ین دوره که متاسفانه در تحلیل ها و حتی بررسی های تاریخی پیرامون کشف حجاب تا کنون مورد توجه قرار نگرفته، نقش مبنایی برای دوره های بعد را دارد و اصولا چنانچه وقایع این مقطع رخ نمی داد دوره های بعد، به دلیل بافت مذهبی ایران، توان بروز نمی یافتند. دوره نخست مبارزه با حجاب قدمتی به درازای اعزام اولین دانشجویان و کارآموزان ایرانی به غرب و تولد روشنفکران غرب زده دارد. دوره ای که خود معلول مطالعات مستشرقان پیرامون احوال ممالک اسلامی بود. حدود یک صد و هفتاد سال پیش، در اواخر حکومت فتحعلی شاه قاجار، به دستور نایب السلطنه (عباس میرزا) تعدادی از دانشجویان برای تحصیل به اروپا اعزام شدند، به این امید که اسباب پیشرفت ایران به تدریج فراهم شود. ابتدا دو نفر (یک پزشک و یک نقاش) را فرستادند. که پزشک مرد و نقاش (افشار) برگشت. بعد از آن پنج نفر را فرستادند که همگی مرعوب نظام حکومتی و پیشرفت غرب شدند و با این چنین وضعیتی به ایران برگشتند. میرزا صالح شیرازی هم که یکی از این 5 نفر بود، فراماسون شده بود. (1)
از این دست روشنفکران، اعتماد السلطنه، آجودان باشی، خسرو میرزا، میرزا صالح شیرازی و ... انگلیس را «ولایت آزادی » و رژیم مشروطه آن را بهترین رژیم برای ترقی و پیشرفت معرفی کردند.
میرزا صالح، انگلیس را «ولایت آزادی » می نامید و تلاش زیادی برای «مانندسازی » ایران با انگلیس انجام می داد. (2) این روند خودباختگی همچنان ادامه یافت تا آن که در مرحله دوم گروهی مثل ملکم خان و ... رهبری روشنفکران را عهده دار شدند.
در مورد ملکم خان که از کودکی به غرب رفته بود، کافی است بدانیم که طبق اسناد تاریخی در زمان فتحعلی شاه سه جاسوس کهنه کار انگلیس (سرهارد فورد جونز، جیمز موریه و جی فریزر) با ماموریت تشکیل لژهای فراماسونری به ایران اعزام شدند و هسته های اولیه لژ را تشکیل دادند. این هسته ها، بعدها با تلاش میرزا ملکم خان به تشکیل لژ فراماسونری در سال 1268 ه . ش منجر شد. و از این مقطع وی مبارزه با مذهب و ... را آغاز کرد. (3)
این عده متوجه شدند که تنها از طریق استحاله دینی و خلق فرهنگ غربی موفق به اجرای اهداف خود خواهند شد. از اعترافات فراماسون ها می توان به اهداف آن ها پی برد

«امکان ندارد ما فراماسون ها نبرد خود را با ادیان متوقف کنیم، چرا که برای یک فراماسون ضروری است که خود را از قید دین و هرگونه اعتقاد به خداوند آزاد کند.»
«مقصود اصلی ما نابود کردن و ریشه کن کردن همه ادیان و سرلوحه کوشش ما جدایی دین از سیاست است ».
«عفت و پاکدامنی نزد ما فراماسونرهای مرد و زن، امری غلط است، زیرا این امر بر خلاف امیال باطنی و طبیعی است.» (4)
با این اوصاف ملکم خان که در بین سال های 1276 تا 77 ه . ق. فراموشخانه ایران را تاسیس کرد، روزنامه ای هم تحت عنوان قانون انتشار داد. به عقیده او «در اخذ اصول تمدن جدید و مبانی ترقی عقلی و فکری، حق نداریم در صدد اختراع باشیم، بلکه باید از فرنگی سرمشق بگیریم و در جمیع صنایع محتاج سرمشق بوده و هستیم.» (5)
«چنین دانستم که تغییر ایران به صورت اروپا کوشش بی فایده ای است. از این رو فکر ترقی مادی را در لفافه دین عرضه داشتم ... در محفل خصوصی از لزوم پیرایشگری اسلام سخنی راندم ...» (6) با این دیدگاه ترجمه و تحمیل مبانی فکری غرب مانند آزادی همه جانبه، دمکراسی، مشروطه، حذف دین از حکومت، ترویج بی مذهبی و تلاش برای ایجاد جامعه ای لائیک، آغاز شد.
میرزا آقا خان کرمانی از دیگر روشنفکران مرعوب این دوره است. میرزا آقا خان، حجاب سنتی زنان را بی مروتی دانسته و می گوید: در «ایران باستان زنان با مردان شریک زندگانی بودند» و می نویسد: «هزار سال است که زنان ایران مانند زنده به گوران تازیان در زیر پرده حجاب و کفن جلباب مستور و در خانه ها چون کور محجوب و مهجور گشته اند. روبندهای زنان نه روزنه تنفس دارد و نه منظره تجسس. عیب دیگر پرده داری و به خانه نشستن این که آنان را از معاشرت و حشر و نشر با مردان مانع شده، از شرکت در تجارت و صنعت و هنرهای ظریف و آموختن دانش و فنون و آداب تمدن و پیدا نمودن قوه معاونت در معیشت و یاد گرفتن اصول تربیت فرزند و اداره منزل یکسره محروم کرده است.

به این ترتیب مشخص می شود که روشنفکران غرب زده بعد از انتقال مبانی و اندیشه های غربی، چون یک جا قادر به تغییر نظام سیاسی نبودند، به تدریج در صدد اجرای مقاصد خود در عرصه های فرهنگی و اجتماعی و سنت ها برمی آیند که حجاب نیز در شمار اولین این هدف ها قرار می گیرد. زیرا از منظر آنان برای هر پیشرفتی باید مثل غرب آزادی کامل و برابری و مساوات در همه زمینه ها اعطا شود.