یادته یه روز بهم گفتی هر وقت خواستی گریه کنی برو زیر بارون که نکنه نامردی اشکاتو ببینه و بهت بخنده ...گفتم اگه بارون نیامد چی؟ گفتی اگه چشمای تو بباره اسمون گریش میگیره ...گفتم :یه خواهش دارم وقتی اسمون چشمام خواست بباره تنهام نذار - گفتی به چشم ...حالا من دارم گریه می کنم و آسمون نمی باره ........تو هم اون دور دورا ایستادی به من می خندی . وقتی که سکوت ادم ها شکسه می شه وقتی که غرورشون مثل شیشه خورد می شه

وقتی که احساس ما بازیچه می شه
دیگه روزگار سلوکش با ما چه می شه؟؟؟؟؟؟؟//

وقتی که ادما ساعتی شدن
وقتی که غصه ها زیاد شدن

وقتی که سکوت ها شکسته شدن
دیگه کجا احساس نمایان می شه

سلام....ادم ها خیلی سنگی شدن...قلبها از سنگ ویخ .........عشق ها دروغی شدن...ما ادم ها تا وقتی

به یکی دیگه نیاز داریم وووومحبتش بما براحتی میده می خوایمش....اما وقتی سیر از محبتش

شدیم...÷شت ÷ا به همه چیز می زنیم...وحتی تشکری در برابر محبتاش نمی کنیم و می ریم..........واون

بنده خدا تا عمر داره اسیر عشقی است که روزی ابرازش کردیم...........من اینو انسانیت نمی دونم....که

بعد بگیم:مسعولیتی در برابرت نداشتیم..........مثل بقیه بود دوستداشتنت......وبری بهتره

وهیچ وقت نفهمی چه بلای بعد ازتو بخاطر تنهایی سر فرشته ای که یروز تو زندگیت اوم د میاد

این حرفای...