــم ...!

  2. #22

    پیش فرض

    هزار حنجره فریاد؛ یا رضا مددی

    پرم ز ظلمت و بیداد؛ یا رضا مددی


    خراب لحظه پرواز گِرد گنبد زرد


    دخیل پنجره فولاد؛ یا رضا مددی
    بـــه طـــور کـــامــلــاً تلــخــــی آرومـــــم ...!

  3. #23

    پیش فرض

    دلمو گره زدم با پنجرت بازم میام
    بـــه طـــور کـــامــلــاً تلــخــــی آرومـــــم ...!

  4. #24

    پیش فرض

    زآستان رضا سرخط امان دارم
    رخ نياز بر اين پاک آستان دارم
    اگر چه کم زغبارم، به شوق نکهت گل
    هميشه جاي، در اين طرفه بوستان دارم
    ز تير حادثه مرغي شکسته بال و پرم
    درين چمن به صد اميد آشيان دارم
    چو ذرهّ ام ولي از جبهه سائي حرمش
    دلي چو مهر فروزان آسمان دارم
    اگر ز قافله عاشقان او دورم
    چو گرد، چشم به دنبال کاروان دارم
    چوکوه، پاي، به دامن کشيده ام در طوس
    زهم جواري او فخر، جاودان دارم
    اگر گياهم، اگر خار، از عنايت حق
    هماره نکهت اين نغز گلستان دارم
    رضا هزار و يک آمد چو اسم حق به عدد
    که اين لطيفه من از طبع نکته دان دارم
    بود چو مظهر اسماء کبريا نامت
    هميشه نام بلند تو بر زبان دارم
    کجا هواي جِنان راه دل تواند زد
    که پرتوي ز ولاي تو در جَنان دارم
    بهار عمر چو طي شد به بوي تو اي گل
    کنون به لطف تو اميد در خزان دارم
    زگلشن حرمت کي روم که لاله صفت
    ز داغ عشق تو عمري به دل نشان دارم
    ز درگه تو به جائي نمي روم هرگز
    که چون تو رهبر والا و مهربان دارم
    پي نثار، اگر گنج شايگانم نيست
    به خاک درگه تو اشک رايگان دارم
    ز آفتاب قيامت مرا چه غم که مدام
    به سر ز سايه ي لطف تو سايبان دارم
    به چشم خاک درت تا که توتيا سازم
    ز اشک شوق بسا ديده ابرسان دارم
    به دامن کرم عالمي نياويزم

    به دامن تو زنم دست، تا که جان دارم
    سيه چو خامه اگر شد دل شکسته ي من
    اميد از کف تو سرخط امان دارم
    تو را که لطف چو بحري است بيکران، رحمي
    که من گناه، چو درياي بيکران دارم
    نيَم چو دعبل اما فزون تر از دعبل
    چکامه ها به مديح تو ارمغان دارم
    بود ز وصف تو عاجز اگر چه طبعم، باز
    کنم ثناي تو تا خامه در بنان دارم
    مرا که نيست معاني بلند و واژه بديع
    کجا سزاست که اوصاف و بيان دارم
    مرا که نام، غلام رضا بود ( قدسي)
    بس افتخار از اين نام، در جهان دارم
    "غلامرضا قدسي"- معاصر
    بـــه طـــور کـــامــلــاً تلــخــــی آرومـــــم ...!

  5. #25

    پیش فرض

    كاخ همه شاهان جهان را كه بگردی



    دربار كسی پنجره فولاد، ندارد..




    بـــه طـــور کـــامــلــاً تلــخــــی آرومـــــم ...!

  6. #26

    پیش فرض

    من دست زنم دراين فراپستي بردامن شاه عالم بالا
    از بحرنخست گوهر هشتم دريدي چهار لؤلؤ لالا
    گردون چهار اختر خاتم كاين چارچوگوهرندواودريا
    داراي نُه آسمان تودرتو دارندة هفت ارض تابرتا
    سلطان سماء روح و ارض تن قيوم چهار ام و هفت آبا
    او جان و جميع ماسوي پيكر او كل و جميع كائنات اجزا
    بگذشته ازآن كه علم الانسان مالايعلم ستايمش زان سا
    سلطان كه ولايت مطلق كاوهست مدير كن فكان تنها
    مير ملكوتيان روشن دل پير جبروتيان جان پروا
    او شخص وجود و هيكل موجود عرش و فلك و ملك همة اعضا
    از نقطة خاك مركز هستي پيدا شد و شد چو نقطة پابرجا
    نّه دايرة سپهر از او دائم گردند به گرد مركز غبرا
    آن نقطه رضاست كز سركلكش بر لوح قضا قدر كند انشا
    بـــه طـــور کـــامــلــاً تلــخــــی آرومـــــم ...!

