چرا بعضیها آخرت را قبول ندارند؟

از نظر قرآن علت عدم اعتقاد به معاد چند چیز است: یكی شبهه علمی است و دیگری شهوت عملی؛ شبهه علمی آن است كه چگونه خداوند اجزای پراكنده را دوباره جمع می‌كند و به آنها حیات می‌بخشد. انسان وقتی مرد ذرّات بدنش در سرتاسر زمین پراكنده و گم خواهد شد: "و كانوا یقولون ءإذا متنا و كُنّا تراباً و عظاماً ءإنّا لمبعوثون * أوَ اباؤُنا الأوّلون"(1). خداوند در پاسخ چنین شبهه‌ای می‌فرماید: ما به این كار توانمندیم نه تنها استخوان‌ها (عظام) را كه قسمت مهم بدن را تشكیل می‌دهد برمی‌گردانیم، بلكه خطوط ظریف سرانگشتان را نیز به حالت اوّل باز می‌گردانیم. خدایی كه اوّلین بار آنان را آفرید خلقت دوباره آن‌ها برای او سهل است: "بلی قادرین علی أنْ نُسوّیَ بَنانهُ"(2)؛ اینان می پندارند ما دیگر بار استخوان‌های پوسیده‌ی‌ آنان را جمع نمی‌كنیم، آری ما قادریم حتّی سر انگشت آنان را با همه ویژگی‌هایش دوباره درست كنیم.شهوت عملی آن است كه اندوخته‌های علمی را نادیده انگارد و با علم به حقّانیت معاد و قیامت عملا ً دست به شهوت‌رانی و هواپرستی بزند و از مصادیق "أفرءیت مَنِ اتّخذ إلهَه هواه و أضلَهُ اللهُ علی علمٍ"(3) باشد. وقتی شهوت جلو علم را گرفت بسان دانشی می‌ماند كه در متون كتاب‌ها مدفون است. چنین دانشی، نجات دهنده شخص نخواهد بود. قرآن نیز چنین انسان‌هایی را روی‌گردان از هدایت می‌داند. سرنوشت چنین انسان‌هایی را شیطان رقم می‌زند؛ یعنی كسانی كه متاع آخرت را به كالای فرسوده‌ی‌ چند روزه‌ی‌ دنیای كم ارزش فروختند: "أولئك الّذین اشتروُا الحیوةَ الدّنیا بالاخرة"(4) و كسانی كه هدایت را به گمراهی معامله كردند: "أولئك الذین اشترُوا الضّلالة بالهدی فما رَبِحَتْ تجارتُهم و ماكانوا مُهتدین"(5)؛ ایشان گمراهی را به جای راه راست خریدند. البته چنین‌تجارتی‌سودنخواهدكرد .
انسان هرگز نمی‌تواند بدون مراقبت دقیق در اعمال، به پایان كار خویش امیدوار باشد؛ زیرا اگر مراقب آنها نباشد،چه بسا در لحظاتی از عمر ایمان وی تباه گردد و چه بسا بر اثر بیداری و هشیاری در لحظاتی از آن بتواند همه‌ی‌ لغزش‌های احتمالی خود را ترمیم كند


