ذهن/ بدن
سبزها شخصیت های هماهنگ و صلح جویی هستند.آنها خواهان یک زندگی جاری هستند و ترجیح می دهند در یک محیط طبیعی زندگی کنند. آنها متعادل ترین مردم در طیف رنگی هستند. آنها همچنین اتصالی قدرتمند با طبیعت دارند. زندگی در حومه کنار جنگل، یا نزدیک یک دریاچه یا اقیانوس برای این شخصیت های پر احساس بسیار مهم است. سبزها، رها، مهربان، اهل بیان و ارتباط هستند. آنها می کوشند تا بدن، ذهن و روحی متعادل داشته باشند و معمولاً در این تکوین، شخصی هستند.
سبزها زندگی را از طریق قلبشان دریافت می دارند. اولین انگیزه های آنها، خشنودی و هماهنگی است. آنها هر قدر به دوستان و طبیعت نزدیکتر باشند، خوشحال ترند. سبزها اساساً افراد قانعی هستند. اگر در وضعیت قوی باشند، برای شاد زیستن به حداقل نیز راضی می شوند، شادی درونی آنها، که خالی از آرزوهای بزرگ است، برایشان بسیار حائز اهمیت است. در حالی که دیگران دوست دارند از لذت و مزایای تجملات حاصل از موفقیت برخوردار باشند، سبزها، بدون آنکه در ابتدا بخواهند با کسی رقابت کنند، زیباترین و گرانبها ترین لباس ها را می پوشند و مشاغل وجیهی دارند.
سبزها شادی و رضایت را در زندگی شان وارد می سازند. آنها می دانند که هرچه اهداف متعالی تری داشته باشند، برای حصول آن چالش های بیشتری را پیش رو دارند. آنها از چرخه ی طبیعت و قوانین زندگی یک درک و فهم درونی دارند. ایشان معتقدند که زندگی بشر، خود، شگفت ترین موهبت است.
سبزها شخصیت های پرحرف و اهل برقراری ارتباط هستند. آنها معمولاً آنچه را فکر می کنند یا احساس می کنند، دقیقاً بیان می کنند، آنها می توانند در مورد یک موضوع ساعت ها صحبت کنند. یک "گپ" برای آنها درمان است و به آنها اجازه می دهد که احساسات و علاقه شان را بیان کنند و از این طریق تسلی یابند.
سبزها نیاز دارند که در مورد خودشان و مشکلاتشان صحبت کنند، تا بتوانند آنها را روشن تر بفهمند و بنابراین بهتر احساسشان کنند. اگر ناراحت یا خسته باشند، خشمشان را کلامی خالی می کنند. برای سبزها بسیار سخت است که احساس و افکارشان را نگه دارند، که البته خیلی طبیعی به نظر می رسد. دیگران از این که چقدر سبزها رک و صادق هستند، تعجب زده می شوند، یا ممکن است از این که سبزها صحبت نمی کنند، متعجب شوند.
سبزها کینستاتیک هستند و اتصالی قوی با بدن هاشان دارند. برای آنها، واقعاً ذهن و بدن یک واحد است. بنابراین افکار و احساساتشان را فیزیکی بیان می دارند، بیان برای آنها، کلید است. اگر عواطفشان را بیان نکنند احساس ناراحتی می کنند و در بعضی موارد حتی مریض می شوند.
آنها عواطف و احساساتشان را از طریق طبیعی بیان می کنند. همچون حیوانات، با طبیعت در تماس هستند. تمام انرژیهای عاطفی را بی دریغ و اغماض ابراز می دارند. اگر سبزها عصبانی شوند، اعلام می کنند. اگر غمگین شوند، اشک ها جاری می شود. اگر حسادت کنند، عکس العمل آن را فوراً خواهید دید. بیشتر سبزها در مورد احساساتشان فکر نمی کنند بلکه با آن زندگی می کنند.
سبزها به ما می آموزند که اگر، احساساتمان را به طور طبیعی بیان کنیم، تعادل و هماهنگی می آفرینیم و اگر احساسی را باز پس زنیم، به صورت انرژی عاطفی بیان نشده در کالبدهامان باقی می ماند و از انرژی حیاتی مان می کاهد. احساس کم قدرتی و کمبود انرژی از ترس از بیان طبیعی عواطف ناشی می شود. ما از طریق احساسات و عواطفمان با محیط پیرامونمان ارتباط برقرار می کنیم. سبزها این را می دانند و با هماهنگی ذهن و بدنشان زندگی می کنند.
سبزها اتصالی قوی با طبیعت و کالبد فیزیکی شان دارند. آنها نیاز دارند که ابراز وجود کنند و فعالیت فیزیکی داشته باشند. صرف وقت در طبیعت یا کار با حیوانات، در آنها حس مطلوب اتصال به زمین را می بخشد. حیوانات به ویژه اسب، گربه و سگ ادراک طبیعی سبزها را احساس می کنند، به همین دلیل به سمت آنها کشیده می شوند.
سبزها دیدگاهی متعادل نسبت به جهان مادی، تجملات و دارایی ها دارند. آنها معولاً احساس می کنند که بشر باید در یک محیط پر از نعمت زندگی کند. هیچ نیازی به رنج زندگی در فقر نیست. آنها معمولاً در مدیریت دارایی های مادی خودشان، عالی هستند.
از آن جا که سبزها با مادر زمین اتصالی قوی دارند، به راحتی با محیط های مختلف عوض می شوند و خود را با آن سازگار می کنند. آنها به روشنی، اندیشه ی انعطاف پذیری و تغییر مداوم را در جهان می فهمند، فرآیندی که هر روزه بی هیچ تلاش حادث می گردد. سبزها گرایش به زندگی راحت دارند و نیز گنجایش آن را دارند که از تمام موقعیت های زندگی مسرور شوند. اما نیاز مبرم دارند که در محیط شان احساس امنیت و اطمینان داشته باشند.
شخصیت های سبز متفکرانی تیز، انتزاعی و تحلیل گر هستند و بدون این که وقفه ای ایجاد شود از یک مرحله به سرعت به مرحله بعدی جهش می کنند. آنها توانایی دیدن کل را دارند. آنها ترجیح می دهند ایده هاشان را ارتقا و بیان دارند و سپس کار را سازماندهی کرده و در اختیار گیرند. آنها طراحانی مناسب هستند که نیاز دارند، هرآنچه را انجام می دهند، بدانند. آنها اطلاعات را از طریق ذهن پردازش می کنند، با قلبشان تحت کنترل می گیرند و معمولاً حداکثر استفاده را از این توانایی، در تمام جنبه های زندگی شان می برند.
سبزها قادرند به سرعت الگوها را شناسایی و راههای مواجه با آن را بیابند. آنها از ایجاد اهدافشان که به زودی به دست خواهند آورد، لذت می برند. اما برخی اوقات قدرت کافی یا همیّت لازم را تا مرحله ثمره بخشی ندارند. آنها ترجیح می دهند که سازمان دهی، پایه ریزی، طراحی و برقراری ارتباط نمایند، تا این که خود، واقعاً وارد کار شوند.
سبزها اهدافی متعالی و اعتقاداتی خاص در زندگی دارند. این مسأله در روابطشان با مردم در موقعیت های مالی بسیار متداول است. آنها انتظار دارند زندگی در مسیر خودش پیش برود. آنها معمولاً یک زندگی طبیعی و راحت را به یک زندگی جنجالی و پر از اضطراب ناشی از درآمد و حصول اهداف ترجیح می دهند.
سبزها نیاز دارند مسیر زندگی شان را با استقلال و دستور کار خودشان پیش ببرند. آنها دوست دارند خودشان رئیس خودشان باشند و به راحتی ابراز وجود کنند، موقعیت ها را کشف و در موقع لزوم تغییر دهند.
سبزها در وضعیت ضعف ممکن است، خموده و بی مسؤولیت شوند و در مقابل تغییرات مقاومت کنند. رشد و تعالی شخصی که از درون حادث می گردد، تلاش و تحرک بسیار زیادی می طلبد. با این توصیف آنها ممکن است قادر به کشف خواست واقعی شان نشوند و بدون مشی و هدف واقعی در زندگی پیش بروند. و بنابراین زندگی هیچ مفهومی برای آنان نخواهد داشت. ممکن است سازش با موقعیت های مختلف برایشان مشکل شود. یافتن اهداف در این صورت مشکل می شود، چراکه آنها همیّت لازم را ندارند. آنها در غایت بدون هیچ جواب یا راه حلی از مقصودشان در زندگی منصرف می شوند.
سبزها در حالت نامتعادل معمولاً نیاز مفرط به ارتباط با طبیعت و حیوانات پیدا می کنند. آنها ترجیح می دهند با حیوانات یا درون طبیعت باشند تا حس تعادل و ارتباط را تجربه کنند. آنها معمولاً این رفتار را به خاطر ترس از رویارویی با یک ماجرای عظیم تر بروز می دهند. دوست داشتن و ارتباط داشتن با دیگر افراد با تمام خوبی ها و بدی هاشان. رشد و تعالی شخصیتی و تغییر طبیعی و ادراک آن برای سبزهایی که از قدرت دور شده اند کاری دشوار است. در این زمان سبزها ممکن است منفعل و غیرمتمرکز شوند. در این هنگام عملکرد آنها همچون یک گربه می شود که دوست ندارند کاری را برای یک مدت طولانی انجام دهند. فقط بدنشان را می کشند و استراحت می کنند و این کار باعث می شود، تعادل و هماهنگی و تجدید قوایشان، باز ایجاد گردد.
سبزهای نامتعادل از مواجه با موقعیت ها یا چالش ها می ترسند و ترجیح می دهند که وارد صحنه نشوند. سپس از این که قدرت عشق و محبت را واقعاً تجربه کنند هراسانند. مشکل آنها فهم این مطلب است که یادگیری تنها در مواجه با موقعیت های زندگی و مشکلات آن اتفاق می افتد. اگر آنها بترسند که جایگاه راحتشان را ترک کنند و موقعیت ها را در زندگی از دست بدهند، رشد و تحولات غیرممکن خواهد شد.
سبزها نیازمند اتصال به عشق بلاشرط در زندگی هستند. هرگاه بخواهند، اهدافی را که زندگی شان را ارزشمند می سازد کشف خواهند کرد. همچنین، وقتی این مکاشفه پیش آمد، آنها عملکرد های درونی را برای تحولات شخصی شان به کار خواهند گرفت، یا اینکه اجازه خواهند داد تغییرات، خود، مسیر طبیعی شان را طی کنند.
در وضعیت قدرت، سبزها می دانند که زندگی به خودی خودش کافی است. آنها مداوم در حال رشد، پردازش و همگرایی بدن، ذهن و روحشان هستند. روحانیت برای سبزها به مفهوم تعادل و هماهنگی، تبعیت از بشر متعالی و طبیعت اتصال به خداست. دوستی، عشق و ادراک، جنبه های مهمی برای سبزها است. اندیشه ی یکی شدن برای آنان به مفهوم طبیعت دوم است.
● زندگی اجتماعی
سبزها اجتماعی هستند و دوست دارند با دوستان و خانواده شان باشند. این امر برای امنیت خاطر آنها بسیار مهم است که احساس کنند مورد پذیرش و ادراک دیگران قرار گرفته اند.
آنها احتیاج به هماهنگی دارند و محیطی راحت، متعادل و آرام را ترجیح می دهند. بودن با مردم به آنان زمینه ی ارتباط و بیان عمیق ترین احساساتشان را می دهد و البته تماس با حیوانات و طبیعت برای این شخصیت های مهربان، فوق العاده رضایت بخش است.
سبزها می توانند ساعت ها حرف بزنند. این کار برای آنها یک درمان است. آنها بیشتر در مورد تجاربشان صحبت می کنند، تا در مورد چیزهای دیگر. این کار به آنها کمک می کند به تقاضای تعادل بدن، ذهن، قلب و روحشان جواب داده باشند.
آنها معمولاً از برقراری ارتباط با غریبه های نمی ترسند و خیلی زود دوست پیدا می کنند. این شخصیت های بیانگر، غالباً در گروههای اجتماعی و تشکل ها دیده می شوند. کار گروهی و تقسیم زندگی با اعضای خانواده و دوستان صمیمی برای آنها بسیار با ارزش است.
این تعامل به آنها خاطرنشان می سازد که آنها زنده هستند و به آنها یادآوری می کند که افراد مثمری هستند و بخشی از کل. از آنجا که قادرند افکارشان را با دیگران در میان بگذارند، شفا بخشند و ارتباط برقرار کنند، معمولاً در آموزش یا تخصص های درمانی همچون پزشکی، کایروپراکتیک، ماساژ درمانی، شفاگرای کل نگر و فیزیولوژی روحانی مشغول به کار می شوند. در تمام حیطه هایی که بتوانند فهم ذاتی شان را از عشق حقیقی، برادری و خودشناسی به کار گیرند، با جان و دل و با ایثارگری وارد میدان می شوند.
● خویشاوندی و صمیمیت
سبز بودن به معنای ارتباط و تعامل با بشر، حیوان و طبیعت است. این روابط، نخستین راه دریافت زندگی است. آنها زندگی را از روزنه ی ارتباط و تعامل شخصی نظاره می کنند. آنها دوست دارند با دنیای پیرامونشان در ارتباط باشند. آنها نیاز دارند افکار و احساساتشان را با مردم در میان بگذارند. شخصیت های سبز تعاملی طبیعی با دیگران دارند.
آنها بدون خودداری، افکار و احساساتشان را با هر کسی در میان می گذارند. برخی مردم آنها را بی احساس، غضبناک و تندخو می پندارند که این برای سبزها هیچ اهمیتی ندارد.
برخی اوقات بسط روابط صمیمی برای آنها مشکل می شود. گفتگوی خودمانی و برخورد راحت آنان، الزاماً هیچ رابطه ی صمیمی و دوستی با مفهومی را تضمین نمی کند. اگرچه با صمیمیت عاطفی، برخوردی محتاطانه می کنند، اما این همان چیزی است که در هر رابطه ی قدیمی در جستجویش هستند. ذهن و قلب گشاده ی آنان به آنان این اجازه را می دهد که با هر نوع شخصیتی ارتباط برقرار کنند. آنها دوست دارند با خانواده و با دوستان صمیمی شان باشند.
سبزها از فعالیت جنسی لذت می برند. برای آنها سکس به مفهوم عاشق شدن است. این کار به آنها احساس زنده بودن می بخشد. آنها مخلوقاتی مهربان هستند و دوست دارند لمس کنند. سبزها در هنگام قدرت، نظری طبیعی نسبت به روابط جنسی دارند، زیرا با اندیشه ی عشق بلاشرط و تزویج سالم آشنا هستند. سبزها به راحتی با سبزهای پررنگ، بنفش های اهل بصیرت و تمام رنگ های فیزیکی سازگار می شوند. سبزها امنیت و زمینی بودن سبز پررنگ را خواهانند، و قدرت قرمز به تواناییهای ذهنی و گفتاری آنها می افزاید. زردها درخششی دارند که سبزها بسیار دوستدار آن هستند.
سبزها به سختی راههای عاشقانه و عاطفی آبی ها را می فهمند. سبزها و ارغوانی ها ساعت ها می توانند درباره ی هر موضوعی با هم صحبت کنند. تا زمانی که سبزها بتوانند با همسرانشان ارتباط برقرار کنند و خودشان را بروز دهند و همچنین احساس کنند که مورد پذیرش و قابل تشخیص هستند، روابط هماهنگ به راحتی حاصل می گردد.
● امور مالی و شغلی
خصوصیات ذاتی سبزها شبیه به سبزهای پررنگ است. توجه مالی آنها بر کسب پول یا حصول اهداف نیست، بلکه تمرکز آنها بر زندگی پرنعمت به واسطه ی پول است. سبزها نه جسمانی و نه ذهنی، سخت کوش نیستند. اگر درآمد را برای خودشان بخواهند، خیلی مسؤولیت به عهده نمی گیرند. آنها غالباً ترجیح می دهند، کس دیگری آنها را حمایت کند، یا حداقل این که فقط برای نیازهای اساسی خودشان کسب درآمد کنند. به بیان دیگر، بعضی از سبزها آگاهی از وضعیت اطمینان مالی دارند. آنها نیاز به زندگی در محیطی متعادل دارند که چالش های پولی وجود نداشته باشد. نزاع برای بقا، تنش ایجاد می کند، چیزی که سبزها را بسیار اذیت می کند.
سبزها مهربان و یاری رسانند. از آنجا که می دانند چگونه با نیازها و خواسته هاشان ارتباط برقرار کنند، دائماً از دیگران کمک دریافت می کنند. به نظر می رسد که آنها با اندیشه ی سیستم حمایت طبیعی آشنایند؛ اگر بخواهید دریافت خواهید کرد. فقط باید بدانند که شروع کار برای آنکه چیزی اتفاق بیافتد کم است.
سبزها مشکلاتشان را حل می کنند، و این نه تنها به مدد دوستانی است که دقیقاً در جایگاههای مورد نیاز آنان است، بلکه به خاطر توانایی های تحلیل گرانه و سازمان دهنده خوبی است که خودشان دارند. اتصال قوی ذهن/ بدن آنها و اشتیاق آنها به عملکرد باعث می شود به طور مؤثر و با سرعت از عهده مشکلات برآیند.
سبزها ایده های دقیق و هوشمندانه ای دارند. سبزها دارای شهودی طبیعی هستند که آنها را بسیار مبتکر و تند ذهن ساخته است. اما برخی از آنها ایده هایشان را در راه حمایت دیگران به کار می گیرند و در این راه انرژی باور نکردنی را نثار می کنند. آنها معمولاً نظرات دیگران را می پذیرند و آنها را در ابتکاراتشان یاری می رسانند. در این موارد، برای خلق و اتمام پروژه های خودشان همیّت و مقاومت لازم را ندارند، چراکه فکر می کنند مسائل خودشان چندان چشمگیر نیست، یا آنکه از اعتبار و اهمیت کمتری برخوردار است. باید برای ایده هاشان وارد عمل شوند و برای آن طرح و برنامه بریزند.
▪ برخی از مشاغل سبزها عبارتند از:
باغبانی، محقق محیط زیست، کشاورزی، کارگزاران اجتماعی، دامپزشک، مادر، معلم، تراپیست، مشاور، منشی.
● سلامت، بهبود و رشد
سبزها برای هماهنگی باید کاملاً مسؤولیت پذیر باشند، تا بتوانند با حداکثر توانایی هاشان، زندگی کنند. آنها باید با بدن، ذهن و قلب و روحشان در ارتباط باشند و جریان طبیعی رشد و عشق به درونشان را احساس کنند. وقتی بفهمند که چه می خواهند و اهدافشان را به روشنی تعیین کنند، توسط جریان بی انتهای طبیعت حمایت خواهند شد.
سبزها درمانگرهای طبیعی و رابطینی هستند که باید منظور از زندگی را که همان رشد مداوم عاطفی و روحی است، بفهمند. می توانند بدن، ذهن و روح را متحد سازند و انسانیت را که همانا دوستی، همدردی، رهایی، ارتباط و احساس قوی قلب را که از مهمترین چیزهای زندگی بشر است، نشان دهند. وقتی سبزها خودشان را به طور طبیعی ابراز دارند، به طور خوکار قوایشان احیاء می شود. سبزها در وضعیت قدرت، افرادی سالم هستند. اتصال بدن/ ذهن/ قلب آنها، در تمام موقعیت ها رهنمودشان است.
برای آنها زندگی در یک محیط متعادل نزدیک به طبیعت، یک درمان است. برای بهبود و تعادل آنها نیاز دارند که حرف بزنند و احساس و افکارشان را بیان کنند، گویی بسیاری از تحولاتی را که در مسیر تحولات شخصی تجربه می کنند، بدین طریق پردازش می نمایند.
اگر عواطف و احساساتشان را باز پس زنند، غمگین می شوند. بزرگترین موهبتی که سبزها می توانند دریافت کنند، این است که انسانی طبیعی، پاک و ساده باشند. این بهترین درسی است که می توانند به دیگران بیاموزند و به بشریت هدیه دهند. سبزها وقت زیادی را برای خودشان نیاز دارند. استراحت در یک دریاچه ی آرام، در یک باغ شگفت انگیز، یا در خانه خودشان بسیار آنها را تازه می کند. سبز دوست دارد با دوستان صمیمی اش باشد، از گذشته صحبت کند و خوش بگذراند.
سبزها همچنین دوست دارند تحرک جسمانی نیز داشته باشند. آنها فعالیت هایی را همچون اسکی، شنا، دویدن با حیوانات خانگی و رقصیدن که آنها را در یک تماس طبیعی با خودشان قرار می دهد، ترجیح می دهند. تا زمانی که سبزها ترس از تحول نداشته باشند مادر طبیعت در نعمت بی پایان، آنها را حمایت خواهد کرد. برای یک سبز تحول شخصیتی کلید است: همگرایی بدن، ذهن، قلب و روح. رشد و تعالی، طبیعی ترین چیزی است که روی زمین اتفاق می افتد و آنها را احاطه کرده است و وجود شکوهمند و قدرتمندشان را در بر می گیرد.