ب) مؤسس مسيحيت
مؤسس مسيحيت، شخصيتى به نام عيسى استكه از اناجيل برمىآيد كه همان مسيح منتظَر عهد قديم و يهوديان است. زندگى حضرت عيسى در چهار كتاب از مجموعه عهد جديد، يعنى اناجيل چهارگانه متى، مرقس، لوقا و يوحنا آمده است. در رابطه با زندگى حضرت عيسى چند نكته قابل توجه است:
1. تولد و رشد حضرت عيسى
ماجراى تولد حضرت عيسى در دو انجيل متى و لوقا آمده است. به گفته اين اناجيل حضرت مريم نامزد فردى به نام يوسف نجار، از نسل داود بود، اما هنوز به خانه شوهر نرفته بود. در همين دوره نامزدى است كه فرشته خداوند بر مريم ظاهر مىشود و به او مژده فرزندى را مىدهد. مريم شگفتزده مىگويد چگونه چنين چيزى ممكن است؛ در حالى كه مردى مرا لمس نكرده است؟ فرشته پاسخ مىدهد كه اين امر به قدرت خدا محقق خواهد شد.
يوسف نجار وقتى از آبستنى مريم خبردار شد، تصميم گرفت مخفيانه از او جدا شود، اما فرشته خداوند در خواب به او گفت كه اين كودك از طرف خدا است و نبايد از مريم جدا شوى. بدينسان حضرت عيسى معجزهآسا متولد شد، اما مردم او را فرزند يوسف نجار مىدانستند. به گفته اناجيل، هيروديس پادشاه وقتى از تولد كودك مطلع شد، كمر به قتل او بست و يوسف و مريم با هدايت خداوند به مصر گريختند و پس از چندى خداوند مرگ پادشاه را به آنان خبر داد. پس آنان به وطن بازگشتند.
وطن اصلى يوسف شهر ناصره از استان جليل بود. به همين جهت عيسى به ناصرى ملقب شد و كلمات نصرانى و نصارا با اين لقب مرتبطاند. به هر حال عيسى در اين شهر دوران كودكى را گذرانيد و كمتر به اورشليم، كه مركز كشور يهودىنشين بود، سفر كرد. اناجيل درباره كودكى آن حضرت مطالب اندكى را نقل كردهاند.
2. آغاز مأموريت
اندكى قبل از آغاز مأموريت حضرت عيسى، پيامبرى به نام يحيى مبعوث مىشود. او كه مردم را به توبه دعوت مىكرد و به جهت آنكه مردم را غسل تعميد مىداد، به يحياى تعميد دهنده معروف بود، آمدن قريبالوقوع مسيح را پيشگويى كرد. او درباره مسيح مىگويد:
بعد از من مردى تواناتر از من مىآيد كه من لايق آن نيستم كه خم شوم و بند كفشهايش را باز كنم. من شما را با آب تعميد مىدهم، اما او شما را با روحالقدس تعميد خواهد داد. (انجيل مرقس، 1: 7 ـ 8)
درباره آغاز مأموريت عيسى آمده است: در اين هنگام عيسى از ناصره جليل آمد و در رود اردن از يحيى تعميد گرفت. همين كه عيسى از آب بيرون آمد ديد كه آسمان شكافته شد و روحالقدس به صورت كبوترى به سوى او فرود آمد. و آوازى از آسمان شنيده شد كه مىگفت:
«تو پسر عزيز من هستى، از تو خشنودم» (انجيل مرقس، 1: 9 ـ 11)
عيسى مسيحى ابتدا دوازده شاگرد خاص يا حوارى برمىگزيند و تبليغ مأموريت خويش را آغاز مىكند. او در راه رساندن پيام خود از دو ابزار استفاده مىكند: يكى منطق قوى و سخن مقتدرانه، و ديگرى معجزات شگفتانگيز از قبيل زنده كردن مردگان، شفا دادن بيماران لاعلاج و اطعام افراد پرشمار با غذايى اندك و...
3. تعاليم عيسوى
حضرت عيسى درباره تعاليم و مأموريت خود مىگويد:
فكر نكنيد كه من آمدهام تا تورات و نوشتههاى پيامبران را منسوخ نمايم. نيامدهام تا منسوخ كنم، بلكه آمدهام تا به كمال برسانم. يقين بدانيد كه تا آسمان و زمين بر جاى هستند، هيچ حرف و نقطهاى از تورات از بين نخواهد رفت تا همه آن تحقق يابد. پس هرگاه كسى حتى كوچكترين احكام شريعت را بشكند و به ديگران چنين تعليم دهد، در پادشاهى آسمانى، پستترين فرد محسوب خواهد شد، حال آنكه هر كس شريعت را رعايت كند و به ديگران نيز چنين تعليم دهد، در پادشاهى آسمانى، بزرگ خوانده خواهد شد. (انجيل متى، 5: 17 ـ 19)
از فقره فوق برمىآيد كه حضرت عيسى نيامد تا شريعت موسوى و تعاليم ديگر عهد قديم را نسخ و باطل نمايد؛ بلكه هدف او به كمال رساندن و محقق كردن آن تعاليم بود. پس ساختار اعتقادى و عملى تعاليم عيسوى با تعاليم تورات و ديگر كتابهاى عهد قديم تفاوت اساسى ندارد.
اما از اناجيل برمىآيد كه نزاع تندى بين او و عالمان يهودى معاصرش در جريان بوده است. اصل نزاع آن حضرت بر سر اين بود كه چرا عالمان يهود، فقط به ظاهر دين چسبيده و روح و پيام اصلى دين را رها كردهاند. او در فقرهاى از باب 23 از انجيل متى، كه سراسر آن حمله به اين عالمان است، مىگويد:
«واى بر شما اى ملايان و فريسيان رياكار! شما از نعنا و شويد و زيره، ده يك مىدهيد، اما مهمترين احكام شريعت را كه عدالت و رحمت و صداقت است، ناديده گرفتهايد. شما بايد اينها را انجام دهيد و در عين حال از انجام ساير احكام غفلت نكنيد.» (انجيل متى، 23: 23)
از اين فقره بهخوبى برمىآيد كه حضرت عيسى از اين خشمگين بوده كه چرا ظاهر دين گرفته شده و پيام اصلى دين ترك شده است.
وقتى عالمان يهود از او درباره مهمترين حكم شريعت مىپرسند، پاسخ مىدهد:
«خداوند، خداى خود را با تمام دل و تمام جان و تمام عقل خود دوست بدار. اين اولين و بزرگترين حكم شريعت است. دومين حكمى كه به همين اندازه مهم است، شبيه اولى است؛ يعنى همسايه خود را مانند خويش دوست بدار.دراين دو حكم تمامى تورات و نوشتههاى انبيا خلاصه شده است.» (انجیل متی، 22: 38-40)
4. پايان زندگى زمينى
به گفته اناجيل، سران يهود از سخنان و اعمال عيسى ناخشنود بودند و به صورتهاى مختلف براى نابودى او زمينهچينى مىكردند. تا اينكه سرانجام او را با خيانت يكى از حواريان او به نام يهوداى اسخريوطى دستگير كرده، نزد كاهن اعظم يهود از او بازجويى كردند. سپس او را تحويل حاكم رومى منطقه داده، به او فشار آوردند تا عيسى را اعدام نمايد. حاكم رومى علىرغم ميل خود حضرت عيسى را به صليب كشيد. اين واقعه در روز جمعه رخ داد.
و بعدازظهر همان روز جسد حضرت عيسى را به خاك سپرده، سنگ بزرگى بر قبر او نهادند. صبح زود يكشنبه كه پيروان او بر سر قبر آمدند، سنگ به كنارى افتاده بود و كفن عيسى خالى بود. آنگاه حضرت عيسى بر حواريان و ديگران ظاهر شد و به آنان خبر داد كه خداوند بار ديگر او را زنده كرده و از قبر برخيزانده است. حضرت عيسى حدود پنجاه روز در ميان حواريان بود و آنان گهگاه او را ملاقات مىكردند تا اينكه سرانجام با اين وعده كه به زودى بازخواهد گشت، در جلو ديدگان حواريان به آسمان رفت.
ادامه دارد...
_________________
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: مَثَلُ أهلِ بَیتی کَمَثَلِ سَفینَهِ نوحٍ مَن رَکِبَها فَقَد نَجی وَ مَن تَخَلَّفَ عَنها فَقَد هَلَک
اهل بیت من چون کشتی نوحاند؛ هر که بر آن نشیند نجات یابد و آنکه از آن تخلف کند هلاک گردد (عیون الاخبار،ج 1،ص211)