خدای سبحان در عین آن كه بخشنده، رؤوف، مهربان، بخشایشگر و پرورش دهنده جهانیان است مالكیت آنان را نیز برعهده دارد : "الحمد للّه ربّ العالمین * الرّحمن الرّحیم * مالك یوم الدّین"(6) وكسی نخواهد توانست از تحت مالكیت او خارج شود. او از همه اشخاص حساب رسی می‌كند. او می‌خواهد انسان‌ها بین خوف و رجا باشند. بیم و امید است كه انسان را شكوفا می‌سازد، پرورش نیكو می‌دهد و نخل او را به ثمر می‌نشاند. از این رو گاهی تشویق و ترحیب و گاهی ترهیب و تخویف می‌كند: "أمّن هو قانت آناءَ الیل ساجداً و قائماً یحذرُ الاخرة ویرجوا رحمة ربّه"(7)؛ آیا كسی كه شب را به طاعت خدا به سجود و قیام می‌پردازد و از پایان كار خود ترسان و به رحمت الهی امیدوار است با آن كس كه به كفر مشغول است یكسان است؟ هرگز یكسان نیست. تنها خردمندان متذكّر این مطلبند: "إنّما یتذكّرُ أولوا الألباب"(8).
انسان هرگز نمی‌تواند بدون مراقبت دقیق در اعمال، به پایان كار خویش امیدوار باشد؛ زیرا اگر مراقب آنها نباشد،چه بسا در لحظاتی از عمر ایمان وی تباه گردد و چه بسا بر اثر بیداری و هشیاری در لحظاتی از آن بتواند همه‌ی‌ لغزش‌های احتمالی خود را ترمیم كند. پس باید به عاقبت كار خویش بیندیشد و به رحمت او هم امیدوار باشد. به ویژه اخلاص در عمل، انسان را نجات می‌دهد؛ زیرا اخلاص اكسیر اعظم است، حتی دشمن قسم خورده‌ی‌ انسان، یعنی شیطان برای اخلاص ورزان حساب ویژه باز كرده و آنان را از جرگه گمراهان و فریب خوردگان بیرون برده است: "قال فبعزّتكَ لأُغوِینّهم أجمعین * إلا عبادك منهم المخلَصین"(9)؛ به عزّت و جلال تو سوگند كه همه‌ی‌ خلق را گمراه خواهم كرد، مگر خاصان از بندگانت كه دل از غیر بریدند و برای تو خالص شدند.
آری ما قادریم حتّی سر انگشت آنان را با همه ویژگی‌هایش دوباره درست كنیم


شیطان غیر مخلَصین را می‌تواند در حزب و دسته خود قرار دهد: "استحوذ علیهم الشّیطان فأنسهم ذِكرَ الله أولئك حزب الشیطان ألا إنّ حزب الشیطان هم الخاسرون"(10)؛ شیطان بر دل آنان سخت احاطه كرده و فكر و ذكر خدا را به كلی از دلشان برده است. آنان حزب شیطانند. ای مردم آگاه باشید كه حزب شیطان به حقیقت زیانكاران‌جهانند.نتیجه این كه، شیطان نخست درباره معاد شبهه علمی ایجاد می‌كند، بعد،آن را صورت برهان می‌بخشد و پس از تثبیت آن، در عمل وسوسه و اخلال می‌كند و به تدریج انسان را به شهوت‌های عملی می‌كشاند. وی برنامه گمراه كننده‌ی‌ خود را چنین‌اعلام داشته است :"و قال لأتّخذنّ من عبادك نصیباً مفروضاً * و لأُضِلنّهم و لأمنّینّهم و لآمُرَنّهم فلَیُبتّكنّ آذان الأنعام و لآمرنّهم فَلَیُغیّرنّ خلق الله و منْ یتّخذ الشّیطانَ ولیّاً من دون الله فقد خسِر خسراناً مبیناً * یَعدِهم ویمنّیهم و ما یعدهم الشّیطانُ إلا غروراً * أولئك مأویهم جهنّم و لا یجدون عنها مَحیصا"(11).
شیطان به خدا گفت: من بخشی از بندگان تو را زیر بار طاعت خود كشیده سخت گمراه می‌كنم. آنان را به آرزوهای دور و دراز درافكنم و به آنان دستور دهم تا گوش حیوانات ببرند، و امر كنم تا خلقت خدا را تغییر دهند، كتاب و احكام خدا را به دلخواه خود تأویل و تبدیل كنند، و هر كس كه شیطان را دوست دارد، و او را سرپرست خود قرار دهد نه خدای خود را، سخت زیان كرده است؛ زیانی كه بر هر خردمندی كاملا ً آشكار است. شیطان انسان را بسیار وعده دهد و آرزومند و امیدوار كند، ولی وعده و نوید شیطان به جز غرور و فریب خلق نیست. جهنّم منزلگاه شیطان و پیروان اوست و از آن ‌گریز گاهی ‌نخواهند یافت.