  7. #27

    پیش فرض

    اي قبلة عشق قصر بلندت
    آهوي دلها صيد كمندت
    پرميكشد مرغ دلم سوي خراسان ******* مولارضا، مولارضا، مولارضا جان
    اي رستگاري، ظل لوايت
    از شرط توحيد مهر ولايت
    اي روضه ات چشم و چراغ اهل ايمان ******* مولا رضا، مولا رضا، مولارضاجان
    مأمون به جانت كينه فزون كرد
    زهر ستم داد قلب تو خون كرد ******* مولا رضا، مولا رضا، مولارضاجان
    شد چشم عالم در عزايت گريه باران ******* مولا رضا، مولا رضا، مولارضاجان
    در شهر غربت از پا فتادي
    به خاك حجره صورت نهادي
    لب تشنه جان دادي تو چون شاه شهيدان ******* مولا رضا، مولا رضا، مولارضاجان
    بـــه طـــور کـــامــلــاً تلــخــــی آرومـــــم ...!

  8. #28

    پیش فرض

    چشمه های خروشان تو را می شناسند
    موجهای پریشان تو را می شناسند
    پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی
    ریگهای بیابان تو را می شناسند
    نام تو رخصت رویش است و طراوت
    زین سبب برگ و باران تو را می شناسند
    از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی
    ای که امواج طوفان تو را می شناسند
    اینک ای خوب فصل غریبی سر آمد
    چون تمام غریبان تو را می شناسند
    کاش من هم عبور تو را دیده بودم
    کوچه های خراسان تو را می شناسند
    بـــه طـــور کـــامــلــاً تلــخــــی آرومـــــم ...!

  9. #29

    پیش فرض

    دور سقاخانه می گردد نسیم
    دانه می پاشد کنار حوض آب
    چادرش بوی زیارت می دهد
    بوی اشک و گریه و بوی گلاب

    آسمان چشم او پر می شود
    باز، از پرواز شاد کفتران
    صحن را آهسته جارو می کند
    خادمی با دستهای مهربان

    می نشیند در نگاه خیس او
    مثل یک گل، سایه فواره ها
    قلب من پر می کشد مثل نسیم
    هردومان هستیم مهمان رضا

    محمد عزیزی«نسیم»
    پای خود را می گذارم در حرم
    از دلم پر می کشد اندوه و غم

    با کبوترهای گنبد می روم
    توی خال آسمان گم می شوم

    شاپرکها، تشنه دیدار نور
    شادمان سر می رسند از راه دور


    چشم خود را در حرم وا می کنند
    شمع را یکباره پیدا می کنند

    شمع جمع شاپرکهایی رضا
    ای کلید ساده مشکل گشا

    آن گل زیبا گل خوشبو تویی
    ای رضا جان ضامن آهو تویی
    با نگاهت چون کبوتر کن، مرا
    تا بگیرم اوج، خوشحال و رها

    می شوم من روز و شب همسایه ات
    می شود چتر دو بالم سایه ات
    بـــه طـــور کـــامــلــاً تلــخــــی آرومـــــم ...!

  10. #30

    پیش فرض

    بادها، گرم و سوزان
    ریگها، داغ و تبدار
    کاروان داشت می رفت
    در کویری پر از خار

    ظهر، نزدیک می شد
    باز، وقت اذان بود
    روستای «ده سرخ»
    منزل کاروان بود

    خشکسالی در آن ده
    داشت بیداد می کرد
    تشنگی بود و آتش
    خاک، فریاد می کرد

    مثل بیمار می سوخت
    روستا در تب خود
    شد به نرمی پیاده
    مردی از مرکب خود


    قدری از خاک برداشت
    برد نام خدا را
    خاک با شوق نوشید
    عطر آن دستها را

    ناگهان چشمه ای سرد
    از دل خاک جوشید
    عطر دست رضا بود
    آنچه را خاک نوشید
    بـــه طـــور کـــامــلــاً تلــخــــی آرومـــــم ...!

صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •