براي تعيين رئيس،اعضاء بدن گرد هم آمدند
مغز بگفت:كه مراست اين مقام كه همه دستورات بدن از من است.
سلسله اعصاب شايستگي رياست ،از آن خود خواند.
كه منم پيام رسان به شما،كه بي من پيامي نيايد.
ريه بانگ بر آورد:
هوا،كه رساند ؟....من،بي هوا دمي نمانيد،پس رياست مراست.
وهر عضوي به نحوي مدعي
تا به آخر كه سوراخ مقعد دعوي رياست كرد
اعضاء بناي خنده و تمسخر نهادند و مقعد برفت وشش روز بسته ماند
اختلال در كار اعضاء پديدار گشت.
روز هفتم،زين انسداد جان ها به لب رسيد و سوراخ مقعد با اتفاق آراء به رياست رسيد.
نتيجه اخلاقي
چون لازمت رياست علم و تخصص نباشد،هر سوراخ مقعدي رياست كند.