به نام خدا
پيامدهاي رحلت پيامبر اكرم(ص) از ديدگاه حضرت زهرا(س)
( این مقاله توسط اقای " محمد صفر جبرئيلي " نگاشته شده که به صورت سه قسمت پی در پی خواهد آمد؛ ان شاء الله .)
مقدمه
الف: رحلت جانسوز پيامبر اكرم (ص)
رحلت پيامبر اكرم(ص) براي حكومت اسلامي و امت اسلام حادثهاي سخت و جانسوز بود. چنانكه اميرالمؤمنين(ع) ميفرمايد:
«بَأَبي اَنْتَ وَ اُمّي يا رَسُولَ اللّهِ(ص) لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِكَ ما لَمْيَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَيْرِكَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَالاِنْباءِ وَ اَخْبارِ السَّماءِ. خَصَّصْتَ حَتّي صِرْتَ مُسَلِّيا عَمَّنْ سِواكَ
وَ عَمَّمْتَ حَتّي صارَ النّاسُ فيكَ سَواءً وَ لَوْلا اَنَّكَ اَمَرْتَ بِالصَّبْرِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْجَزَعٍ، لاَنْفَدْنا عَلَيْكَ ماءَالشُّؤُونِ. وَ لَكانَ الدّاءُ مُماطِلاً وَ الكَمَدُ مُحالِفَا وَ قَلاّلَكَ...1؛
پدر و مادرم فدايت اي پيامبر خدا، با مرگ تو رشتهاي پاره شد كه در مرگ ديگران چنين قطع نشد و آن نبوّت و فرود آمدن پيام و اخبار آسماني بود.
مصيبت تو ديگر مصيبت ديدگان را تسلّي دهنده است يعني پس از مصيبت تو ديگر مرگها اهميتي ندارد. و از طرفي اين يك مصيبت همگاني است
كه عموم مردم به خاطر تو عزادارند. اگر نبود كه امر به صبر و شكيبايي فرمودهاي و از بيتابي نهي نمودهاي آنقدر گريه ميكردم كه اشكهايم تمام شود.
و اين درد جانكاه هميشه در من ميماند و حزن و اندوهم دائمي ميشد. كه همه اينها در مصيبت تو كم و ناچيز است.»
سختي مصيبت رحلت پيامبر به قدري بود كه امام علي ميفرمايد:
«فضَجَّتِ الدّارُ الافنيةُ؛2 گويا در و ديوار خانه فرياد ميزد»
ب: اجمالي از آثار پربركت بعثت پيامبر اكرم(ص)
شايد تصور آن روز براي خيليها امري مشكل به نظر ميرسيد، چرا كه پيامبر توانسته بود در مدت كمي علاوه بر ايجاد الفت و اخوت و صفا
و صميميت بين مردم، حكومتي عدل گستر و نظامي قانونمند را پي ريزي كند كه مردم خصوصا طبقه عامه از آن بهرهمند باشند.
چنانكه حضرت اميرمؤمنان (ع) ميفرمايد: «فانظُروا اِلي مَواقِعِ نِعَمِ اللّهِ عَلَيْهِمْ حينَ بَعَثَ اِلَيْهِمْ رَسُولاً. فَعَقَدَ بِمِلَّتِهِ طاعَتَهُم. وَ جَمَعَ عَلي
دَعْوَتِهِ أُلْفَتَهُمْ، كَيْفَ نَشَرَت النِّعْمَةُ عَلَيْهِمْ جَناحَ كَرامَتِها وَ اَسالَتْ لَهُمْ جَداوِلَ نِعْمتِها وَالْتَفَّت المِلَّةُ بِهِم في عَوائِدِ بَركتِها فَاصبَحُوا في نِعْمَتها غَرقينَ.
وَ في خُصْرَةٍ عَيْشِها فكهينَ. قَدْ تَرَبَّعَتِ الاُموُرُ بِهِمْ في ظِلّ سُلْطانِ قاهِرٍ. وَ آوَتْهُمُ الْحالُ اِلي كَنَفِ عِزٍّ غالِبٍ، وَ تَعَطَّفَتِ الاُمُورُ عَلَيْهِمْ في ذُرَي مُلْكٍ ثابِتٍ.
فَهُمْ حُكّامٌ عَلَي الْعالَمينَ وَ مُلُوكٌ في اَطْرافِ الاَرَضينَ يَمْلِكُونَ الاُمُورَ عَلي مَنْ كانَ يَمْلِكُها عَلَيْهِمْ، وَ يُمْضُونَ الاَحْكامَ فيمَنْ كانَ يُمْضيها فيهِمْ لاتُغْمَزلَهُمْ قَناةُ
و لا تُقْرَعْ لَهُمْ صَفاةٌ؛(3) حال به نعمتهاي بزرگ الهي كه به هنگامه بعثت پيامبر اسلام(ص) بر آنان فروريخت بنگريد. كه چگونه اطاعت آنان را دين خود پيوند داد.
و با دعوتش آنها را به وحدت رساند. چگونه نعمتهاي الهي بالهاي كرامت خود را بر آنان گستراند و جويبارهاي آسايش و رفاه برايشان روان ساخت
و تمام بركات آيين حق، آنها را در بر گرفت در ميان نعمتها غرق شدند و در خرمي زندگاني شادمان. امور اجتماعي آنان در سايه حكومت اسلام استوار شد.
در پرتو عزتي پايدار آرام يافتند و به حكومتي پايدار رسيدند. آنگاه آنان حاكم و زمامدار جهان شدند و سلاطين روي زمين گرديدند و فرمانرواي كساني شدند
كه در گذشته حاكم بودند و قوانين الهي را بر كساني اجرا ميكردند كه مجريان احكام بودند و در گذشته كسي قدرت درهم شكستن نيروي آنان را نداشت
و هيچ كس خيال مبارزه با آنان را در سر نميپروراند.»
ج: شمهاي از حالات فرصت طلبان عصر پيامبر اكرم(ص)
شرايط قبل از اسلام و حتي بعد از حكومت اسلامي پيامبر به گونهاي نبود كه تمام كساني كه در جزيرةالعرب آنروز ميزيستند از جان و دل تسليم اوامر
حكومت نبوي شوند و چه بسا بودند كساني كه نه از سر تسليم بلكه از ناچاري به بيعت حكومت حضرتش درآمده بودند. و حتي كساني كه در حيات حضرت
نتوانستند كاري كنند.
چنانكه امام علي (ع) ميفرمايد: «فَارادَ قَومُنا قَتْلَ نَبِيّنا وَاجْتِياحَ اَصْلِنا وَ هَمُّوا بِنَا الْهُمُومَ وَ فَعَلُوا بِنا الاَفاعيلَ وَ مَنَعُونا الْعَذْبَ وَاَحْلَسُونَا الْخَوْفَ
وَاضْطَرُّونا اِلي جَبَلٍ وَعْرٍ وَاَوْقَدُوا لَنا نارَالْحَرْبِ فَعَزَمَ اللّهُ لَنا عَلَي الذَّبِّ عَنْ حَوْزَتِهِ وَالرَّمي مِنْ وَراءِ حُرْمَتِهِ؛(4) خويشاوندان ما از قريش ميخواستند
پيامبرمان(ص) را بكشند و ريشه ما را درآورند و در اين راه انديشهها از سر گذراندند و هرچه خواستند نسبت به ما انجام دادند. و زندگي خوش را
از ما سلب كردند. و با ترس و وحشت به هم آميختند و ما را به پيمودن كوههاي صعب العبور مجبور كردند و براي ما آتش جنگ افروختند.
امّا خدا خواست كه ما پاسدار دين او باشيم و شرّ آنان را از حريم دين بازداريم.
آنان منتظر رحلت پيامبر بودند تا بتوانند به مطامع نفساني خود دست يازند.
چنانكه امام علي(ع) خطاب به برادرش عقيل نوشتند: «فَدَعْ عَنْكَ قُرَيشا وَ تَرْكاضَهُمْ في الضَّلالِ وَ تَجْوالَهُمْ فِي الشِّقاقِ وَ جِماحَهُمْ في التّيهِ،
فَاِنَّهُمْ قَدْ اَجْمَعُوا عَلي حَرْبي كَاِجْماعِهِمْ عَلي حَرْبِ رَسُولِ اللّه (ص) قَبْلي...؛(5) قريش را بگذار تا در گمراهي بتازند و در جدايي سرگردان باشند.
و با سركشي و دشمني زندگي كنند همانا آنان در جنگ با من متحد شدند آنگونه كه پيش از من در نبرد با رسول خدا(ص) هماهنگ بودند.»
البته بيانات پيامبراكرم(ص) در حق اميرالمؤمنين و در رأس آنها در غدير خم توانسته بود از شدت و حدّت آن بكاهد .
چنانكه حضرت زهرا سلام الله عليها فرمودند:
«...كَانَّكُمْ لَمْ تَعْلَمُوا ما قالَ يَوْمَ غَديرَ خُمٍّ، وَاللّهِ لَقَدْ عَقَدَ لَهُ (علي عليهالسلام) يَوْمَئِذٍ الْوَلاءَ لِيَقْطَعَ مِنْكُمْ بِذلِكَ مِنْهَا الرَّجاءَ...؛(6)
گويا از آن چه رسول خدا (ص) در روز غدير خم فرمود، آگاهي نداريد؟ سوگند بخدا كه ايشان در آن روز ولايت و رهبري امام علي(ع) را مطرح كرد
و از مردم بيعت گرفت تا اميد شما فرصت طلبان تشنه قدرت را قطع نمايد.»
گروهي نيز توان و توفيق معرفت پيامبر و حكومت حضرتش را پيدا نكرده بودند. چنانكه خداوند متعال ميفرمايد:
«قالَتِ الاَعْرابُ آمَنّا، قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلكنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمّا يَدْخلِ الايْمانُ في قُلُوبِكُمْ».7
د: شرايط حاد و تأسف بار بعد از رحلت پيامبر اكرم(ص)
اين عوامل و عواملي ديگر دست بدست هم داده بود تا بعد از رحلت پيامبر اكرم جامعه آنروز با مشكلات خاصي مواجه شود. چنانكه امام علي(ع) ميفرمايد:
«... حَتّي رَأَيْتُ راجِعَةَ النّاسِ قَدْ رَجَعَتْ عَنِ الاِسْلامِ، يَدْعُونَ اِلي مَحْقِ دينِ مُحَمَّدٍ(ص) فَخَشيتُ اِنْ لَمْ اَنْصُرِ الاِسْلامَ وَ أَهْلَهُ اَنْ أَري
فيهِ ثَلْما أَوْ هَدْمَا تَكُونُ الْمُصيبَةُ بِهِ اَعْظَمَ مِنْ وِلايَتِكُمْ...؛(8) تا آنجا كه ديدم گروهي از اسلام بازگشته، ميخواهند دين محمّد(ص) را نابود سازند.
پس ترسيدم كه اگر اسلام و طرفدارانش را ياري نكنم، رخنهاي در آن بينم يا شاهد نابودي آن باشم كه مصيبت آن بر من سختتر از رها كردن حكومت بر شماست.»
-------------------------------------------------
پيامدهاي رحلت از زبان حضرت زهرا(س)
در اين مقال بنابر آن است كه پيامدهاي رحلت پيامبر اكرم(ص) از نگاه تنها يادگارش حضرت فاطمه سلام الله عليها بيان شود.
او كه بضعة الرّسول است9 و به تعبير امام علي(ع) بقيَّةُ النّبوة10 است و به اعتراف ديگران، خيرةُ النساء و ابنَةُ خَيْرِ الانبياء،
صادقَة في قولِك، سابقَة في وفور عقلِكِ است.11
او كه خليفه اول در جمع مردم مدينه دربارهاش چنين گفته است: أنت معدنُ الحكمَةِ و موطنُ الهدي و الرّحمةِ و رُكْنُ الدّين و عينُ الحجة است.12
و حتي عائشه نيز گفته است: «ما رأيت احدا كان اصدق لهجة من فاطمة الاّ ان يكون الّذي ولّدها».13
او كه هم مردمان مكه و مدينه را ديده و هم شاهد حيات پيامبر اكرم(ص) بوده و هم در كنار پيامبر و حضرت امير(ع) حوادث ريز و درشت عصر نبوت
و روزهاي بعد از رحلت و حوادث تلخ و دردناك آن ايّام كوتاه را به دقّت زير نظر داشته است. آري او ميتواند پيامدهاي تأسف بار رحلت پيامبر را خوب بيان كند.
در اينجا به مواردي از آنها ميپردازيم:
ادامه دارد... .