آه مبادا دنیا تو را مکلف سازد که ذکر کنی و بر خوانی چه شایستگی در من بوده که تو پس از مرگم مرا دوست داشته ای .عشق عزیز مرا به کلی از یاد ببر زیرا تو نمی توانی هیچ چیز با ارزشی را در من بیابی و ثابت کنی مگر اینکه تو دروغ فضیلت آمیزی را بیندیشی و بسازی تا چیزی بیش از شایستگی و ارزش واقعی من برایم فراهم کنی وبیش از آنچه راستی بخیل و خسیس با میل و رضا به من می بخشد به مرده من بیاویزی .
آه مبادا وفا و عشق راستین تو نادرست و دروغین به نظر آید که تو به خاطر عشق به دروغ از من یاد می کنی بگذار همانجایی که تنم به خاک سپرده می شود اسم من نیز مدفون گردد و دیگر زنده نماند تا نه برای من و نه برای تو شرمندگی فراهم سازد.
زیرا من ازآنچه ساخته و ارائه داده ام شرمنده ام و تو نیز باید شرمنده شوی که چیز های بی ارزش و ناچیز را دوست داشته ای.
O,lest the world shoul task you to recite
what merit lived in me that you should love
After my death,dear love,forget me quite
for you in me can nothing worthy prove
unless you would devise some some vituous lie
to do more for me than mine own desert
and hang more praise upon deceased I
Than niggard truth would willingly impart
o,lest your true love may seem false in this
that you for love speak well of me untrue
my name be buried where my body is
and live no more to shame nor me nor you
for I am shamed by that which I boring forth
and so should you,to love things nothing worth