شيخ احمد احسايى اولين فرد مؤثر در ايجاد اين جريان بود و وى با ايجاد يك نوآورى در دين موجب شد تا نزد پيروان خود مرجعيت شيعه از اعتبار دينى و به تبع آن سياسى ساقط شود و كسانى به عنوان رابطين خاص با امام زمان مطرح کردند كه طبيعتاً قدرت پاسخگويى به همه نيازهاى دينى جامعه و افراد را نداشتند زيرا اين امر از عهده يك فرد آن هم بدون مراجعه روشمند به قرآن كريم و روايات صحيح معصومين خارج است و بهمين دليل ديرى نمى پايد كه ضعف اين افراد به پاى دين نوشته شده و ديرى نمى پايد كه دين با روش اخباريين كه هر نوع تفسير عقــلى از قرآن كريم را منـع مى نمود به شيئى قديمى ،كهنه و بى اثر تبديل مى شد. نوآورى بعدى توسط سيد على محمد باب شكاف بين روحانيت اصيل و پيروان او را بيشتر نمود و بطوركلى مردم را در برابر دولت قرار داد و دين جديد كه ساخته شد با ايجاد شورش ها و ناآرامى ها به تبعيد بابيان از ايران منجر شد. آنان در تبعيد به فرقه سازى خود ادامه دادند و به ابزارى سياسى در دست دول استعمارگر مبدل گرديدند.

كنشگران شيخيه:

رهبران اصلى اين گروه عمدتاً در دوره فتحعلى شاه زندگى مى كردند و بابيه به رهبرى يكى از شاگردان دومين رهبر اين فرقه در دوره محمدشاه ظهور نمود. شيخ احمد احسايى ( م1242 ه.ق) اوايل قرن سيزدهم هجرى در عراق شهرت يافت و مريدانى كه به دورش جمع شدند شيخيه نام گرفتند. شيخ احمد از اهالى احساء فرزند زين الدين بن ابراهيم بن قصر بن ابراهيم بن داغر مى باشد كه در ماه رجب سال 1366 ه. ق به دنيا آمد. ايشان در دودمان پيرو مذهب تسنن زاده شده است. پس از مدتى از مذهب پدران خود برگشت و مذهب شيعه اماميه را قبول كرد.او در 20 سالگى مقدمات علوم دينى (ادبيات عربى) را خواند و توجه خود را به اخبار و احاديث شيعه معطوف ساخت و در نتيجه پيرو مذهب شيعه 12 امامى گشت. كنشگران بابيان: سيدعلى محمد باب (شيرازى) از لحاظ سياسى در مقابل دو اقتدار اصلى موجود در نظام اجتماعى زمانش مواضع مختلف گرفته است. ايستادگى در مقابل دولت از سويى و اقتدار روحانيت از سوى ديگر. او درمقابل دولت با تبليغ ظلم ستيزى و درمقابل روحانيت با معرفى كردن خود به عنوان باب امام زمان و سپس در دين سازى موضع گرفته است. در زمانى كه فشار از جانب هر يك از اين دو اقتدار زياد مى شد عقب نشينى هايى از باب مشاهده مى شد.