ای یاس چیده، ای گل نقش چمن، علی! قرآن آیه آیه‎ی پامال من، علی
مانند قلب من دهنت پر ز خون شده خون گلوت گشته روان از دهن، علی
چسبانده خون به هم، دو لبت را ز گفتگو با چشم خویش حرف برایم بزن، علی
لب تشنه، چشم بسته، نفس مانده در گلو زخم تو گشته با دل من هم سخن، علی
تو مثل لاله‎ای که همه گشته برگ برگ من مثل شمع سوخته در انجمن، علی
جایی برای بوسه نمانده به قامتت از بس که زخمت آمده بر زخم تن، علی
ممکن نشد ز روی زمینت کنم بلند از بس که پاره پاره شده این بدن، علی
لیلا در انتظار تو چشمش بُوَد به راه زینب چگونه بی تو رود در وطن، علی
در حیرتم چگونه ز خونت خضاب شد ماه جمال و زلف شکن در شکن، علی
فریاد من بلند ز اشعار میثم است سوزد ز سوز او دل هر مرد و زن، علی