چنین به نظر می رسد که یکی از چالش های عمده نبی اکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم)، رسوبات جاهلی حتی در میان اصحاب و یاران نزدیک بوده است.

مطالعات موجود نشان می دهد که این رسوبات، نه تنها زایل نگردید، بلکه بعدها در قالب شریعت، تجدید حیات نمود. بخشی از تحقیق یک محقق برجسته دانشگاه الزهراء کشورمان در این خصوص كه در سایت «کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت» منتشر شده است،خواندنی است.

با آنكه‌ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) همواره‌ رعایت‌ حال‌ زنان‌ را توصیه‌ می‌كرد و زدن‌ ایشان‌ را كار اشرار می‌دانست‌. (1)

صحابی‌ بزرگ‌ عمر بن‌ خطاب‌ پس‌ از سالها مسلمانی‌، هنگامی‌ كه‌ آن‌ حضرت‌ از همسران‌ خود دلگیر شده‌ و از آنان‌ كناره‌ گرفته‌ بود، نزد ایشان‌ آمد و پس‌ از آنكه‌ حضرت‌ را به‌ ضرب‌ و شتم‌ زنان‌ توصیه‌ كرد،

گفت‌:

ای‌ رسول‌ خدا من‌ جمیله‌ بنت‌ ثابت‌ را چنان‌ سیلی‌ زدم‌ كه‌ با صورت‌ بر زمین‌ افتاد، زیرا از من‌ چیزی‌ خواسته‌ بود كه‌ قادر به‌ انجامش‌ نبودم‌. (2)

هنگامی‌ كه‌ عمر به‌ خواستگاری‌ عاتكه‌ بنت‌ زید بن‌ عمرو رفت‌، عاتكه‌ با وی‌ شرط‌ كرد كه‌ از رفتنش‌ به‌ مسجد ممانعت‌ نكند و نیز او را كتك‌ نزند و عمر با اكراه‌ شرایط‌ وی‌ را پذیرفت‌.(3)

عمر علاوه‌ بر اینكه‌ همسران‌ خود را كتك‌ می‌زد، در وقت‌ مقتضی‌ دیگر زنان‌ مسلمان‌ را نیز با تازیانه‌ می‌زد. (4)

هنگامی‌ كه‌ زنان‌ در مرگ‌ رقیه‌ دختر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) عزاداری‌ می‌كردند، عمر آنان‌ را با شلاق‌ تنبیه‌ كرد. (5)ا

زبیر صحابی‌ دیگر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) نیز نسبت‌ به‌ زنان‌ بسیار خشن‌ و سختگیر بود، اما می‌كوشید كه‌ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) از آن‌ مطلع‌ نگردد. (8)
زنان‌ خود را كتك‌ می‌زد و گاه‌ چوب‌ بر سر ایشان‌ می‌شكست‌. (9)

ابن‌ عمر صحابی‌ دیگر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) نیز به‌ گفته‌ی‌ خود، از ترس‌ آن‌ حضرت‌ و نزول‌ وحی‌ الهی‌ نمی‌توانست‌ چنان‌ كه‌ مایل‌ بود با زنان‌ خود رفتار كند. او پس‌ از رحلت‌ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) به‌ این‌ خشونت‌ جاهلی‌ این‌گونه‌ اقرار كرده‌ است‌:

«ما مردان‌ در عصر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) از بیم‌ آنكه‌ مبادا در مذمّت‌مان‌ آیه‌ای‌ نازل‌ شود، مراقب‌ حرف‌ زدن‌ و رفتار خویش‌ با زنان‌ بودیم‌ ولی‌ همین‌ كه‌ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) درگذشت‌، دست‌ و زبان‌ به‌ روی‌ ایشان‌ گشودیم‌».

گاه‌ حتی‌ خود زنان‌، مردان‌ را به‌ دیده‌ی‌ برتر می‌نگریستند. هنگامی‌ كه‌ آیه‌ی‌ «النّبی‌ اولی‌ بَالموُمنین‌ مِن‌ اَنفُسِهِم‌ و ازاوجُهُ اُمِّهاتُهُم‌» (11) نازل‌ شد، زنی‌ خطاب‌ به‌ عایشه‌ گفت‌: یا امه‌! و عایشه‌ در پاسخ‌ گفت‌: من‌ مادر مردان‌ شما هستم‌ نه‌ زنانتان‌. (12) بسیاری‌ از مردان‌ كه‌ متأثر از غیرت‌ عصر جاهلی‌ بودند،
حتی‌ در عصر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) و با و جود تأكیدات‌ فراوان‌ وی‌ مبنی‌ بر حضور زنان‌ در مسجد و عدم‌ ممانعت‌ مردان‌ از آن‌، نسبت‌ به‌ خروج‌ زنان‌ خود از منزل‌، حساسیت‌ نشان‌ می‌دادند.

عمر از رفتن‌ همسر خود به‌ مسجد، رضایت‌ نداشت‌. اما تنها به‌ خاطر دستور پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) او را از این‌ كار نهی‌ نمی‌كرد. (13)

زبیر نیز برای‌ انصراف‌ همسر خود از رفتن‌ به‌ مسجد، به‌ حیله‌ای‌ متوسّل‌ گردید. شبی‌ هنگام‌ رفتن‌ همسرش‌ به‌ مسجد، به‌ گونه‌ای‌ ناشناس‌ راه‌ را بر او گرفت‌ و متعرّض‌ وی‌ گردید زن‌ كه‌ از این‌ رفتار زشت‌ كه‌ به‌ گمانش‌ بیگانه‌ای‌ با او انجام‌ داده‌، بسیار متأثر شده‌ بود با خود گفت‌ كه‌ زمانه‌ عوض‌ شده‌ و مردم‌ فاسد شده‌اند و دیگر برای‌ نماز عشا به‌ مسجد نرفت‌. (14)

بعدها چنان‌ شد كه‌ وقتی‌ عبداللّه‌ بن‌ عمر حدیث‌ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) «لاتمنعوا إماء اللّه‌ أن‌ یصلّین‌ فی‌ المسجد» (15) را نقل‌ می‌كرد، پسر وی‌ بی‌توجه‌ به‌ فرمان‌ رسول‌ خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) گفت‌: اما من‌ ایشان‌ را از رفتن‌ به‌ مسجد باز می‌دارم‌.(16)همچنین‌ گویند كه‌ چون‌ ابن‌ عمر به‌ نقل‌ از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) گفت‌ كه‌ زنانتان‌ را اجازه‌ دهید شب‌ هنگام‌ به‌ مسجد بیایند، پسرش‌ به‌ اعتراض‌ گفت‌: به‌ خدا قسم‌ اجازه‌ نمی‌دهیم‌ به‌ مسجد روند و آن‌ را وسیله‌ی‌ فریب‌ و نیرنگ‌ قرار دهند. (17)

بدین‌ ترتیب‌ زنان‌ از مهم‌ترین‌ تعلیم‌ و تعلّم‌ - مسجد - به‌ دور ماندند و از فرهنگ‌ و معارف‌ اسلامی‌ محروم‌ شدند.

به‌ زودی‌ سنّت‌ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) در مورد حضور زنان‌ در مسجد، با وجود تأكیدات‌ مكرر آن‌ حضرت‌ چنان‌ مغفول‌ و متروك‌ گردید كه‌ كسی‌ باور نمی‌كرد، زنان‌ در عصر ایشان‌ به‌ مسجد می‌رفته‌اند. تا جایی‌ كه‌ مردی‌ از انس‌ بن‌ مالك‌ صحابی‌ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) می‌پرسد: آیا زنان‌ در نماز جماعت‌ رسول‌ خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) حاضر می‌شدند؟ و انس‌ پاسخ‌ می‌دهد: شگفتا [ از این‌ پرسش‌ ] ! اگر زنان‌ به‌ مسجد نمی‌رفتند چگونه‌ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) می‌فرمود: بهترین‌ صف‌ زنان‌، صف‌ آخر و بدترین‌ صف‌ آنان‌ صف‌ اول‌؛ و بهترین‌ صف‌ مردان‌ صف‌ اول‌ و بدترین‌ صف‌ ایشان‌ صف‌ آخر است‌. (18)

با توجه‌ به‌ اینكه‌ پس‌ از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) عمده‌ سیاست‌گذار جامعه‌ اسلامی‌، عمر بن‌ خطاب‌ بوده‌ و سنّت‌ وی‌ - به‌ همراه‌ سیره‌ی‌ ابوبكر - حتی‌ پس‌ از مرگش‌ با عنوان‌ «سنت‌ شیخین‌» در كنار «كتاب‌ خدا» و «سیره‌ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم)» مطرح‌ می‌شده‌ (19)و خلفای‌ بعدی‌ موظّف‌ به‌ رعایت‌ آن‌ بوده‌اند، آگاهی‌ از دیدگاه‌ و عملكرد وی‌ نسبت‌ به‌ زنان‌ ضروری‌ می‌باشد.

زمانی‌ كه‌ عمر به‌ خلافت‌ رسید با اقتدار بیشتری‌ به‌ ایده‌های‌ خود جامعه‌ عمل‌ پوشاند. (20) تأكید بر روشن‌ نمودن‌ دیدگاه‌ عمر نسبت‌ به‌ زنان‌ با توجه‌ به‌ سیطره‌ سیاسی‌ او بر جامعه‌ پس‌ از پیامر(صلی الله علیه و آله و سلّم) امری‌ ضروری‌ و معقول‌ است‌ و با تبیین‌ آن‌ می‌توان‌ دانست‌ كه‌ زن‌ در این‌ دوره‌ از چه‌ پایگاه‌ اجتماعی‌ برخوردار بوده‌ و به‌ تبع‌ آن‌ می‌توان‌ حدس‌ زد كه‌ وضعیت‌ علمی‌ و فرهنگی‌ او چگونه‌ بوده‌ است‌.

عمر می‌گفت‌:

«با زنان‌ حدیث‌ عشق‌ مگویید تا دل‌ ایشان‌ تباه‌ نشود، كه‌ زنان‌ همچون‌ گوشتند بر صحرا افكنده‌، نگاه‌ دارنده‌ی‌ ایشان‌ خدای‌ است‌.» (21)

عمر زنان‌ را به‌ زشتی‌ توصیف‌ می‌كرد و مردان‌ را به‌ زشت‌ رفتاری‌ با ایشان‌ فرا می‌خواند. او می‌گفت‌:

«زنان‌ عورات‌اند، یعنی‌ عیبهایند پس‌ ایشان‌ را زن‌ بارداری‌ كه‌ به‌ نزد عمر فرا خوانده‌ شده‌ بود، از هیبت‌ خلیفه‌ جنین‌ خود را سقط‌ نمود». (22) برخوردهای‌ تند خلیفه‌ تا آنجا پیش‌ رفت‌ كه‌ مردم‌ از عبدالرحمن‌ بن‌ عوف‌ خواستند به‌ نزد خلیفه‌ رفته‌ و بگوید كه‌ دختران‌ پشت‌ پرده‌ نیز از او ترسیده‌اند، دست‌ از خشونت‌ بردارد. (23)

این‌ تماماً همان‌ چیزی‌ بود كه‌ در عصر جاهلیت‌ وجود داشت‌. یعنی‌ تحقیر زنان‌، رفتار خشونت‌آمیز نسبت‌ به‌ ایشان‌ و شخصیت‌ انسانی‌ قائل‌ نبودن‌ برای‌ آنان‌ و...

لذا وقتی‌ علی‌(علیه السّلام) به‌ خلافت‌ نشست‌ در نخستین‌ خطبه‌ی‌ خود از متروك‌شدن‌ و ارزشهای‌ اسلامی‌ و بازگشت‌ جاهلیت‌ پیشین‌ این‌گونه‌ یاد كرد:

«الا و انَّ بَلِیتِكُم‌ قَد عادَت‌ كَهَیئَتَها یومَ بَعَثَ اللّهُ نَبِیكُم‌ (صلّی‌اللّهُ عَلَیهِ وَ آلهِ)
آگاه‌ باشید كه‌ محنت‌ و بلای‌ شما بازگشته‌ است‌ مانند محنت‌ و بلای‌ روزی‌ (عصر جاهلیت‌) كه‌ خداوند پیامبر شما را برانگیخت‌. (24)

بازگشت‌ جاهلیت‌ در تمامی‌ ابعاد زندگی‌ مسلمانان‌ تأثیر خود را بر جای‌ گذاشت‌. انحطاط‌ منزلت‌ زن‌ در جامعه‌ و نیز در خانواده‌ در اثر اختلال‌ در روند تعمیق‌ فرهنگ‌ اسلامی‌ بعد از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) از جمله‌ پی‌آمدهای‌ آن‌ بود. (25)


پی نوشتها :
========
1 . ابن‌ سعد، الطبقات‌ الكبری‌، ج‌ 8، ص‌ 145.
2 . ابن‌ اثیر، عزالدین‌ ابوالحسن‌ علی‌ بن‌ محمد، اسد الغابة‌ فی‌ معرفة‌ الصحابه‌، بیروت‌، دار احیاء التراث‌ العربی‌، الطبعة‌ الاولی‌، 1417 ه - 1996 م‌، ج‌ 7، ص‌ 201.
3 . ابن‌ ابی‌ الحدید، شرح‌ نهج‌ البلاغه‌، ج‌ 1، ص‌ 181.
4 . ابن‌ سعد، الطبقات‌ الكبری‌، ج‌ 8، ص 165.
5 . حكم‌ حجاب‌ در سال‌ پنجم‌ هجرت‌ و در جریان‌ ازدواج‌ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) با زینب‌ بنت‌ جحش‌ نازل‌ شد و آنچه‌ در اصطلاح‌ تاریخ‌ و حدیث‌ اسلامی‌ با عنوان‌ «آیه‌ حجاب‌» یاد می‌شود، آیه‌ پنجاه‌ و سوم‌ سوره‌ احزاب‌ است‌ و خاص‌ زنان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) می‌باشد. (این‌ سعد، ج‌ 8، ص‌ 139-142). آنچه‌ برای‌ عموم‌ زنان‌ مسلمان‌ مطرح‌ بوده‌، در قدیم‌ و به‌ ویژه‌ در اصطلاح‌ فقها با واژه‌ «ستر» به‌ كار می‌رفته‌ است‌ و استعمال‌ كلمه‌ «حجاب‌» در مورد پوشش‌، اصطلاح‌ نسبتاً جدیدی‌ است‌ و تسامحاً از آیات‌ 31 سوره‌ نور و 59 سوره‌ احزاب‌ هم‌ به‌ عنوان‌ آیات‌ حجاب‌ یاد می‌شود. ر. ك‌: مطهری‌، مرتضی‌، مسئله‌ حجاب‌، انتشارات‌ صدرا، تهران‌، 1372 ش‌، ص‌ 78-79.
6 . ابن‌سعد، الطبقات‌ الكبری‌، ج‌ 8، ص‌ 146.
7 . همو، ج‌ 8، صص‌: 197-198 و نیز نك‌: همو، ج‌ 8، ص‌ 184.
8 . صنعانی‌، المصنف‌، ج‌ 2، ص‌ 442.
9 . بخاری‌، الصحیح‌، ج‌ 6، ص‌ 146، باب‌ الوصاه‌ بالنساء.
10 . احزاب‌ / 6.
11 . ابن‌ سعد، الطبقات‌ الكبری‌، ج‌ 8، ص‌ 144.
12 . ابن‌ حجر عسقلانی‌، الاصابة‌ فی‌ تمییز الصحابه‌، ج‌ 4، ص‌ 364.
13 . ابن‌ اثیر، اسد الغابه‌، ج‌ 7، ص‌ 201.
14 . كنیزان‌ خدا را از نماز گزاردن‌ در مسجد ممانعت‌ نكنید.
15 . صنعانی‌، المصنف‌، ج‌ 3، ص‌ 148.
16 . همانجا.
17 . همانجا.
18 . ابن‌ قتیبه‌ دینوری‌، ابومحمد عبداللّه‌ بن‌ مسلم‌، امامت‌ و سیاست‌، ترجمه‌ طباطبایی‌، تهران‌، انتشارات‌ ققنوس‌، 1380 ش‌، ص‌ 47.
19 . امینی‌، الغدیر، ج‌ 6، ص‌ 170.
20 . غزالی‌، ابوحامد محمد، نصیحة‌ الملوك‌، تصحیح‌ جلال‌ الدین‌ همایی‌، تهران‌، انتشارات‌ بابك‌؛ 1361 ش‌، ص‌ 268.
21 . ابن‌ ابی‌ الحدید، شرح‌ نهج‌ البلاغه‌، ج‌ 1، ص‌ 174.
22 . ابن‌ قتیبه‌، عیون‌ الاخبار، ج‌ 1، ص‌ 12.
23 . نهج‌البلاغه‌، خطبه‌ 16، بند 2.
24 . دكتر زهرا الهویی‌ نظری‌، بازگشت‌ سنن‌ جاهلی‌ در دوران‌ پس‌ از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم)، فصلنامه‌ دانشگاه‌ الزهرا (سلام الله علیها‌) ، سال‌ چهارم‌، شماره‌ 517، پاییز 1383.


منابع‌ :
=====
قرآن‌ كریم‌، ترجمه‌ مهدی‌ الهی‌ قمشه‌ای‌، انتشارات‌ صبانگار، تهران‌، 1378 ه- ش‌.
نهج‌البلاغه‌، فیض‌ الاسلام‌.
آلوسی‌، سید محمد شكری‌، بلوغ‌ الارب‌ فی‌ معرفه‌ العرب‌، مصر، المكتبة‌ ا لاهلیة‌، الطبعة‌ الثانیة‌، 1342 ه.
ابن‌ ابی‌ الحدید، شرح‌ نهج‌ البلاغه‌، بیروت‌، دارالجبل‌، الطبعة‌ الاولی‌، 1407 ه 1987م‌.
ابن‌ اثیر، عزالدین‌ ابوالحسن‌ علی‌ بن‌ محمد، اسد الغابة‌ فی‌ معرفة‌ الصحابة‌، بیروت‌، دار احیاء التراث‌ العربی‌، الطبعة‌ الاولی‌، 1417 ه - 1996م

برگرفته از سایت مجمع جهانی شیعه شناسی
(10)