نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: .:. اسلام و ايمان با هم تفاوتي دارند؟ .:.

  1. #1
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    Smile .:. اسلام و ايمان با هم تفاوتي دارند؟ .:.

    َقالَتِ الْأَعْرَابُ ءَامَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُواْ وَ لَكِن قُولُواْ أَسْلَمْنَا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْايمَانُ فىِ قُلُوبِكُمْ ( 14/حجرات):



    اعراب (باديه‏نشين) گفتند: ايمان آورديم. (ای پیامبر)بگو: ايمان نياورده‏ايد. و لکن بگوييد اسلام آورده ایم و هنوز ايمان درقلب هايتان داخل نشده است.



    امام صادق در پاسخ به شخصی که از این آیه سوال کرده بود، فرمودند:



    الا تری انَّ الایمان غیرُ الاسلام؟ (کافی/ 2/ 24/ ح3) : آیا نمی بینی که ایمان غیر از اسلام است؟



    پس معلوم می شود که تفاوت در همین پذیرش و تسلیم قلبی ست که در ایمان هست ولی در اسلام نیست.



    اما منظور از اسلام در این جا همان چیزی ست که در فقه ، احکامی بر آن مترتب می شود و می توان آن را " اسلام فقهی " نامید



    که به شهادتین با زبان محقق می شود و کاری به دل و قلب انسان ندارد.




    ...ادامه دارد.




  2. #2
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    در تعبیر دیگری آمده است:



    الایمان اقرارٌ و عملٌ. و الاسلام ٌ اقرارٌ بلا عملٍ. ( کافی/ 2/ 24/ ح 2) : ایمان عبارت است از اقرار همراه با عمل و اسلام اقرار بدون عمل است.



    که در این جا اقرار به معنای همان اظهار زبانی ست نه اعتراف و تسلیم قلبی و منظور از عمل هم عملی ست که حکایت از رضا و تسلیم قلبی بکند



    نه یک عمل فیزیکی خارجی که فی نفسه هیچ ارزشی ندارد.


    بنا براین همان اظهار زبانی هم دراسلام چون برخاسته از تسلیم قلبی نیست، عمل نامیده نمی شود. ولی اگر قلب تسلیم گردد و اعتقاد قلبی به وجود آید،



    آن گاه همان اظهار زبانی، عمل زبان خواهد بودو ارزش پیدا می کند.



    ...ادامه دارد



  3. #3
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    با توجه به روایات متعدد این بخش، معلوم می شود که در ایمان سه عنصر اصلی وجود دارد: اقرار، عمل و معرفت؛ این بدان معناست که هر گاه یکی از این سه از دست برود،

    معنای ایمان از دست رفته و آن کار ارزش ایمانی نخواهد داشت.

    در بسیاری از امور این گونه است که باید عمل داشت تا ایمان مشخص شود1 و ایمان بدون عمل به کار نمی آید. شاهد اصلی این مدعا آیات متعدد قرآن است که

    فرموده: « مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحا ... » و گواه بعدی روایات متعددی ست که شامل این مضمون هستند. علاوه بر روایاتی که گذشت، قسمتی از روایت بلند و زیبای

    دیگری را می آوریم که نکات لطیفی را در بردارد:

    امام باقر علیه السلام با یکی از اصحاب پیرامون آیه ی شریفه ی
    « قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمانُ فِي قُلُوبِكُم » گفت و گو می کنند.

    000قُلْتُ فَهَلْ لِلْمُؤْمِنِ فَضْلٌ عَلَى الْمُسْلِمِ فِي شَيْ‏ءٍ مِنَ الْفَضَائِلِ وَ الْأَحْكَامِ وَ الْحُدُودِ وَ غَيْرِ ذَلِكَ

    فَقَالَ لَا هُمَا يَجْرِيَانِ فِي ذَلِكَ مَجْرًى وَاحِداً

    وَ لَكِنْ لِلْمُؤْمِنِ فَضْلٌ عَلَى الْمُسْلِمِ فِي أَعْمَالِهِمَا وَ مَا يَتَقَرَّبَانِ بِهِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ


    قُلْتُ أَ لَيْسَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ زَعَمْتَ أَنَّهُمْ مُجْتَمِعُونَ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ مَعَ الْمُؤْمِنِ

    قَالَ أَ لَيْسَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثِيرَةً فَالْمُؤْمِنُونَ هُمُ الَّذِينَ يُضَاعِفُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُمْ حَسَنَاتِهِمْ

    لِكُلِّ حَسَنَةٍ سَبْعِينَ ضِعْفاً فَهَذَا فَضْلُ الْمُؤْمِنِ وَ يَزِيدُ اللَّهُ فِي حَسَنَاتِهِ عَلَى قَدْرِ صِحَّةِ إِيمَانِهِ أَضْعَافاً كَثِيرَةً وَ يَفْعَلُ اللَّهُ بِالْمُؤْمِنِينَ مَا يَشَاءُ مِنَ الْخَيْرِ


    قُلْتُ أَ رَأَيْتَ مَنْ دَخَلَ فِي الْإِسْلَامِ أَ لَيْسَ هُوَ دَاخِلًا فِي الْإِيمَانِ

    فَقَالَ لَا وَ لَكِنَّهُ قَدْ أُضِيفَ إِلَى الْإِيمَانِ وَ خَرَجَ بِهِ مِنَ الْكُفْرِ

    وَ سَأَضْرِبُ لَكَ مَثَلًا تَعْقِلُ بِهِ فَضْلَ الْإِيمَانِ عَلَى الْإِسْلَامِ. أَ رَأَيْتَ لَوْ أَبْصَرْتَ رَجُلًا فِي الْمَسْجِدِ أَ كُنْتَ تَشْهَدُ أَنَّكَ رَأَيْتَهُ فِي الْكَعْبَةِ


    قُلْتُ لَا يَجُوزُ لِي ذَلِكَ قَالَ فَلَوْ أَبْصَرْتَ رَجُلًا فِي الْكَعْبَةِ أَ كُنْتَ شَاهِداً أَنَّهُ قَدْ دَخَلَ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ قُلْتُ نَعَمْ

    قَالَ وَ كَيْفَ ذَلِكَ قُلْتُ لَا يَصِلُ إِلَى دُخُولِ الْكَعْبَةِ حَتَّى يَدْخُلَ الْمَسْجِدَ قَالَ أَصَبْتَ وَ أَحْسَنْتَ ثُمَّ قَالَ كَذَلِكَ الْإِيمَانُ وَ الْإِسْلَامُ . ( کافی / 2 / 26 / ح5 )


    حضرت در پاسخ صحابی شان می فرمایند که مؤمن و مسلمان در فضایل اخلاقی و احکام و حدود و مشابه آن مشترک هستند و برتری مؤمن بر مسلم در اعمال است.

    صحابی با اشاره به آیه ی « مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها » می پرسد که آیا مسلمان و مومن در نماز و زکات و روزه و حج مشترکند؟

    و حضرت با توجه به آیه ی « فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثِيرَةً » می فرمایند که آنان که خداوند حسنانشان را مضاعف می کند" مومنین " هستند و آن چه باعث اضافه شدن

    حسنات می گردد، درجه ی ایمان هر کس است.


    حضرت داخل شدن در اسلام راتنها برای خروج از کفر، مفید می شمارند و ارزش را به ایمان می دهند. همه ی داخل شدگان در اسلام را، مؤمن نمی دانند و برای روشن شدن

    نظر خویش از صحابی می پرسند: اگر مردی را در مسجد الحرام ببینی می توانی بگویی که او حتما وارد کعبه شده است؟ صحابی می گوید که چنین سخنی جایز نیست.

    امام می فرمایند حال اگر مردی را داخل کعبه ببینی می توانی به یقین بگویی که او داخل در مسجدالحرام شده است؟ صحابی عرض می کند بله.

    و در پاسخ حضرت که می فرمایند چه گونه، عرض می کند چون تا آن مردوارد در مسجد نشود به داخل کعبه نمی رسد.

    حضرت می فرمایند که رابطه ی اسلام وایمان، همین گونه است.


    ادامه دارد







    1- گاهی ایمان در مرحله ی اقرار یا معرفت می ماند و تجلی خارجی نمی یابد با وجود این که ایمان است. یعنی خصوصیت ایمان به آن امر این گونه است.

    مثلا ایمان به " معاد جسمانی " که با وجود اقرار و معرفت بدان، عمل خاصی در آن زمینه نمی تواند اکنون از ما سر زند. اما اغلب امور این گونه نیستند.


    _________________
    اللهم عجل ثم عجل ثم عجل لوليک الفرج

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •